مرجع خبری رئال مادرید : شاید آن جمله معروف بنیتز پس از تساوی نا امید کننده در مستایا هیچ گاه از ذهن مادریدیسمو ها پاک نشود اما آیا واقعا تیم رافا در مسیر درستی قرار داشت ؟ شاید تیمی که با یک یار کمتر مقابل والنسیایی که در این فصل چندان هم در اوج نبود تساوی گرفت از نظر رافا در مسیر درستی قرار داشته باشد اما از نظر مادریدیسمو ها و کسانی که تمام وجودشان با رنگ سپید رئال آمیخته شده است مسلما خیر . ما عادت کرده ایم آری عادت کرده ایم به پیروزی های پر گل به تحقیر حریفان به جام های متعدد به تسلط بر اروپا ما این را می خواهیم و مسیر درست برای ما این است و غیر از این هو شدن در برنابئو را به دنبال خواهد داشت حتی اگر بزرگترین اسطوره رئال باشی!

روز های سخت سپری شد زین الدین دوست داشتنی آمد کسی که گوشت و خونش از جنس حریم پاک و مقدس سانتیاگو برنابئو بود ، مردی که با آن ضربه افسانه ای در گلاسکو افسونگری خود را به تمامی جهانیان ثابت کرده بود ، کسی که با سال ها حضور در برنابئو مفهوم عشق و تعصب و غیرت در جامه سپید مادرید را با تمام وجود خود احساس کرده بود قطعا همان کسی بود که می توانست تیم بی رغبت رافا را که پیروزی بر کوچه بازاری ها برایش تبدیل به افتخار شده بود به مسیر درست برگرداند و مفهوم عشق و پرواز واقعی بر بال فرشتگان سپید را در برنابئو زنده کند.

آری همینطور بود زیزو مسیر درست را با تمام وجودش درک کرده بود و وایکینگ ها را دوباره به همان جنگندگی و درندگی سابق خود برگردانده بود تیم او روز به روز بهتر می شد و حریفان را یکی پس از دیگری در هم می کوبید تا جایی که فتح نئوکمپ هم با ده نفر برای سپید ها کافی نبود آری رافا فتح نئو کمپ با ده نفر هم برای ما کافی نبود ما بدنبال لا اوندسیما بودیم جامی که کسب آن پس از شکست شدن طلسم لادسیما با آن تیم افسانه ای و تیره روزی هایی که پس از 22 برد پیاپی شروع شده بود واجب تر از هر زمان دیگری به نظر می رسید.

فتح اوندسیما افسانه ای تر از هر زمان دیگری به نظر می رسید اما شاید روح خوانیتو هم به کمک سپید ها آماده بود در آن شب جادویی در برنابئوی دوست داشتنی که کریستیانو رونالدو فرمانده وایکینگ ها گرگ ها را درید تا به همگان ثابت شود که سانتیاگو برنابئو جادویی تر از آن است که اسیر و در بند طلسم ها شود.

از آن شب های جادویی در برنابئوی کبیر هم عبور کردیم و به فینال رسیدیم در شهر میلان ورزشگاه سن سیرو جایی که اسطورگانی چون پائولو مالدینی و خاویر زانتی سال ها در آن تاریخ سازی کرده بودند اما این بار نوبت شخص دیگری بود کسی که او را کوه تعصب و نماد غیرت رئال مادرید در حال حاضر می خوانند سرخیو راموس ، او باز هم به تشک سازان ثابت کرد که مادرید در سلطه چه تیمی است کسی که در ضربات پنالتی هم با آرامش خاصی پنالتی خود را به گل تبدیل کرد تا نشان دهد او از آنچه روخی بلانکو می پندارد سر سخت تر است.

نوبت ضربه آخر رسید ، ضربه ای که سرنوشت ساز بود ، ضربه ای که می توانست افسانه ای به نام اوندسیما را واقعیت ببخشید ، ضربه ای که قلب مادریدیسمو ها را به تپش انداخته بود ، این بار نوبت فرمانده بود کریستیانو رونالدو با قدرت و صلابت همیشگی خود ضربه ای را زد که تداعی کننده همان تاریخ سازی زیزوی کبیر بود .

آری اوندسیما بدست آمد ، افسانه حقیقت پیدا کرد و زیدان کبیر تبدیل به افسونگر افسانه ای دیگر در خاطرات سپید شد ، مسیر درست به هدف رسیده بود …

فردای آن شب مادرید دو قسمت شده بود نیمی غرق شادی و نیمی غرق حسرت و غصه اطراف سیبلس را جشن و غوغا فرا گرفته و بود و نپوتو ناراحت تر از همیشه به نظر می رسید. اما این ها همگی گذرا است ما همچنان می خواهیم و بیشتر هم می خواهیم و هرگز قانع نخواهیم شد این فرهنگ ماست عدد 11 عددی نیست که به آن بسنده کنیم دوازدهمی ، سیزدهمی ، چهاردهمی و هنوز هم بیشتر …

ما با زیزوی جادویی در مسیر درست قرار گرفته ایم و دیگر هیچ چیز یارای ایستادگی مقابل ما را نخواهد داشت.

به شکوه لا اوندسیما…

به عظمت به برنابئو …

به یاد افسونگری زیدان…

*HALA MADRID*

سروش جهان راد