مرجع خبری رئال مادرید : توماس رونکرو، سردبیر آس در مورد بازی رئال و سلتا در ستونش نوشت.

تاثیر میریا
میریا بلمونت، یکی از ملکه های المپیک که تا همیشه از او ممنون خواهیم بود (مثل روث بیتیا، کارولینا مارتین و مایالن چوروات) که پیش از شروع بازی با سلتا دور افتخار زد، در جریان بازی به علت گرمای شدید و استرس نتیجه 1-1 شدیدا عرق می ریخت. میریا با دو مدال ریوی خود اماده بود که یکی از انها به رنگ طلا بود. کروس با رنگ موهای طلایی رنگش با یک ضربه کات دار تماشایی گل پیروزی رئال را زد تا تیمش سه امتیاز طلایی کسب کند. هیچ کس نگفت که قرار است آسان باشد اما چنین بردهایی در سرنوشت یک لیگ اثر می گذارند. بدون کریستیانو (که ده سپتامبر مقابل اوساسونا بر می گردد)، بنزما (که مشخص نیست چه زمانی بر می گردد) پیش اتز ویروس بازیهای ملی کلیدی بود که رئال ببرد و امتیازی از دست ندهد. شش امتیاز از شش امتیاز ممکن. فقط یک گل دریافتی (کاستیا در مقابل شوت پای راست اوریانا کاری از دستش بر نیامد) و پنج گل زده (بیل دو تا، آسنسیو، موراتا و کروس هر کدام یکی). همه اخبار خوب بودند اما سیستم تاکتیکی بریتزو توانسته بود کل حملات زیدان را خنثی کند و به نظر می رسید که رئال در مقابل فشار ویگویی ها کاری از دستش بر نمی آید. در برنابئو به نظر می رسید که ایده ها و مفاهیم نتیجه ای در بر ندارند تا آن که لوکیتا درخشید …

مودریچ جادوگر
بازیکن کروات با موتور دیزیلی حرکت می کند. او دوست دارد که به مرور و در جریان فصل استعدادش را به تدریج رو کند اما دیروز چند حرکت پیکاسو وار داشت. اولین شوتش به تیر دروازه سرجیوی چابک خورد (دروازه بانی که مورد حمایت خولن است) قبل از آن شوتهای بیل و موراتا به نیمکت بخورد. لوکا تصور می کند و همان را اجرا می کند. اگر هیکلش مثل رونالدو بود و پنج سال جوان تر بود بهترین بازیکن جهان بود. کمی مودریچ کافی است …

موراتا، ستاره
او به تنهایی با گروهی بوفالو جنگید و البته خم به ابرو نیاورد و تا جایی که می توانست تلاش کرد. فضاها را باز کرد، خطا گرفت و همیشه برای حریف کی تهدید بود تا آن که گل زد. گلی که متعلق به خودش بود. او با عدالت دارد به حقش می رسد. این یک گل مهم و گل اول تیم بود. دی استفانو همیشه گل اول را مهمترین گل می دانست. شوت چای چپش مثل گلوله خشم بود. بالاخره پایش به گلزنی باز شد. از حالا به بعد اعتبارش نامحدود است.

آزمون خامس
در 24 دقیقه حضور در زمین به حدی که می خواستینم نزدیک شد. جزئیاتی در حد یک ستاره جهانی. اما سخت است که بتوان تصور کرد که در تیمی بازیکن 15 ام یا 16 ام یک تیم باشد. برایم عجیب نیست که زیدان برای چیدن ترکیب سردرد بگیرد. دیروز هیچ خبری از کواچیچ و ایسکو (که مصدوم بود) نبود. قلبم می خواهد خامس بماند اما مغزم نظر دیگری دارد. البته عشق همیشه پیروز است!