مرجع خبری رئال مادرید: تا به اینجای سال 2016 برای گرت بیل خارق العاده بوده و او خود را دوباره پیدا کرده است. او لیگ قهرمانان را فتح کرد و با ولز در یورو 2016 درخشید. او بعد از انتقال 85 میلیون پوندی به رئال باید خود را بهتر و بهتر می کرد و امروز اهمیت بیل در ترکیب با وجود ثباتش از دید هیچکس پنهان نیست. در روزهای آغازین او با نیمار و رونالدو مقایسه می شد و البته نتوانست عملکردی در خور قیمت خود در مادرید به نمایش بگذارد اما حالا او سبکی متفاوت با دیگر بازیکنان دارد و به جرات کامل ترین مهاجم در دسترس زیدان است.

روزهای آغازین

باوجود درخشش در اسپرز در پست وینگ چپ و مهاجم نوک، بیل بلافاصله در سمت راست خط حمله ی رئال قرار گرفت. مشخص بود که بیل نتوانسته است خود را با پست جدید، تیم جدید و لیگ جدید وفق دهد. حرکات دی ماریا به کناره ها به رونالدو این فرصت را می داد تا به مرکز بیاید اما بیل باید با احتیاط به محوطه می آمد.

علاقه ی بیل به حرکت به مرکز نبض رئال را نامنظم می کرد و رئال نیازی به بازیکن دیگری در وسط خط حمله نداشت و در عوض نیاز به بازیکنانی داشت تا با باز کردن بازی در کانال ها و پشت مدافعان خطرساز شوند. فصل اول، فصل جالبی برای گرت نبود و پستی بلندی های زیادی پیش روی او قرار داشت.

خط حمله

آخرین سال آنچلوتی با رئال، مرد تاکتیسین به زرادخانه ی تاکتیکی خود ارتقا داد و رئال را در برخی بازی ها 4-4-2 به زمین فرستاد. بیل حالا می توانست در پست مهاجم بازی کند و آنچلوتی باهوش دید که تیم چگونه می تواند از سرعت و قدرت مرد ولزی استفاده کند. کم کم این تاکتیک به برگ برنده ی رئال در اواخر بازی های مهم تبدیل شد. رونالدو و بیل به این ترکیب عادت کردند و بارها از همین روش به گل رسیدند.

شاید ایسکو و خامس انتخابی همیشگی نباشند اما می توانند در ترکیب 4-4-2 رقیبی برای بیل شوند و بیل باید از فضاها استفاده کند تا موفقیت های بیشتری را به دست بیاورد.

مهاجم نوک

رافا بنیتز بیشتر از کارلتو به بیل اعتماد کرد و او را در ترکیب 4-2-3-1 به عنوان مهاجم نوک بازی داد و رونالدو و خامس/ایسکو پشت سر او بازی می کردند. انتقادات زیادی به تصمیم بنیتز بود اما انگیزه ی رافا از این تصمیم واضخ بود؛ او می خواست با استفاده از قدرت بدنی و البته سرعت و شوت ای قدرت مند بیل از او در نوک حمله استفاده کند اینگونه رئال می تواند پرسینگ بیشتری از خط حمله انجام دهد و فرارهای بیشتری از عمق داشته باشد.

بیل هیجان انگیز عمل کرد و دورانی درخشان را گذراند اما این دوران خیلی طولانی نبود. مصدومیت بیل و خامس پایه و اساس افکار بینتز را بر هم زد و همین آغازی بود بر روند بد بنیتز و در نهایت اخراج او.

همه کاره

زیدان در ژانویه مربی رئال شد و از آن موقع بود که بیل جنگ را برای برگشتن به فرم آغاز کرد. جنگیدن بیل همزمان شد با بهترین تصمیم تاکتیکی زیدان در رئال مادرید تاکنون؛ برعکس بینتز که بیل را به نوک حمله آورد زیدان هوشمندانه تر عمل کرد و به او اجازه داد تا هر موقع لازم دید رهبری حملات رئال را برعهده بگیرد و در سرتاسر خط حمله بدود.

بیل مانند سال های گذشته خود را کامل تر کرد و در تمامی بخش های بازی خود بهتر شد. او هر زمان می توانست در عمق بدود و در این هنگام غیر قابل مهار بود. او به راحتی خط حمله را می راند و حتی هجومی ترین بازیکن تیم در محوطه ی جریمه شد و همچنین از قد بلندش در نبردهای هوایی استفاده کرد.

بیل و موراتا خیلی خوب هماهنگ شدند و علاقه ی موراتا به حرکت در کانال ها و علاقه ی بیل به حرکت به سوی نوک حمله، زوجی غیرقابل پیش بینی را در خط حمله ی رئال به وجود آورد. بیل با تمام انرژی در بال رئال توپ می زد و بارها توانست با استفاده از تکنیک و دریبل زنی خود تیم را به موقعیت برساند. بیل دوندگی بالایی دارد و در زمان لازم می تواند به دفاع کمک کند.

زیدان پایه ی تیم خود را بیل قرار نداد اما بهترین راه را برای درخشش بیل در ترکیب به دست آورد. زیدان ساختار تیم را تغییر نداد و در عوض بیل را در این ساختار جا داد. بیل از آزادی بیشتر خود استفاده کرد و خط حمله ی رئال را راند و نشان داد که چرا چنین مبلغی را برای او پرداخته بودند.

بیل ثبات خود را بهتر کرد، فهم تاکتیکی خود را ارتقا داد و سرعت و کار تیمی او بهتر و بهتر شد تا سومین ضلع از مثلث شود.

منبع: بلیچر ریپورت