سلام. در این نوشته میخوام به این قضیه بپردازم که چرا از سال 2003 تا همین امروز، اغلب بردهای پر گل ال کلاسیکوها مال بارسا بوده؟ و چرا ما خیلی کم تر از بارسا لالیگا رو بردیم؟ و از همه مهم تر چرا 12 سال بین نهمین و دهمین قهرمانی در اروپا فاصله افتاد؟

علت هر سه اتفاق، مجموعه ای از اشتباهات سریالی بوده که تقریبا هر سال (به جز فصل دسیما) تکرار شده. یعنی دقیقا هر سال، رئال همون اشتباهاتی رو مرتکب شده که سال های قبل هم انجام داده بوده. میتونیم این اشتباهات تکراری رو به شکل زیر دسته بندی کنیم:

 

1-مربیان ضعیف: واقعا هنوز و حتی تا همین لحظه هم کسی نمیدونه که مربیانی نظیر واندرلی لوکزامبورگو!!! کارلوس کیروش!!! ماریانو گارسیا رمون!!! مانوئل پلگرینی!! خوران رومن لوپز کارو!!! و از همه مهم تر شخص استاد بنیتز!!! چرا و چگونه توسط مدیران وقت رئال (هم پرز و هم کالدرون اشتباهات متعددی در انتخاب سرمربی داشتند) به عنوان سرمربی تیمی مثل رئال انتخاب شدند؟!! مربیانی که به جرأت میشه گفت بدترین سالهای فوتبالی باشگاه رو رقم زدن و افتضاحات شون هیچ وقت از تاریخ باشگاه پاک و فراموش نمیشه. نکته ی جالب این جاست که هر بار به محض این که خبر یا حتی شایعه ی انتصاب هر کدوم از این نوابغ به عنوان سرمربی رئال شنیده میشد، تمام کارشناسان و پیشکسوتان و روزنامه ها اعتراض میکردن و میگفتن این مربیان پتانسیل و دانش لازم برای مربی گری تیمی مثل رئال رو ندارن ولی مدیر وقت باشگاه به کسی گوش نمیکرد و رو حرف خودش وای میساد و نتیجه ش میشد یه فصل بدون جام و تحقیر تو ال کلاسیک و حذف از اروپا !!

 

2-پست هافبک دفاعی: همه به اشتباه فکر میکنند که بزرگ ترین اشتباه پرز در سالهای 2003 و 2014 فروش ماکه له له و ژابی آلونسو بوده. در حالی که به نظر من این طور نیست. بزرگ ترین اشتباه در دو تاریخ ذکر شده، این بود که پرز علاوه بر این دو هافبک دفاعی، ذخیره هاشونم فروخت !!

یعنی سال 2003با فروش ماکه له له، فقط تو تا هافبک دفاعی تو تیم مونده بود: یکی فلاویو کنسه سائو که زوج فیکس ماکه له له تو ترکیب 4-2-3-1 بود و دوتایی جلوی خط دفاعی بازی میکردن و دومی هم استفان کامبیاسو که به جرم این که بازیکن آکادمی بود و کهکشانی نبود، بهش بازی نرسید و یک سال بعد راهی اینتر شد و اون جا قهرمان لیگ و اروپا شد. سال 2014 هم بعد از فتح دسیما، اشتباه پرز در فروختن ژابی با فروش کاسمیرو به پورتو تکمیل شد و به این صورت هر دو تا هافبک دفاعی تخصصی تیم به فروش رفتن و هیچ جایگزینی هم براشون نه خریده شد نه از آکادمی اومد.

هافبک دفاعی یکی از ستون های اصلی تیمه و اگر به تیم های بزرگ نگاه کنید، تنها تیمی که همیشه حاضره هافبک دفاعی فیکس خودشو بفروشه، رئاله. مثلا بارسا از سال 2009 بوسکتز رو حفظ کرده و حتی به خاطرش قید بازیکنی مثل یحیا توره رو زد! بایرن هنوز آلونسو رو با وجود سن بالا و کند بودن حفظ کرده. حتی اتلتیکو هم بازیکنای درجه دویی(در مقایسه با بوسکتز و ژابی و ماتیچ و …) مثل گابی و تیاگو رو حفظ کرد. یعنی اتلتیکو حاضر شد بازیکنایی عالی مثل میراندا، فالکائو، فیلیپه لوییز و دیگو کاستا رو بفروشه ولی هافبک دفاعی هاش رو نه!

همیشه یکی از دلایل باخت های تحقیرآمیز این چند ساله جلوی بارسا هافبک دفاعی های ضعیف (خدیرا، لاسانا، گاگو و …) بوده یا اصن نبود هافبک دفاعی تخصصی در ترکیب اولیه ی رئال جلوی بارسا.

 

3-شخص سرجیو راموس: به خاطر این حرف خیلیا بهم فحش میدن و مسخره میکنن ولی اگه از سال 2005 به بعد به الکلاسیکوها نگاه کنید، مخصوصا اون گلهای فردی که رونالدینیو و مسی چند بازیکن رئالو دریبل میکردن و گل میزدن، همیشه یکی از دریبل خورهای تیم سرجیو راموس بوده!! که نه توپ رو گرفته نه حتی تونسته بیرون محوطه با خطا این بازیکنا رو متوقف کنه! برعکس، آقای راموس خیلی وقتا هم با خطاهای بی مورد و خشونت های الکی تو الکلاسیکوها تیم رو ده نفره کرده یا پنالتی داده!

در اروپا هم به همین شکل بوده. بارها با اشتباهاتش زمینه ساز حذف رئال شده. مثل پنالتیش به بایرن در سال 2012 یا اشتباهش در یارگیری در دو بازی در همون سال که منجر به گل های بایرن شد.

مشکل راموس اینه که همیشه حریفا رو خیلی حقیر و کوچیک میبینه و میخواد با حرکات نمایشی بازیکنای حریفو کوچیک کنه. اونم تو زمین خودی!! وگرنه از نظر فنی کامل ترین مدافع این چند سال اخیر دنیا بوده. و منم ضعفشو مسائل فنی نمیدونم، بلکه غروری میدونم که باعث میشه این همه اشتباه انجام بده.

 

4-مدافع چپ: بعد روبرتو کارلوس، بازیکنای زیادی برای پست مدافع چپ امتحان شد. مثل هاینزه، درنته، مارسلو. ولی تنها بازیکنایی که تونستن تو این پست به خوبی بازی کنن، کونترائو و تا حدی ناچو بودن. بقیه واقعا افتضاح بودن. آخرین نمونه ش اگه اشتباه نکنم بازی با اسپورتینگ بود که رئال 0-1 عقب بود و مارسلو داشت کارهای نمایشی میکرد!!! راموس و مارسلو وقتی تو سن کم به رئال اومدن، معلوم بود که بازیکنای خوبی هستن و مطمئنا ستاره میشن. اشتباهاتشون رو هم میذاشتیم به پای کم سن بودن و کم تجربگی. ولی متاسفانه الان که مارسلو 28 ساله و راموس 30 ساله شدن، هنوز مثل 20 سالگی شون تو کارای دفاعی پر اشتباه و گیج و بی خیال هستن و فقط تو کارای هجومی پیشرفت کردن.

شما نگاه کنید که معمولا وقتی کونترائو بازی کرده، تونستیم تیمایی مثل بارسا و بایرن رو ببریم. آمار بردهامون با کونترائو و با مارسلو رو تو ال کلاسیکوها با هم مقایسه کنید، به درستی حرف من پی میبرید.

به نظرم راموس و مارسلو باید پستهایی به جز خط دفاع رو برای فوتبالشون انتخاب میکردن.

 

5-مهاجم نوک: ممکنه یه تیم اروپایی (مخصوصا اسپانیایی) بتونه بدون مهاجم نوکِ عالی، قهرمان اروپا بشه یا کلا خوب بازیکنه. ولی محاله که بدون یه مهاجم نوک باکلاس و فرصت طلب و باثبات قهرمان لیگ کشورش بشه. اگه یه نگاه به قهرمانی های رئال تو این چند سال بکنید، متوجه منظورم میشید. فصلهای 2006-2007 و 2007-2008 که دو سال متوالی قهرمان لالیگا شدیم، مهاجم نوکمون نیستلروی بود که به خوبی از پشت توسط روبینیو و رائول تغذیه میشد و کارهای ترکیبی زیباشون رئالو قهرمان لیگ میکرد. حتی تنها برد پرگل ما جلوی بارسا تو این 10 سال اخیر هم کار همین تیم بود که بارسا رو با نتیجه ی 4-1 تحقیر کردن. یا فصل 2002-2003 که لالیگا رو بردیم، زوج رائول-رونالدوی برزیلی رو تو خط حمله داشتیم. شاید تنها سالی که بدون مهاجم نوک کلاسیک تونستیم لالیگا ببریم، سال دوم مورینیو بود که به لطف گلهای رونالدو و خلاقیت اوزیل و دیماریا موفق شدیم. اون سال تنها سالی بود که بنزما و هیگواین رو اعصاب طرفدارا راه نرفتن و مثل آدم بازی کردن.

از وقتی که نیستلروی و رائول از ترکیب اصلی رئال خارج شدن و در نهایت از باشگاه جدا شدن، مهاجم نوک معضل اساسی رئال تو حملات بوده. اگرم دقت کنید، وقتی تونستیم دسیما رو ببریم که گل نزنی مثل هیگواین رو فروختیم. این سالها هر وقت جلوی بارسا و سایر تیمهای بزرگ نتیجه نگرفتیم، علاوه بر مشکلات دفاعی مون که تو بندهای قبلی اشاره کردم، تو گلزنی هم مشکل داشتیم که دلیل اصلیش همین مهاجم نوکهای بی خاصیت و فرصت سوز بودن. به دو دلیل این حرفو میزنم. یکی همین فرصت خراب کردنهای پی در پی مهاجم نوک بوده یکی هم این که با وجود مهاجم نوک، همیشه مجبور شدیم که با سه هافبک بازی کنیم و جلوی پرس شدید بارساکم آوردیم و وسط زمینو به حریف دادیم.

به نظرم همون طور که بعد فروش هیگواین گلزنی مون تو اروپا بهتر شد و تونستیم طلسم نیمه نهایی های اروپایی مونو بشکنیم، فروش یا بازی ندادن بنزما هم باعث میشه تیم بهتر از همیشه راه بیفته و هم تو دفاع بهتر میشیم هم تو حمله. چون هر کس دیگه ای که جای بنزما تو ترکیب باشه، هم بیشتر پرس و دوندگی میکنه و هم زهر حملات رئالو بیشتر میکنه. یعنی در حال حاضر خامس، کواچیچ، موراتا، لوکاس وازکز، آسنسیو و حتی ماریانو تک تک شون شایستگی شون برای بازی کردن بیشتر از بنزمای تنبل، کند، گل نزن، بی ثبات و بی خاصیته.

متاسفانه بنزما بعد 8 سال بازی در رئال هیچ پیشرفتی نداشته و بنا به دلایلی تمام مربیا هم همیشه در هر شرایطی فیکسش میکنن. در حالی که حتی بزرگانی مثل زیدان، رائول، کاسیاس، کریس رونالدو و بیل یه بازی هم بد بودن یا باشن، تمام نشریات و کارشناسا و حتی مربی بهشون گیر میدادن و میدن!!! واقعا عجیبه. یعنی از هر کسی با یه بازیِ بد بلافاصله انتقاد میشه ولی بنزما 8 ساله داره گند میزنه و هیچ کس اشاره ای هم بهش نمیکنه.

 

ببخشید اگر طولانی شد و یا بعضی چیزا از قلم افتاد. اگر وقت بذارید و حرفامو کامل بخونید و در موردش فکر کنید، خیلی ممنون میشم. و همچنین منتظر انتقادات و پیشنهادات شما در مورد این نوشته هستم. موفق باشید. به امید کسب سه گانه با زیزوی دوست داشتنی و بازیکنای متعصب و عالی مون.

ali number 7