رالف امرسن، فیلسوف، نویسنده و شاعر آمریکایی میگوید : «افراد تهی مغز به قسمت عقیده دارند؛ افراد دانا و قوی به علت و معلول معتقدند.»
بیایید قبل از شروع مقاله کمی در مورد واژه “شانس” فکر کنیم ، آیا شانس یک حقیقت ثابت شده است یا صرفا واژه‌ای است که گاهی در بین مردم استعمال می‌شود و بیشتر ریشه در ادبیات و شعر دارد. فکر نمی کنید “شانس” صرفا واژه ایست که مردم برای توجیه اشتباهات و حقایقی که چیزی برای توجیه آن ندارند استفاده میکنند؟ آیا کسی که قمار میکند و زندگی خود را از دست میدهد بدشانس است یا صرفا فردیست که به عواقب کارش نمی اندیشد و اشتباهاتش را پشت واژه بدشانسی پنهان میکند.
این مسئله در فوتبال هم صادق است. تقریبا غیر ممکن است هیچکدام از 22 بازیکن درون زمین و مربیان اشتباهی انجام ندهند و گلی به ثمر برسد. اشتباهاتی که ممکن است افرادی باشند که آن را شانس بنامند.

وقتی او چهارم ژانویه 2016 بار دیگر نه به عنوان بازیکن ، دستیار یا مدیر فنی بلکه به عنوان سرمربی به برنابئو بازگشت لوس بلانکوس در بدترین وضعیت ممکن قرار داشت و مادریدی ها با چهار امتیاز کمتر از بارسلونا در رتبه سوم جدول قرار داشتند و حالا سال 2016 رو به پایان است و مردان او با شش امتیاز برتری صدرنشین هستند. وقتی زیدان روی نیمکت رئال نشست بی نظمی در تیم و بازیکنان موج می زد. او وارد شد و بر خلاف آن بازیکن جنجالی که در دوران بازیگریش به یاد می آوریم ، آرامش را به برنابئو برگرداند. از بازیکنان ناراضی تیم تا رسانه هایی که هر ثانیه منتظر یک سوژه بودند

وقتی برابر دپورتیوو در اولین بازی با نتیجه 5-0 پیروز شد یا در چند بازی نخستش حریفان را گلبارران می کرد نتایج او را صرفا برگرفته از شانس خواندند.بعد از باخت تلخ به اتلتیکو بود که خیلی ها او را ادامه دهنده راه بازیکنان بزرگی که در مربیگری موفق نبودند خواند البته او راهش را ادامه داد ولی در راه درست. او بارسلونایی را که 39 بازی را بدون شکست پشت سر گذاشته بود و بهترین حالت ممکنش قرار داشت در نیوکمپ به زانو درآورد ، حتی اخراج یکی از یارانش هم مانع او برای پیروزی نشد او چهار ماه پس از ورودش لیگ قهرمان را برابر دشمن دیرینه اش در میلان فتح کرد بعد از آن هم سوپر کاپ اروپا و احتمالا به زودی هم جام باشگاه های جهان. اما هنوز خیلی ها بودند که او را مربی بزرگی نمی خواندند و معتقد بودند او دانش و تاکتیک کافی را ندارد. سوال اینجاست واقعا او دارای قریحه تاکتیکی نیست؟

مرور رئالی که زیدان ساخته عکس این حرق را ثابت می کند.این که او در مقابله با بحران های روز چه انعطاف پذیری داشته. منتقدانش چهار تساوی رئال در اواخر اکتبر برابر ویارئال، لاس پالماس، دورتموند و ایبار را دوره می کنند، همان دیدارهایی که رئال حتی برغم نزول باز هم نباخت. زیدان در این فصل سیستم های مختلفی با ترکیب های متفاوتی را دنبال کرد.

مگر او نبود که برابر اتلتیکو در جهنم کالدرون در یک تغییر بزرگ از 4-3-3 به 4-4-1-1 روی آورد و با گذاشتن ایسکو در یک پست آزادتر و قرار دادن رونالدو در نوک قبل از سوت پایان بازی سیمئونه را مات کرد. بازی که ایسکو توانست در پسن جدیدش بهترین نمایش فصلش را داشته باشد و رونالدو برای دومین بار در برابر اتلتیکو هتریک کند. مگر اون نبود که از امتحان بزرگ پر کردن جای مصدومان کلیدی تیم سربلند بیرون آمد؟ آیا چنین کار هایی از کسی بدون داشتن قریحه تاکتیکی بر می آید؟

کاسمیرو هافبک دفاعی کلیدی تیم خیلی زود مصدوم شد و زیدان به ترکیب کروس – مودریچ روی آورد. مصدومیت مودریچ، ترکیب سه نفره کروس – کواچیچ – ایسکو و گاهی ترکیب دو نفره کروس – کواچیچ را قوام بخشید و مصدومیت کروس به ترکیب ایسکو – کواچیچ انجامید. هر چه بیشتر بازیکنان مصدوم شدند زیزو جوان هم بیشتر دانش فنی خود را به رخ کشید. البته او اشتباهاتی هم داشت ولی مگر می شود یک مربی بدون هیچ اشتباهی دوران مربیگری خود را آغاز کند؟ نه تنها مربیان جوان بلکه بهترین مربی ها که سالهای سال هم در این عرصه بوده اند گاهی وقت ها دچار اشتباه می شوند حالا آنکه زیزو در آغاز راه قرار دارد و هنوز هم در حال یاد گرفتن اما با این حال دوران مربیگری خود را به بهترین نحو ممکن شروع کرده است رکورد بهترین مربیان تاریخ رئال را یکی پس از دیگری مال خود می کند.

حال که الکلاسیکو هم پایان یافته و زیدان رکورد شکست ناپذیری اش در نیوکمپ هم حفظ کرد ، شاید کمتر از قبل و هنوزم هم هستند کسانی که او را خوش شانس بنامند در حالی که اگر تعویض های دو مربی در این بازی را با هم مقایسه کنید متوجه می شوید موفقیت های زیدان چیزی فرای شانس است. او در هنگام فشار به خوبی با وارد کردن کاسمیرو فشار را روی تیمش برداشت و به تیم طراوت داد تا با دوندگی کاسمیرو کواچیچ و مودریچ بتوانند راحت تر نفوذ کنند.او شاید تنها اشتباهش که بازی دادن به بنزمایی بود که انگار برای خوش گذرانی آمده است را در دقیقه 86 تصحیح کرد و ماریانو دونده و با انگیزه را جانشین وی کرد. شاید به نظر می رسید تصمیمش دیر باشد اما این طور نبود. رئال فشار را بیشتر کرد و راموس در دقیقه 91 گل مساوی را زد. البته دیگر تعویض او یعنی کاسمیرو هم یک بار دروازه رئال را نجات داد تا زیدان توانایی تصمیم گیری درست در حساس ترین لحضات را به رخ منتقدانش بکشد. در آن سو اما انریکه با تعویض هایش جلوی برد تیمش را گرفت و با آوردن توران نا آماده در حساس ترین لحظات بازی این شطرنج تاکتیکی را به زیدان واگذار کرد. تورانی که با خطای بی موردش پایه گذار گل راموس شد.

حال به نظر شما منطقیست که تصمیات اشتباه انریکه را پشت واژه بدنشانسی و تصمیمات درست زیدان را پشت واژه خوش شانسی قرار داد؟

Raúl González