مرجع خبری رئال مادرید : امیرعلینژاد عضو تحریریه مرجع خبری رئال مادرید این مقاله را در مورد بازی رئال مادرید و یوونتوس نوشته است

۱. برداشت اول: ترکیب‌ها، بازی‌خوانی و تقابل دو مربی:
ساعت ۲۲:۴۵ دقیقه یازدهم آپریل، ترکیب‌ها رسما منتشر شده‌اند. آلگری با سورپرایز وارد زمین شده بود. نتیجه مشخص بود.
برای درک تفکرات این دو مربی باید تقابل‌های آن‌ها در مقابل یک‌دیگر را بررسی کنیم. تا کنون این مربی ۳ تقابل با هم داشته‌اند که نتیجه مجموع ۸-۴ به سود رئال مادرید بوده‌است.
مکس آلگری بی‌شک یکی از بازی‌خوان‌ترین مربی‌های حال حاضر دنیا و تئوریسین و تاکتیسینی بی‌مانند است. با این وجود، در دو بازی گذشته همین مربی، قافله را به زین‌الدین زیدان باخت. در فینال کاردیف با بازی‌ای هم سطح رئال مادرید به مدت ۶۰ دقیقه، شرایط را عالی حفظ کرد اما با گل کاسمیرو، نه‌تنها یوونتوس، که مکس آلگری نیز در هم شکست. مربی و تیم و بازیکن و کاپیتان وا رفتند، و کریستیانو رونالدو و مارکو آسنسیو تیر خلاص‌ را بر پیکر نیمه‌جان بانوی پیر نشاندند.
در بازی رفت دور نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان اروپای فصل حاضر نیز، زین‌الدین زیدان با حرکتی پرخطر و ریسکی، همان ترکیب را با علم به این‌که احتمالا مکس آلگری دست او را می‌خواند، به زمین فرستاد. اما شرایط برخلاف انتظار بود، یووه‌ی این فصل -لااقل تا پیش از بازی دیشب- یوونتوس همیشگی نبود، و رئال هم ناامید از کسب دو جام داخلی، تنها امیدش معتبرترین جام باشگاهی جهان بود، که تقریبا به خرد جمعی، متخصص آن است. رئال باکیفیت و آتشین و یوونتوس خسته و بی‌برنامه ظاهر شد. برگردان رونالدو، همانند گل کاسمیرو در فینال کاردیف یوونتوس را درهم کوباند و مارسلو این بار تیر خلاص را زد.

دیشب اما متفاوت بود. هر دو مربی دست به تغییرات عجیبی در ترکیب‌های خود زدند.
زین‌الدین زیدان به سبب حاضر نبودن سرخیو راموس در خط دفاع و ضعف شدید دفاعی، ترکیب را فشرده‌تر کرد و با سیستم ۴-۴-۲ سعی در کنترل بازی یوونتوس و جلوگیری از ضدحمله‌های آنان را داشت.
در مقابل مکس آلگری غیاب دیبالا را با تغییر سیستم و فرستادن گونزالو ایگوآاین به نوک و قرار دادن ماریو مانژوکیچ در سمت چپ، جبران کرد. پیانیچ در میانه میدان مرکز ثقل بازی یوونتوس بود و تماما برنامه‌های مغز متفکر مکس الگری را در زمین اجرا می‌گرد. حضور هافبک تخریبی یوونتوس، سامی خدیرا در سمت چپ و نه در میانه و بلکه یک خط جلوتر از هافبک مرکزی، تلاشی بود که آلگری برای در هم شکستن بازی‌ خطرناک رئال مادرید از سمت چپ، یعنی مارسلو – ایسکو – رونالدو بود که دست بر قضا نتیجه مطلوبی هم داشت.

نبود سرخیو راموس و استرس دفاعی بر دوش کارواخال و مارسلو، تمرکز آنان را نیز زایل کرده و این موضوع در سانتر‌های بی‌دقت آنان تا حد زیادی مشخص بود. مانژوکیچ نیز با ارائه‌ی یک بازی عالی، نه‌تنها دنی کارواخال را در فاز دفاعی آزار داد که زهر حمله‌ها و پرس‌های وحشتناک او از سمت راست رئال مادرید را نیز بیرون کشید.

پس زین‌الدین زیدان بازی مربی‌ها را به آلگری باخت؟! قطعا نه!
شاید این حرف مغرضانه باشد، شاید بگویند که منِ رئالی این حرف را از روی تعصب و احساسات می‌زنم اما حقیقت چیز دیگر‌یست.

پس از دو اشتباه دفاعی مرگبار در خط دفاع رئال مادرید که دست بر قضا کسی جز سرخیو راموس با نبودش مقصر آن نبود، زیدان با دو تعویض مناسب شرایط بازی را تغییر داد. گل سومی که نباید خورده می‌شد، و تنها اشتباه فردی ناواس در بازی دیشب بود، شاید کار را برای رئال سخت‌تر کرد اما رئال بعد از تعویض‌های زیدان، به بازی برگشته بود و صعود یووه دور از ذهن.

بگذارید از منظر دیگری نگاه کنیم:یوهان کریف، نقل قول معروفی دارد: « فوتبال بازی اشتباهات است. هر تیمی که کمتر اشتباه کند، بازی را می‌برد.»
اما آیا در فوتبال، اشتباه فقط اشتباه فردی و تاکتیکی است؟ آیا حواشی در بازی موثر نیستند؟
۱. نبود سرخیو راموس: رکورددار کارت زرد در تاریخ، با کارت زردی که واقعا نیازی به آن نبود، خود را از بازی برگشت محروم کرد. با بدشانسی رئال مادرید، ناچو نیز برای نخستین بار در دوران بازی‌اش، مصدوم شد و نوبت به خسوس وایخویی رسید که با سن و تجربه کم، نخستین بازی‌اش در لیگ قهرمانان اروپا را باید در بازی‌ای سخت و پر فشار مقابل یوونتوسی مرگبار، در مرحله‌ی حساسی از رقابتی بسیار دشوار انجام می‌داد، در کنار رافائل وارانی که تجربه بازی آن‌ها در کنار هم اندک است. خرده‌ای به وایخو وارد نیست. سرخیو راموس هم پس از ۱۲ سال بازی در رئال مادرید و بزرگان خط دفاعی آن مانند سالگادو و ایرو و کارلوس، امروز به این سرخیو راموس تبدیل شده است. وایخو کم تجربه‌است و ناچو مصدوم. شاید ضعف خط دفاعی ما تنها مقصرش راموسی بود که باید با درایت از محرومیتش جلوگیری می‌کرد تا اوضاع به اشن شکل نباشد.

۲. کیلور ناواس: دروازه‌بان متعصب رئال مادرید انگار هنوز باید خود را ثابت کند. ۲ گل خورد که روی آن‌ها مقصر نبود. روی گل سوم کاملا مقصر بود اما. ولی آیا دروازه‌بانی داریم که در جهان بی‌اشتباه باشد؟ آیا بوفون روی گل‌هایی که در مقابل رونالدو دریافت کرده مقصر نبوده است؟ آیا کاسیاس، چک، نویر، کورتوا، دخه‌آ و ادرسون همگی بی‌اشتباه هستند؟ آیا با یک گل، باید واکنش‌های استثنایی او را در بازی رفت فراموش کنیم؟ شاید بی‌انصافی در حق کیلور ناواس در طول این سه فصل، فشار‌های رسانه‌ای و شایعاتی که مدام پیرامون جایگزینی او به گوش می‌رسد، از دلایل سینوسی بودن دروازه‌بانی باشد که یک‌تنه کاستاریکا را در جام‌جهانی ۲۰۱۴ بالا برد.

۳. آتش یوونتوس، از خاکستر رم!
مکس الگری پس از بازی رفت به وضوح گفت که از لیگ قهرمانان ناامیدند و تمرکزشان برای سری‌آ و کوپاایتالیا است. رسما اعلام کرد بعد از گل سوم رئال مادرید تمام امیدش را به صعود از دست داده و به عبارتی خداحافظ لیگ قهرمانان!
اما حواشی‌ای که پیشتر به آن اشاره کردیم، همان حواشی‌ای که جزو اشتباهاتی که کریف گفته بود، شرایط را تغییر داد. کامبک رم انگار جان تازه‌ای به ایتالیایی‌ها بخشید. الگری شب قبل از بازی حرفش رو عوض کرد و افزود اگر به معجزه اعتقاد ندارید بازی را نبینید! به احتمال بالا اگر بارسلونا با بردی بی‌دردسر رم را شکست می‌داد، انرژی مرگباری که رم در اروپا و فوتبالش پخش کرد، از میان می‌رفت و نتیجتا رئال هم بی‌دردسر و با اقتدار یوونتوس را در برنابئو شکست می‌داد. اما گویی ریمونتادای رم، یوونتوس و هوادارانش را به این باور آورد که معجزه، آری.

۴. باد غرور و تعصب رئال مادرید!
مشابه این بازی تا حد زیادی در دور نیمه‌نهایی لیگ‌ قهرمانان اروپای فصل گذشته روی داد. رئالی که مقتدرانه و بی‌دردسر اتلتیکو را در هم کوبید اما در بازی برگشت، یک پنالتی و یک گل هوشمندانه از گریزمان، نتیجه مجموع را روی لبه تیغ برد. اگر حرکت استثنایی بنزما و گل ایسکو نبود، احتمالا رئال مادرید این فصل به دنبال دوازدهمین قهرمانی‌اش بود. اما یوونتوس، اتلتیکو مادرید نیست که چنان گافی بدهد و بعد هم خود را ببازد. رئال طوری به زمین آمد و بازی را شروع کرد که گویی ۱۰ گل پیش است و نهایتا ۱۰ دقیقه از بازی مانده، آن‌هم با حریفی در سطح ساسولو جلوی آن‌ها!

اما آخرین مبحث این برداشت پای اشتباه مکس آلگری است. این مربی بی‌نظیر، با مدیریت فوق‌العاده بازی را تا گل سوم پیش برد. اما لحظه‌ای که باید در دقیقه‌ی ۸۰، تعویض‌هایش را انجام می‌داد تا گل چهارم را بزند و به قول معروف قال قضیه را بکّند، یا حتی با تعویض‌هایش رئال را در زمین خودش نگه دارد تا خبری از حمله و کرنر و پنالتی و کاشته نباشد، با اطمینان بازی را عقب کشاند تا گل چهارم را در وقت‌های اضافه به ثمر برساند. اگر مکس آلگری بعد از گل سوم مستقیما تیم را برای چهارمین گل هدایت می‌کرد و تعویض‌هایش را روی این مهم قرار می‌داد، احتمالا الان ما به جای آن‌ها زانوی غم بغل گرفته بودیم. حتی اگر گلی هم به ثمر نمی‌رسید، لااقل جلوی حمله‌های رئال گرفته می‌شد! در ۱۰ دقیقه که بازیکنی خسته نمی‌شود که حالا تعویض‌ها با حساسیت برای بعد از ۹۰ دقیقه سرمایه‌گذاری شوند.

نتیجه‌گیری آن‌که رئال مادرید بازی را باخت اما نه فقط به مهارت تاکتیکی آلگری، که در دقیقه پایانی اشتباهش را نشان داد. رئال بازی را به بی‌احتیاطی راموس، به آتش آاس رم، به اعتقاد هواداران یووه و به غرور و تعصب خودش باخت.

۲. برداشت دوم: رئال باخت و اما برد. یوونتوس برد اما باخت.

جمله فوق فقط مربوط به نتیجه بازی و نتیجه صعود نیست. مربوط به شیوه بازی است. مربوط به یوونتوسی که کلاسی ایتالیایی از خود نشان داد و رئالی که رئال نبود. اما در این باره، حرف‌ها را در برداشت اول زدیم.
این برداشت اشاره دارد به جنجالی‌ترین صحنه بازی دیشب. پنالتی دقیقه ۹۳ اولیور برای رئال مادرید.
بزرگترین سوالی که هر رئالی و یوونتوسی، فارغ از تعصباتشان، ته‌دلشان از خودشان می‌پرسند که شاید و نشاید حرف و حدیثی نمانده باشد، چیزی نیست جز «آیا حرکت بن‌عطیه خطا بود یا نه؟»

ابتدا به جای پاسخ به این سوال، بیایید سناریوهای متفاوت را فرضی بررسی کنیم:

۲.۱. بن‌عطیه خطا می‌کرد، داور اعتقادی به خطا نداشت، بوفون توپ را جمع می‌کرد. گل زدن و گل خوردن در آن دقیقه پایانی بعید بود. بازی به وقت اضافه اول و دوم می‌رفت. / یا با احتمال بسیار کم، لوکاس توپ صد در صد گل را به اوت می‌زد و یا بوفون آن را مشت می‌کرد.
نتیجه؟
به عنوان یک رئالی متعصب نمی‌گویم قطعا رئال مادرید بازی را می‌برد. اما وزنه‌ را به سمت شاگردان زیدان می‌بینم. اولا، درست است که رئال مادرید در لالیگا و کوپا‌دل‌ری، بازی خوبی از خود در برنابئو نشان نمی‌دهد اما داستان لیگ قهرمانان، که گویی رقابت تخصصیِ این تیم و هوادارنشان است متفاوت است. رئال بیش از ۴۰ بازی خانگی در لیگ قهرمانان را نباخته بود. قطعا در ۳۰ دقیقه‌ی اضافه، برنابئو تاثیر خود را بر یوونتوس نشان می‌داد. از طرفی درست است که یوونتوس هنوز دو تعویض داشت ولی برای رئال هم سه بازیکن کلیدی تیم یعنی بیل، کاسمیرو و مودریچ به دلایل تاکتیکی و بدنی تعویض شده بودند و نفس تازه وازکزِ دونده، آسنسیوی ماهر و کواچیچ دقیق به تیم اضافه شده بودند. مارسلو، کریستیانو، کارواخال و کروس بازیکنان ۱۲۰ دقیقه‌ای هستند و توان ادامه را داشتند. آلگری نیز اشتباهاتش را از دقیقه ۸۰ به بعد آغاز کرده بود. برای زیدان شاید ۴۵ دقیقه و حتی ۹۰ دقیقه از آلگری رکب خورده بود، قطعا پلن آلگری برای گل‌زنی در ۱۲۰ دقیقه را خنثی می‌کرد و احتمالا گل صعود را به ثمر می‌رساند. با اطمینان و قطعی نمی‌گویم که رئال مادرید صعود می‌کرد، چون یوونتوس هم با سه گل و روحیه‌ای بالا، تفکری استثنایی و دو تعویض تازه‌نفس به زمین می‌آمد اما به نظر من، وزنه سنگین‌تر به نفع رئال بود.

۲.۲. بن‌عطیه خطا نمی‌کرد.

پاسخ واضح است. لوکاس وازکز، یکی از بهترین فصل‌های خود را از نظر آماری می‌گذراند. بازیکنی متعصب، دونده و تکنیکی که گاهی مثل همه‌ی بازیکنان دیگر اشتباهاتی هم دارد و افت هم می‌کند، اما آن موقعیت تک به تک با زاویه باز به قدری در گل‌زنی ۱۰۰ درصد بود که اگر بن‌عطیه خطا را انجام نمی‌داد، رئال گل صعود را زده و یوونتوسی که از نظر احساسی در هم شکسته بود، توانایی گلزنی در ۳۰ ثانیه باقی‌مانده را نداشت.

۲.۳. داور پنالتی را می‌گرفت، بوفون را اخراج نمی‌کرد. شاید و نشاید هم بن‌عطیه را که مستحق کارت بود، اخراج می‌کرد.

کریستیانو رونالدو پشت توپ. مردی با اعصاب آهنین، ۹ گل زده به بوفون، دقیقه ۹۳ و بوفونی که اخراج هم نشده ولی خشمگین و نامتعادل از تصمیم داور، بی‌تمرکز. آمار رونالدو در پنالتی زدن را ببینید. چقدر احتمال می‌دادید که رونالدو پنالتی را خراب کند یا آن‌که بوفون آن را دفع کند؟ پاسخ‌ همان است که فکر می‌کنید.

نتیجه‌گیری سناریوهای بالا فقط یک چیز است: یوونتوس اگرچه مقتدرانه بازی را پیش برد، اقتداری که باید به احترام آن ایستاد. اما در هر حالتی، از نظر من رئال، صعود کننده قطعی این مسابقه می‌بود. ضمنا، رئال دیشب را با بارسلونای شب گذشته مقایسه نکنید. آماری که از بازی بارسلونا منتشر شد، نشان‌دهنده محافظه‌کاری، ضعف تاکتیکی، خستگی فیزیکی و روحی بازیکنان بارسلونا بود. اما رئال مادرید دیشب تا دقیقه ۹۳ ام حمله کرد و موقعیت‌های بسیاری داشت. خودش را بعد از گل دوم جمع و جور کرد و رئال واقعی را نشان داد. شاید با کمی شانس، گل را زودتر از دقیقه ۹۳ به ثمر می‌رساند. به قول مارسلو، شرایط رئال مادرید دیشب مشابه بارسلونای شب گذشته‌اش نبود.

اما اگر به ابتدای این برداشت برگردیم و تصمیم اولیور را بررسی کنیم، پاسخ بسیار است. عده‌ای از کارشناسان پنالتی را صحیح می‌دانند و عده‌ای نه. مربی‌ها در بررسی تصمیم داور محافظه‌کاری می‌کنند و هواداران و بازیکنان دو تیم متعصبانه از تصمیم داور دفاع و یا به آن انتقاد می‌کنند.
همه ما از مهارت داوران بریتانیایی در مدیریت بازی شنیده‌ایم. دقیقه ۹۳ در شرایطی که یک گل صعودکننده را مشخص می‌کند، با حضور داور اصلی مسلط به صحنه، داور خط نزدیک به خطا و داور خطی که صحنه را از کنار مشاهده می‌کند، بعید است که پنالتی‌ای اعلام شود که مغرضانه و مشکوک باشد.
نتیجه‌گیری این‌که پنالتی درست بوده یا نه، فقط در دل هر هوادار و هر بازیکن و مربی‌ای و داوری مشخص است. برای من و خیلی از هواداران تیم‌های دیگر و حتی برخی یوونتوسی‌ها، پنالتی روشن و مشخص بود.

۳. برداشت سوم: احساسات بعد از بازی.

شاید بعد از بازی بارسلونا و پاری‌سن‌ژرمن در ۱/۸ نهایی فصل گذشته لیگ قهرمانان، بازی‌ای را به این اندازه دراماتیک و جنجالی ندیده باشیم.
موضوع احساسات برای هر هواداری متفاوت است. من رئالیِ متعصبی‌ هستم که به اندازه برد تیمم، به فوتبال زیبا و به جوانمردانه بودن نتیجه عشق دارم. ۴۵ دقیقه دوم بازی را از استرس زیاد، ندیدم. در جمعی بودم متشکل از هواداران یوونتوس که بعد از اعلام پنالتی و اخراج بوفون، و گل رئال مادرید در بهت و حیرت بودند و هواداران رئال مادریدی که از اضطراب و تغییر نتیجه با آن سرعت، در شوک بودند. شاید اگر به جای پنالتی، گل وازکز به ثمر می‌رسید الان بسیار خوشحال‌تر بودم. اما در تجربه این سال‌ها فوتبال دیدن، تجربه‌ی اندکی دارم که با شما آن‌را به اشتراک می‌گذارم:

۱. نقل قول مغرضانه‌ای است که می‌گوید « فوتبالی‌ها یا رئالی هستند یا ضد رئالی!» این سخن شاید در هر موقعیتی نچربد، ولی شب گذشته تقریبا این نقل قول خودش را ثابت کرده بود. بارسلونایی‌ها، منچستری‌ها و … بیشتر از یوونتوسی‌ها به تصمیم داور اعتراض داشتند! قطعا این موضوع از حیث رقابت این تیم‌ها با رئال مادریدی می‌آید که در سال‌های گذشته نسبت به آن‌ها در اروپا بسیار موفق‌تر بوده است. حرف‌های آنان را جدی نگیرید! نه در زمینه‌ بی‌احترامی، بلکه شاید اگر شرایط مشابه برای بارسلونا رخ می‌داد، ما هم چنین جهت‌گیری‌ای نسبت به داور می‌داشتیم.

۲. شایعات بی‌خود، بی‌مزه و بی‌نمک!
دیشب موضوعی در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد که داور بازی طرفدار تاتنهام بوده و به خاطر طرفداری از تاتنهام و انتقام از یوونتوس، پنالتی را اعلام کرده است. شاید کوتاه‌ترین سخن نسبت به این موضوع آن باشد که اگر داور بنا به طرفداری داشت، گل مشکوک به آفساید ایسکو را آفساید اعلام نمی‌کرد، به جای آن‌که چنین تصمیم جنجالی‌ای بگیرد. یا حتی دستور به ادامه بازی می‌داد و پنالتی موردنظرش را در وقت‌های اضافه اعلام می‌کرد! ضمنا، این نوع از شایعات درباره هواداری از داور، خصوصا درباره داورهای بریتانیایی، آن‌هم در چنین موضع حساسی، غیرمعقولانه و حتی احمقانه‌است.
بیایید موضوعات بی‌مزه دیگر مثل خرید و رشوه به داور و کاریکاتورهایی که از فلورنتینو پرز و حرکت کیه‌لینی در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود را کنار بگذاریم. اگر بخواهم «بد رئالی‌ بازی» دربیاورم، باید بگویم تنها تیمی که مافیای فوتبال آن روی کاغذ ثابت شده است، یوونتوس است. به قول یکی از دوستان رئالی، «کالچوپولی چی می‌گه؟!».

۳. تیم‌های اسپانیایی، سوگلی داوران.
بخش دیگری از اعتراضات و انتقادات به داوری دیشب از طرف هواداران تیم‌های دیگر بود. منچستری‌ها، بایرنی‌ها، لیورپولی‌ها، یووه‌ای و …!
منصف باشیم، موفقیت تیم‌های اسپانیایی برای آنان در اروپا (سویا در لیگ اروپا و بارسلونا و رئال مادرید در لیگ قهرمانان) قطعا زجرآور است! دیشب مردم فارغ از تیم اصلیشان یا رئالی بودند یا یوونتوسی. قطعا باخت در شرایطی که یوونتوس تیم بهتر میدان بود، به آن شکل تمام ضدرئالی‌ها را آزار داد. شاید اگر رئال با اختلاف ۳ گل پیروز می‌شد، حرف و حدیثی نبود. اما وقتی در آن شرایط، یوونتوس بازنده صعود می‌شود، قطعا دست هواداران یووه و باقی ضدرئالی‌ها به جایی بند نیست جز انتقاد به تصمیم اولیور. مایی که می‌دانیم تصمیم درست بود، دلمان آرام است و به نیمه‌نهایی فکر می‌کنیم و به درسی که زیدان باید بگیرد از این سبک بازی و آمادگی‌ای که باید داشته باشد برای آن.

۴. اخراج بوفون.
بوفون را همه دوست دارند. من خودم شاید عاشق چشم و ابرویش نباشم، اما بازیکنیست که احترام بسیاری برایش قائلم. اخراج بوفون، همان‌طور که در برداشت دوم به آن اشاره کردیم شاید تاثیری در جریان بازی نمی‌ذاشت. ضمنا، ما جای اولیور نبودیم. کم شنیده‌ایم داوران بریتانیایی اخراج مستقیم انجام دهند. در این موضوع باید منتظر گزارش اولیور باشیم تا ببینیم آیا بوفون واقعا مستحق اخراج بوده یا نه.
زمین گرد است. بازی فینال جام‌جهانی ۲۰۰۶ را به یاد بیاورید. زیدان در مقابل بوفون. به قول یکی از دوستان رئالی، بعد از ۱۲ سال دیگر با دیدن صحنه اخراج زیدان از آن فینال، بغضم نمی‌گیرد.

۵. سخن آخر: ما چه احساسی باید داشته باشیم؟
این احساس در هر کدام از متفاوت است و نسبت به شخصیت هر هوادار متفاوت است. من به شخصه، از صعود خوشحال، از باخت ناراحت، و نگران نیمه‌نهایی‌ام. اما توجهی به حرف‌های بقیه هواداران و بازیکنان ندارم. پنالتی بر حق بود و اخراج بوفون تاثیری در بازی نمی‌گذاشت. دلم آرام است و از صعود تیمی که تمام زندگی‌ام است خوشحالم. زیدان سردمدار تیمم است و با لبخند انتظار قرعه‌کشی چهارشنبه را می‌کشم.

در پایان، این رئال است که می‌ماند.
Hala Madrid y Nada mas!