“من بهترین مربی 30 سال اخیر رئال هستم”
این جمله را مربی فعلی یونایتد در آخرین روزهای حضورش در رئال مادرید گفت. مشخص نیست که معیارش چه بود چرا که او در سه سال فقط دو جام درست و درمان برده بود (یک لالیگا، یک کوپا و البته سوپرجام نه چندان مهم) آن هم در حالی که دل بوسکه در سه سال و نیم حضورش در رئال دو لالیگا و دو چمپیونزلیگ به دست آورده بود و حتی رئال در زمان دسته پنج کرکس با حضور لئو بین هاکر ( و البته مربیان دیگر) پنج سال پیاپی قهرمان لیگ شده بود و به سه نیمه نهایی اروپایی رسیده بود.

هنوز که هنوزه هستند دوستانی که ادعا می کنند رئال مادرید بدون آقای خام به جایی نمی رسید و اگر پنج سال بعد از رفتن او موفقیتی کسب می کند، به خاطر اوست. تقریبا همه دوستان ، حتی هواداران سینه چاک این مربی هم رذالت اخلاقی وی را قبول دارند و در زمانی که صحبت از کاسیاس، کاکا و … می شوند حق را به طرف مقابل مربی پرتغالی می دهند. پس ترجیح می دهیم این بحث را کلا کنار بگذاریم و به سراغ مسائل ورزشی برویم.

اگر استدلال “آقای خام فن” ها این است که بدنه تیم فعلی را آقای خام ساخته باید مهمتر از همه به آنها گفت که مربی پرتغالی با سیستم 1-3-2-4 بازی می کرد اما رئال زیدان و آنچلوتی  در پنج سال اخیر بین دو سیستم 3-3-4 و 2-4-4 شیفت داشته است.  (البته بنیتز در مقطعی از سیستم 1-3-2-4 استفاده می کرد که موفق نبود) و از طرفی دیگر از ترکیب سه سال اخیر فقط دو بازیکن در زمان مربی پرتغالی خریده شدند: مودریچ و واران.

در مورد واران که همه می دانیم زیدان مرد تاثیرگذار خرید وی بوده است. زیزو این بازیکن را کشف می کند و با اصرار شخصی به رئال می آورد. تقریبا بعد از یک سال و نیم و در زمانی که رئال با مصدومیت و محرومیت په په و راموس مواجه می شود، واران در ال کلاسیکو می درخشد و جایگاهش در ترکیب را محکم می کند.

از طرفی دیگر مودریچ در اولین فصلش در رئال کابوس را پشت سر گذاشت چه بسا اگر گلش مقابل یونایتد در چمپیونزلیگ نبود، در پایان همان فصل اولش فروخته می شد. مودریچ در اولین فصلش کمترین دقایق ممکن را در رئال داشت (به جز فصل 15-2014 که با مصدومیت شدیدی مواجه شد).

اما از طرفی دیگر یکی از مهمترین بنیان های موفقیت های اخیر رئال مادرید دنی کارواخال بوده است. بازیکنی که مربی پرتغالی او را نخواست و حتی یک ثانیه هم فرصت در اختیارش قرار نداد. دنی در حال حاضر یکی از بهترین دفاع راست های اروپاست اما مربی پرتغالی او را پس زد تا بازیکنانی نظیر لاس دیارا و حمید آلتین توپ در پست دفاع راست مورد استفاده قرار گیرند! شاید اگر مربی پرتغالی در سال 2013 از رئال کنار گذاشته نمی شد، کارواخال هرگز به برنابئو برنمی گشت و رئال هنوز که هنوزه باید دنبال دفاع راست مناسب می گشت.

اما اگر همه این استدلال های واضح نیز ذهن دوستداران آقای خام را روشن نکند، کافی است که آمار رئال بعد از مربی پرتغالی و کارنامه مربی یونایتد در همین زمان را مرور می کنیم. اگر مربی پرتغالی خود را کاربلد می داند، چرا به سر تیم خودش گلی نمی زند؟

او در چلسی قهرمانی لیگ انگلیس و جام اتحادیه را در دو سال  بدست آورد و در سال سوم به علت رابطه بدی که با بازیکنان داشت اخراج شد. چلسی بعد از او در دو سال و نیم یک لیگ انگلیس و یک جام  حذفی برد که آمار متوسطی است (در سطح آماری که خود مربی پرتغالی در سه فصل حضور در رئال ثبت کرده بود!) مربی پرتغالی اما به یونایتد رفت و در آن جا جام اتحادیه و لیگ اروپا (به علاوه سوپرجام انگلیس) را برد. در حقیقت مربی پرتغالی در یونایتد نیز در دو سال دو جام برد!

مجموعا مربی پرتغالی پنج جام در پنج سال در دو تیم بزرگ لیگ انگلیس بدست آورد که لیگ انگلیس و لیگ اروپا تنها جامهای قابل اعتنای وی بودند اما رئال در همین مدت فعلا 12 جام برده و اگر در کیف پیروز شود به سیزده جام خواهد رسید. اگر بخواهیم سوپرجام ها را هم کنار بگذاریم، رئال هشت جام بزرگ در این مدت برده در حالی که مربی پرتغالی فقط دو جام درست و درمان بدست آورده است.

رئال در همین مدت پنج بار به نیمه نهایی چمپیونزلیگ رسیده، چهار بار در فینال حاضر بوده و فعلا سه جام برده در حالی که تیمهای او هرگز ار مرحله یک چهارم بالاتر نرفتند!

اما باز هم اگر هواداران مربی پرتغالی قرار نیست راضی بشوند، به سراغ یک استدلال دیگر می رویم: در این پنج سال مربی پرتغالی در نقل و انتقالات چه فعالیتی کرده؟ فقط برای این که تصور کنیم اگر او در رئال می ماند کدام استعدادها از دست تیم می پریدند، چه بازیکنانی ممکن بود خریده شوند و ….

مهمترین خریدهای رئال در پنج سال اخیر را بیل، خامس رودریگز، کروس، آسنسیو، ایسکو و کارواخال ترجیح می دادند که از این جمع فقط بازیکن کلمبیایی ناموفق بود و جدا شد. مهمترین بازیکنانی که جدا شدند نیز اوزیل، دی ماریا، موراتا و هیگواین بودند.

محمد صلاح، ماتیچ، پدرو،  ویلیان، شورله، فابرگاس، دیگو کاستا، فلیپه لوئیز، کوادرادو  مهمترین بازیکنانی بودند که مربی پرتغالی در چلسی خرید. از این جمع در حال حاضر فقط  پدرو، ویلیان و دیگو کاستا در چلسی مانده اند! کاستا یک خرید کاملا ناکام بود و صلاح که در حال حاضر یکی از بهترین های فوتبال دنیاست دوران بی فروغی در چلسی داشت و مربی پرتغالی نتوانست از او استفاده درستی داشته باشد .

لیست مهمترین فروش های او درچلسی نیز این بود: دی بروین، لوکاکو، ماتا، داوید لوئیز و فرناندو تورس.  در حال حاضر دی بروین در سیتی می درخشد و یکی از بهترین های دنیا در پستش است، لوکاکویی که در چلسی مورد استفاده قرار نگرفت بعدها با مبلغی در حدود 90 میلیون یورو توسط خود مربی پرتغالی خریده شد! داوید لوئیز به چلسی برگشت، ماتا در یونایتد نقش مهمی داشت و البته فرناندو تورس به خانه اش برگشت تا با خاطره خوشی دورانش در لالیگا و اتلتیکو را تمام کند.

اما به سراغ بحث شیرین خریدهای شگفت انگیز در یونایتد برویم.بایی، مخیتاریان، پوگبا، لیندلوف، لوکاکو، ماتیچ ، الکسیس سانچز و … خریدهایی با بیش از 350 میلیون یورو هزینه که حاصلش لیگ اروپا و جام اتحادیه در فصل قبل بوده و این فصل هم بی جام مانده است. رئال در همین مدت حدودا 75 میلیون یورو خرج کرده و اگر سیزدهمی را ببرد، هشتمین جامش را بدست می آورد!

البته از قدیم گفته اند که نرود میخ آهنین در سنگ، یا این که کسی که خودش را به خواب زده نمی توان بیدار کرد اما این یک واقعیت است که لقب آقای “بی جام” یا آقای “بی خاصیت” لقب شایسته تری برای مربی یونایتد است تا آقای خاص!

حامد فلاح