مرجع خبری رئال مادرید : کریستیانو یکشنبه در حالی از خواب بیدار شد که فهمید رئال اولین امتیازاتش در لالیگا را از دست داده است اما خودش در همان روز دو گل زد. لوپتگی در بیلبائو تعویض های ضعیفی داشت. او دو. گزینه داشت ، گزینه آسان این بود که لوکاس وازکز را عصبانی تر از این نکند و گزینه سخت تر این بود که ماریانو را وارد زمین کند تا تیم گل بزند اما گزینه اول را انتخاب کرد. یار تعویضی بیل بود، تصمیمی که کاملا به ضررش تمام شد. حالا همه می گویند که در اول فصل هستیم و هدف اصلی چمپیونزلیگ است اما در پایان فصل و در ماه می می توان در مورد این امتیازات از دست رفته صحبت کرد. البته بهتر است که با فرصت طلبی آنالیز نکنیم چرا که در فوتبال قرار نیست که تا هفته سوم بگوییم نیاز به رونالدو نداریم و در هفته چهارم بگوییم دلمان برایش تنگ شده است. دیگر در مورد چه صحبت کنیم؟ خب… یکی دیگر از سورپرایزهای هفته رئال این بود که فهمیدیم سرجیو راموس کاشته های تیم را می زند.

حالا که رونالدو رفته انگار راموس همه کاره تیم شده است. یک شخصیت جدی و سرسخت به جای یکی دیگر. کاپیتان بدون این که با بقیه مشورتی کند بالشخصه تصمیم گرفت خودش پنالتی ها را بزند و حالا به نظر می رسد کاشته های سمت راست را هم خودش می زند. به نظر می رسد تنها تغییر رئال تغییر از یک شخصیت جدی و مغرور به شخصیت جدی و مغرور دیگری است. انگار که قرار نیست که رئال یک تیم باشد همواره بازیکنی هست که بخواهد کل توجهات را به خودش جلب کند. این پارادوکس عجیبی برای رئال است چرا که با رفتن رونالدو، لوپتگی اصرار شدیدی داشت که ذهنیت تیم عوض شده و تیمی تر شده است.

همان طور که رونالدو عطش سیری ناپذیری برای اسطوره شدن داشت، قطعا راموس هم قرار نیست که ضربات بدی بزند. او هم تلاشش را خواهد کرد و می تواند کاشته هایش را به گل تبدیل کند اما یک فرد عاقل از خود می پرسد که آیا پس از 9 سال که رونالدو همه کاره تیم بود، چرا نباید تغییر ایجاد شود و چرا یک نفر باید کاراکتر دیکتاتوری را ادامه بدهد؟ آیا راموس آن قدر کاشته زن خوبی هست که بخواهیم ایسکو یا کروس را نادیده بگیریم؟ به خصوص که حالا که رونالدو رفته، کسی که نمی گذاشت دیگران ضربات ایستگاهی را بزنند. مشکلی از راموس نیست. مشکل از جولن لوپتگی است که باید به او بگوید هم تیمی های دیگری از او متخصص تر هستند. از یک رئیس تا رئیس دیگر. راموس قطعا یک لیدر است و همین کافی است. نیازی نیست که بقیه نقش ها را در تیم بپذیرد. او یک رهبر فوق العاد هاست و حتی اگر امروز هم بازنشسته شود بخشی از تاریخ تیم خواهد ماند. لوپتگی کافی است که به او بگوید بکن بائر و بارزی نیازی به کاشته زنی نداشتند تا فراموش نشدنی شوند و این کارها به ضرر تیم تمام می شود. نیازی نیست که یک نفر خود را همه کاره تیم بداند.

خسوس سانچز – مارکا