تا سال گذشته نگاهی به پرز و پروژه کهکشانی های 2 کمی مایوس کننده بود. نه اینکه این تیم قوی نباشد یا اینکه ستاره هایش کم فروغ باشند. اصلا چینین مقصودی ندارم بلکه مقایسه کهکشانی های 1 با هر ترکیب دیگری در اروپا حتی با بایرن دو سال گذشته و میلان چند سال پیش اصولا قیاسی مع الفارق بود.

حتی در مقایسه کهکشانی های 1 و 2 هم کفه کهکشانی های 1 بسیار سنگین تر از کهکشانی های 2 بود. این برتری قابل توجه کمی رسیدن به آن تیم افسانه ای را دور از ذهنمان کرده بود.

کهکشانی های 2 با اینکه دسیما را برده بود، با اینکه دو تا از سریعترین بازیکنان فوتبال دنیا را در اختیار داشت، با اینکه سر زنانش محدود به کریس با پروازهای عقاب گونه اش نبود، با اینکه در ضربات ایستگاهی همه به نیت گل نیم خیز می شدیم، با اینکه در بستن بازی بهترین بود، با اینکه در سرعت دادن به بازی (بدون اغراق) بی نظیر بود، با اینکه برنده توپ طلای سال در این تیم بود، با اینکه پر افتخارترین کاپیتان دنیا، کاپیتان این تیم بود، با اینکه با مصدومیت یکی از مدافعان چپ تیم، مدافع دیگر آنقدر خوب درخشید که یار ثابت آن پست نیمکت نشین شد، با اینکه قدرت دریبل زنی در تیم از خط دفاع تا نوک حمله بی نظیر بود، با اینکه (طبق آمار) تعدادحمله های تیم از هر سه ناحیه سمت راست، سمت چپ و میانه زمین به سمت دروازه حریفان تقریبا برابر بود، با اینکه یک سرمربی با وقار و آرام روی نیمکت بود، با اینکه آقای فوتبال جهان دستیار سرمربی تیم بود و خیلی با اینکه های دیگر؛ اما بازهم این تیم نسبت به کهکشانی های 1 ضعیف تر بود

.تا همین چند روز پیش هم همین تفکرات را در ذهن داشتم اما به یکباره همه چیز تغییر یافت. کاپیتان هییرو جای زیزوی بزرگ را روی نیمکت گرفت، کروس با یک قراداد آتشین به مادرید آمد و در نهایت جیمز (خامس، هامس و…) رودریگز به آرزوی خود رسید. حالا می توان پروژه کهکشانی های 2 را به رخ تمام دنیا کشید، می توان گفت که بازیکنانی داریم که نه تنها بهترین هستند که عاشق رئال هم هستند، همه به دور از حاشیه. صلابتی که امروز این تیم دارد هیچ تیمی در کل اروپا ندارد.

پس پیش به سوی کهکشانی های 2 و لذت بردن از آینده.