در وصف کاتالانیسم

کاتالانیسم چیست؟ همه ی داستانها و مسائل تاریخی و اجتماعی و فرهنگی و متن های پیچ در پیچ درین باره که به پول سیاهی نمی ارزد، کنار بگذارید.ریشه ی کاتالانیسم به زبان ساده فقط همین یک کلمه است:

“تنفر”

بغداد بونجاح به نقل از اسطوره یک رنگی و اخلاق آقای ژاوی، گفت :” در کاتالان به ما یاد میدهند از مادرید متنفر باشیم”

این گونه تنفر اما غالبا یک منشا دارد: اینکه توانایی نداری با دشمنت برابری کنی؛ پس برای آرامش خاطر و عدم پارگی بیشترِ کلیه و سایر اعضا و جوارح، روزی صد بار در خیال خامت دشمنت را میکشی در حالی که دشمنت اصلا تو را آدم حساب نمیکند که حتی بخواهد به تو فکر کند!

و این تنفر آنقدر ادامه می یابد که چیزی جز عقده ای سخت باقی نمیماند و نسل های بعد حتی نمیدانند دلیل این تنفر چیست چرا که فقط تنفر صرف باقی مانده! پس کاتالانیسم نوعی خود درگیری مزمن و احساس حقارت ناشی از ضعف است.

حالا بیایید یک مسئله را بررسی کنیم:

ایالت کاتالان همچون دختری لوس و پرمدعا و بیسواد است که بخاطر پولش با او دوست میشوی و اگر بخواهی با او تا کنی خیلی چیزها این وسط قربانی میشود ازجمله غرورت”

درین مثال “غرور” دقیقا “رئال مادرید” است و کسی که آن دختر لوس را به هر نحوی میخواهد حفظ کند “دولت اسپانیا”!

به نقل از هیتلر گفته اند که حقیقت دروغی است که مدام تکرار میشود! کسی که یک ذره سواد تاریخی و مطالعه درباره تاریخ یکصد سال اخیر اسپانیا داشته باشد میداند حتی در زمان فرانکو تیم مورد حمایت سلطنت اتلتیکو بوده و حتی گواه این امر درگیری ها و جدل های سانتیاگو برنابئو کبیر با ژنرال بوده ولی دشمنان حقیر داخلی و مدعیان دروغین خارجی جوری وانمود کردند که پنج قهرمانی پی در پی اروپایی آن تیم افسانه ای دهه ی پنجاه که با هر متر و معیاری قطعا بهترین تیم فوتبال تمام دوران هاست؛در اثر حمایت های ژنرال بوده و آنقدر این دروغ تکرار شد که مشتی شل مغز این داستان خیالی را باور کردند ولی به آنها گفته نشد چرا در زمان فرانکو رئال در جام های داخلی توفیق چندانی نداشت!)مادرید از پایان جنگ های داخلی اسپانیا در سال ۳۹ تا ۵۳ حتی یک لالیگا هم نبرد در حالی که بارسلون پنج بار قهرمان شد و  حتی در بین همین سالها آن یازده یک معروف اتفاق افتاد که حمقا داستان های زیادی درباره اش سراییدند ولی مشخص نشد چرا فرانکو جلوی شکست رئال را در فینال مقابل بیلبائوی باسک جدایی طلب نگرفت! و حتی رئال از سال ۳۷ تا ۶۲ فقط سه بار فاتح جام حذفی شد!)

برگردیم به مثال، گفتیم دولت اسپانیا به هر نحوی میخواهد این دختر لوس را حفظ کند و فوتبال هم نماد اعتراض و یاغی گری کاتالان هاست پس خیال خامی است اگر فکر کنیم که این مسئله در پشت پرده فوتبال اسپانیا بی تاثیر است.تنها با نگاهی به افتضاحات ده سال اخیر لالیگا میتوان عمق این فاجعه را درک کرد. از طرفی یهود هم با آن ثروت بی پایانش از کاتالان و مشخصا تیم بارسلونا حمایت میکند؛ مسئله ای که اثبات شده نیست ولی از شواهد و قرائن درکش چنان دشوار هم نیست؛کافی است به کثافت کاری های آنها در چمپیونز در ده سال اخیر نگاه کنید.

پس کاتالان ها هم حمایت شدید داخلی را دارند و هم حمایت قدرتمند خارجی ولی با بازی های رسانه ای قدرتمندشان طوری به جهانیان القا کرده اند که واقعا مظلوم واقع شده اند. و بزرگان گفته اند که رسانه آنقدر قدرتمند است که به وسیله تبلیغات میتوان بهشت را جهنم و جهنم را بهشت نشان داد!

 و این نکته را هم فراموش نکنید که تمام قدرت های اروپا به دنبال زمین زدن رئال مادرید هستند چرا که به وضوح دریافته اند که مکتب مادرید بزرگترین است پس چاره ای جز حسادت و کینه توزی و ایجاد جو رسانه ای دروغین ندارند. و واقعا از ته دل خنده ام میگیرد وقتی میگویند داوری ها در اسپانیا و اروپا به نفع مادرید است و من در مقابل این یاوه گویی ها راهی به از سکوت نمیبینم که بزرگان ما گفته اند جواب گوسفندها خاموشی است چرا که اگر تو هم مثل آنها بع بع کنی خودت را در حد گوسفند پایین کشیده ای!

تمامی این تفاسیر را والدانو بزرگ در جمله ای به زیبایی بیان کرد:

رئال مادرید قربانی عظمت خویش است.”

در وصف بزرگی ات مادرید من

با تمام نکته هایی که گفتم وقتی با تمامی این  حرف ها به افتخارات و مکتب بی بدیل مادرید نگاه میکنید عمیقا درک میکنید: نامی بزرگتر از “مادرید” وجود ندارد. به طور مثال در این دوران که کاتالان ها قهرمانی های اروپایی شان را از یک به پنج رساندند و از طرفی حکومت اسپانیا رسما آنها را به عنوان تیم سلطنتی به جهان معرفی کرده و از سویی همه ی اروپا به مانند گذشته در له له زدن واهی برای رسیدن به جایگاه مادرید بوده و بزرگترین دشمن رئال مدیرعاملی باشگاه را در دست داشته است اما… اما سلاطین وار باز هم هشت قهرمانی اروپا از پادشاه کمتر دارند! درست مثل پانزده سال قبل که یک قهرمانی از ناتینگهام فارست کم داشتند!!

آری اصالت و بزرگی خریدنی نبوده و نخواهد بود. شیر برای اثبات پادشاهیش بر جنگل نیازی به مجادله با شغال ها ندارد و حتی اگر حالش خوب نباشد و در محاصره کفتارها، عاقبت از جایش بلند شده و با یک نعره شغال ها را به همان جایی که تعلق دارند میفرستد:به زباله دان تاریخ.

 کلام آخر

بزرگی روزی ب من گفت: عمو علی میدونی تعریف خدا چیه؟ خدا اونیه که اگه همه مخلوقاش با هم قدرتشونو جمع کنن ی سانت نمیتونن از تخت خداییش تکونش بدن!

منم به شما میگم: میدونی تعریف رئال چیه؟

مادرید اونیه که اگه همه مدعیا وحسودا با هم قدرتشونو یکی کنن یه سانت نمیتونن از تخت سلطنتش تکونش بدن!

زنده باد پادشاه ابدی!

آه مادرید من، چگونه روزی چشمهایم را در دنیایی  باز کنم و ببینم دیگر دوستت ندارم؟

به عشق راموس

به جنون لاسائتا

به شکوه لادسیما

به عظمت برنابئو

به لبخند ابدی خوانیتو

به مادرید ابدی من

زنده باد مادرید و دیگر “هیچ”.

علی خوانیتو