دلم دوباره برای بارسایی ها سوخت! بیچاره ها بعد از عمری داشتند برای خود “قمپز” در می کردند که یک حیوان نیمه اهلی را با حداقل 80 میلیون یورو خریده اند و روی پرز را کم کرده اند. اما چند هفته نگذشت که دوباره به گذشته برگشتند. روزهایی که هنر رئال را در خرید ستارگان رنگارنگ می دیدند و حسرت می خوردند. همان گونه که بیل توانسته بود که “میگ میگ” وار، بارترا را پشت سر بگذارد، پرز نیز به تاسی از ستاره ولزی ، بارتومئو و کل بارسا را در زمینه نقل و انتقالات در عرض یک هفته جا گذاشت: یک هفته طلایی با خرید کروس و خامس.

بارسا در اول تابستان پس از فروش دو تن از بهترین بازیکنان خود در سالهای اخیر (سانچز و فابرگاس) به سراغ دو بازیکنی رفت که حرف و حدیث هایی در مورد پیوستنشان به رئال مطرح بود: لوئیز سوارز و ایوان راکیتیچ.

بازیکن کروات هر چند که بازیکن بدی نبود اما همه می دانستند که اگر قرار باشد به رئال بیاید، یک نیمکت نشین محض خواهد بود تا زمانی که ایسکو، خدیرا، ژابی ، مودریچ و … هیچ کدام در زمین نیستند، برای حضور در ترکیب با ایارامندی رقابت کند. اما بارسا صرفا برای “رو کم کنی ” پرز به سراغ او رفت تا جای بازیکنی در کیفیت فابرگاس را با این بازیکن 28 ساله پر کند!

بارسا به خیال خود روی رئال را کم کرد و راکیتیچ را با 18 میلیون یورو به علاوه انتقال یک بازیکن از لاماسیا خرید. اما چند هفته بعد و با انتقال کروس، تازه کاتالان ها متوجه شدند که چه کلاه گشادی بر سرشان رفته است. تونی کروس با سابقه سالها حضور در ترکیب تیم بزرگی مثل بایرن و انتخاب شدن به عنوان بهترین بازیکن جام جهانی توسط کاسترول ، 25 میلیون ، آن وقت راکیتیچ با کارنامه درخشان بوسیدن عاشقانه هم تیمیش در سویا پس از قهرمانی لیگ اروپا، قریب به 20 میلیون؟!

اما داستان یک بازیکن آدمخوار به نام لوئیز سوارز جالب تر بود. پس از تبدیل شدن این بازیکن به بهترین بازیکن لیگ انگلیس، شایعات در مورد پیوستن او به رئال قوت گرفت. به نظر می رسید که شانس انتقال او به رئال بالا باشد اما به محض ماجرای جنجالی گاز گرفتن شانه کیلینی، پرز کلا از خرید او منصرف شد. در چنین شرایطی بارسلونا که هیچ رقیبی را در زمینه خرید سوارز در کنار خود نمی دید، به سراغ مهاجم اروگوئه ای رفت و او را با 85 تا 95 میلیون یورو ( بر اساس گفته های منابع مختلف) خریداری کرد.

پرز برای آن که پاسخی به این خرید داده باشد، به سراغ آقای گل جام جهانی رفت ، کسی که مستحق جایزه توپ طلای مسابقات بود : خامس رودریگز. پروژه خرید بازیکنی که در سالهای آتی توپ طلا را خواهد برد، آسان نبود اما رئال توانست که یکی از مشکل ترین نقل و انتقالات تاریخ را به سر انجام برساند و خامس را با 70 (+10) میلیون یورو به خدمت بگیرد.

در روزهایی که کمپانی های تبلیغاتی یکی پس از دیگری قراردادهای خود را با سوارز لغو می کنند تا از شر بدنام شدن خود به خاطر رفتارهای این مهاجم در امان بمانند، روز به روز به حامیان تبلیغاتی رودریگز افزوده می شود و حالا گفته می شود که قریب به یک چهارم از مبلغ انتقال وی ظرف 4 روز جبران شده است!

بارسا که از این اتفاقات کاملا مستاصل شده بود، یکی از عجیب ترین نقل و انتقالات تاریخ را رقم زد و یک مدافع 31 ساله را به خدمت گرفت. بدین ترتیب تیمی که در ابتدا از هوملس و تیاگو سیلوا به عنوان گزینه های اصلی خود نام می برد، به سراغ متیو رفت، مدافعی که در بهترین حالت می توان او را به عنوان برترین مدافع درجه دو فوتبال اسپانیا برگزید.

اما جدا از همه این کل کل ها، یک سوال ذهن من را درگیر خود کرده است. این لاماسیایی که سالها پتکی بود بر سر رقبای بارسلونا بود، اکنون کجاست و چه کار می کند؟ این لاماسیا عرضه تولید یک دروازه بان ، یک مدافع میانی ، یک هافبک هجومی یا یک مهاجم را ندارد که بارسا ناچار شود برای بازیکنان متوسطی مثل راکیتیچ و متیو چنین هزینه ای را انجام دهد؟ آخرین محصول سرشناس این آکادمی بارترا بود … آخ، آخ گفتم بارترا یاد میگ میگ افتادم!

در روزهایی که حتی دشمنان رئال (اتلتیکو) هم برای تقویت خود از محصولات آکادمی رئال (کایخون) استفاده می کنند، بیش از پیش می توان مفهوم شعاری بودن ” لاماسیا” را درک کرد…

سپیدقلم