مرجع خبری رئال مادرید : توماس رونکرو سردبیر آس در مورد بازی رئال مادرید و بتیس نوشت.

ویران شدن
چیزی که بد شروع شود، بد تمام می شود. اگر بخواهید با صداقت نگاه کنید ممکن است بدتر از این هم باشد. با لوپتگی بی ثبات آغاز کردیم، با سولاری مشکل داشتیم (هر چند که زمان ثابت کرد که مربی آرژانتینی با شایستگی کار کرده) و با نا امیدی دوران کوتاه زیدان با یازده بازی را به پایان رساندیم. می دانستیم که زیزو یک کشتی شکسته را در اختیار می گیرد و پایان این لالیگا چقدر مشکل است. اما در بدترین خیابالتا خود هم چنین اتفاقی را تصور نمی کردیم. تصویر پایانی با برنابئویی که تیم را با سوت و فحش بدرقه می کرد، شایسته تیمی نیست که سه سال پیاپی پادشاه اروپا شده بود. بتیس با ستین با غرورش روحیه یک تیم نا امید کننده را از بین برد. تیمی که نیاز به تغییر و تحول درد و مربی فرانسوی از فردا باید با جدیت روی آن کار کند. باید مشخص کند چه کسی می رود و چه کسی می ماند. مسلما پذیرش این نقش برای بازیکنانی که دومین دوران درخشان تاریخ باشگاه را رقم زدند، مشکل است ( فقط رئال مادرید با دی استفانو، پوشکاش و خنتو از آنها بهتر بوده) اما فراموش نکنیم که این ضعیف ترین لالیگای قرن بیست و یکم بوده است (12 بازی را باختیم، به هفتاد امتیاز نرسیدیم و فقط چهار گل بیشتر از لوانته زدیم) آن قدر بد بودیم که حتی پیروزی چهار بر صفر لیورپول در آنفیلد هم حالمان را خوب نکرد. این نشان می دهد که حال روحی تیم چقدر بد است و این تیم حس کاملا متفاوتی دارد.

دمت گرم کیلور
اما در میان این حس بد باید به نکته ای مثبت در مورد سکوها اشاره کنیم که به صورت خودجوش (و بدون حمایت باشگاه) از کیلور تمجید کردند. دروازه بان بزرگی که سه چمپیوزنلیگ برای رئال برده بود. توصیفش مشکل است. اگر یک آدم فضایی به زمین بیاید و فوتبال را خیلی دوست داشته باشد، درک نمی کند که چطور رئال این گونه قید یک دروازه بان حرفه ای نظیر گلر کاستاریکایی را می زند. هم تیمی هایش عاشق او هستند و هواداران دوستش دارند. تصور می کردیم زیدان هم دوستش داشته باشد. اما باشگاه همیشه به دنبال گزینه ای تبلیغاتی تر بود و حضور لوکا زیدان باعث می شود که زیدان تصمیم بگیرد قید دروازه بان محبوبش را بنزد. کیلور، همیشه در یاد ما خواهی بود. تا ابد از او متشکریم.

دقت کن مربی
زیدان محبوب و عزیز ما که در کنار رونالدو سالهایی طلایی را برایمان رقم زد باید حالا با دقت بیشتری نگاه کند. اگر بازسازی به معنی کنار گذاشتن جوان های امیدبخش نظیر رگیلون و یورنته باشد یا فرصت اندک نظیر استعدادی نظیر وینیسیوس و فراموش کردن سبایوس، فکر نمی کنم که نتیجه ای در کار باشد. در مورد بیل نظرت متقاعد کننده است (من هم تصور نمی کنم  در تیم بعدی باشد) اما تصور می کنم حتی به خاطر گلهایش در کیف، لیسبون و مستایا هم شده لیاقت حضور در زمین و وداع با هواداران را داشت.