ملودی شماره ها از 7 مقدس تا 11، مخوف ترین و بی رحم ترین ترکیب ممکن حال حاضر فوتبال جهان

با 7 مقدس شروع می کنم. پیش از آنکه به بحث اصلی بپردازم بهتر است راجع به شماره 7 مطلبی را بیان کنم.

7 در رئال مقدس است. حتی با آمدن کریس رونالدو، بازهم همه رائول، اسطوره گرانقدر باشگاه را 7 مقدس می دانند. نه اینکه رونالدو کمتر گل زده یا کمتر به تیم کمک کرده. اصلا بحث شماره 7 و رائول از جنس دیگری است، عشق. نه اینکه کریس را مادریدی ندانیم یا عاشق مادرید ندانیم اما رائول جایگاهی دارد در حد دی استفانوی فقید، پس شماره 7 در تاریخ باشگاه می شود رائول. اما در حال حاضر راجع به تانک گل زنی تیم، کریس رونالدو صحبت خواهم کرد.

نمی دانم واژه تانک گل زنی برای رونالدو مناسب تر است یا هواپیمای فوق سریع و بمب افکن. به گواه افرادی که در مقابل کریس بازی کرده اند، هرگاه به رونالدو برخورد می کنی انگار به درخت یا دیوار بتنی برخورد کرده ای. حتی مدافعان تیم مانند آربلوآ و راموس نیز چنین نظری دارند. بدن رونالدو اصلا به هیچ کدام از بهترین بازیکنان حال حاضر فوتبال جهان شبیه نیست. بدن سازی کریس حتی نیاز به بحث کردن هم ندارد. نامبر وان است و دیگر هیچ. قدرت شوت زنی وی نیز با توجه به آمارش اصلا نیاز به بحث پیدا نمی کند. پس تشبیه وی به تانک گل زنی اصلا بی راه نیست. از سویی سرعت وی در موقع ضد حمله با قدرت فوق العاده پا به توپ (حتی در دقیقه 86 بازی) و پروازهای وی، مخصوصا در زمان ارسالهای مواج، تشابه کریس با هواپیمای فوق سریع و بمب افکن را به ذهن متبادر می سازد.

برنده دو توپ طلا (البته چند تا از همانها را به نا حق به بچه خوب دادند). آمار گلزنی رونالدو که قابل قیاس با هیچ کس نیست. تعداد گلهایش در رئال از تعداد بازیهایش بیشتر است، شما اسم بیاورید یک بازیکن دیگر در کل لالیگا با این آمار خیره کننده را. کلا فقط می توان گفت که کریس بی نظیر است ولا غیر.

8 تونی کروس. بازیکنی که به تنهایی تیم ملی برزیل را بلو هریزنته تحقیر کرد. همین یک جمله کافی است تا متوجه شوید که کروس کیفیت خود را در یکی از حساس ترین بازی های عمرش نشان داد. اگر یک بازیکن در بازیهای نه چندان مهم گلزنی کند، هم می تواند موجب خوشحالی مقطعی هواداران شود و هم آمار گلزنی خود را بالا ببرد. اما اگر بازیکنی در حساس ترین بازی پیش رو، خوب بازی کند و خوب گل بزند، آنگاه ارزش و اعتبار یا به عبارت دیگر عیار خود را نشان می دهد. گل زدن در بازیهای غیر حساس را خیلی ها انجام داده و انجام می دهند اما آنچه مهم است جایی است که حساسیت به اوج می رسد. به خاطر دارم وقتی ساموئل (زمانی که بازیکن استقلال بود) در برنامه 90 به عادل فردوسی پور گفت که شب بازی مقابل کریس رونالدو اصلا نخوابیده. این سخن گویای استرس بیش از حد یک بازیکن متوسط فوتبال در مورد شب بازی در مقابل یک بازیکن خوب است. حال تصور کنید که قرار باشد شما در مقابل یکی از 4 تیم ملی برتر جهان بازی کنید و آن ها میزبان شما بوده در ضمن بازی در مرحله حذفی ماقبل فینال است. یک بازیکن چه استرسی دارد و چه فشار روانی را باید تحمل کند. اگر تونی کروس باشی تحمل این همه استرس و فشار برایت آسان می شود، در نتیجه به نسبت بقیه بهتر استراحت می کنی و در زمین راحت تر بازی خود را به نمایش می گذاری. بازی با برزیل را بیان کردم، نه بدین جهت که مشت نشانه خروار باشد. اصلا و ابدا. اصولا نیمه نهایی جام جهانی شاید یک یا دو بار برای یک بازیکن تکرار شود. خیلی از بهترین های تاریخ فوتبال تنها در یک نیمه نهایی جام جهانی بازی کرده اند. پس ذکر آن بازی خاص نشان دهنده عیار و کیفیت و در حقیقت محک اصلی به حساب می آید نه اینکه بگوییم مشت نشانه خروار.

9 کریم بنزما.

بزرگترین شماره 9 تاریخ فوتبال چندی پیش جاودانه شد و از میان ما رفت. یاد پدر همه ما مادریدیسموها به خیر. خدایش پدر را رحمت کند. هر چه راجع به دی استفانو بنویسیم کم نوشته ایم. لذا به ادامه متن کریم می پردازیم.

شاید در میان این 5 تفنگدار، ضعیف ترین و بی ثبات ترین کریم بنزما باشد. بازیکن فرانسوی که البته در جام جهانی درخشید و فیفا در مرحله گروهی دو تا از گلهایش را به نا حق از وی گرفت. آنقدر چهار نفر دیگر خوب هستند که بنزما در میان آن ها اصلا دیده نمی شود. در لالیگا که آمار گلزنی بالاست، کریم بنزما همواره جزء 5 گلزن برتر لالیگا بوده. محدوده حرکت وی که مهاجم نوک و هدف اصلی گلزنی است، (بر خلاف تعریف مهاجم نوک) از محوطه جریمه خودی تا محوطه جریمه حریف است. کریم یکی از 5 گل معروف به بایرن را به ثمر رسانده. به خدا کریم خیلی خوب است. هم در دفاع و هم در حمله به تیم خیلی کمک می کند. همینکه ثبات کافی ندارد، کافی است که در رئال بده شود. مطمئن باشید اگر وی مانند هیگی به تیم دیگری مثل ناپال می رفت آقای آن تیم می شد، اما اینجا رئال است. بنزما خیلی خوب است. اما اینجا رئال است.

10 جیمز (خامس حامس یامس و …) رودریگز.

نیازی نیست که تعریفی از پوشکاش داشته باشم. همین که نام جایزه بهترین گل سال جایزه پوشکاش است برای تعریف شماره 10 مادریدی کافی است.

بازیکن کلمبیایی که از نظر کیکر، گل و خیلی از سایتهای معتبر فوتبالی، بهترین بازیکن جام جهانی باید او می شد. همین کافی نیست!؟ آقای گل جام جهانی (تنها با انجام 5 مسابقه از 7 تای ممکن). قدرت حمل توپ وی با رونالدو و بیل قابل قیاس است. دریبل زنی وی حتی در سرعت بالا و استارت ها هم عالی است. از نظر شهامت و خلاقیت به پختگی خوبی رسیده. همه اینها یک طرف، عشق وی به رئال و اسطوره هایش یک طرف. در تیم دوم شهر مادرید اعلام شد که خرید گریزمان را می شود با سوارز مقایسه کرد اما با رودریگز نه. این اعتراف مدیر تیم نایب قهرمان اروپا نشان می دهد که خرید این بازیکن چقدر مهم است.

11 میگ میگ، ببخشید گرث بیل. شاهزاده ولزی با فصل رویایی که داشت و زننده گل برتری در هر دو فینال نشان داد که مبلغی که برای خرید وی هزینه شده چقدر کم بوده. نمی دانم چرا ولی هر وقت نام گرث را می شنوم ابتدا میگ میگ به ذهنم می رسد و پس از آن گل فینال به اتلتیکو. خاطرم هست که ابتدای فصلی که گذشت سایت گل (انگلیسی زبان) در مقاله ای به بررسی برد و باخت در مورد انتقال گرث به مادرید نوشته بود. اولین نتیجه ای که نویسنده آن مقاله گرفته بود، برد تاتنهام در این انتقال بود. عنوان شده بود که چون آنها پول هنگفتی بدست آورده اند لذا یک طرف معامله برد کرده و باید در ادامه دید که آیا رئال هم می تواند برنده این معامله باشد یا خیر. گذر زمان نشان داد که سود رئال از این انتقال حتی از تاتنهام بیشتر هم بوده.

سلمان پارسا