مرجع خبری رئال مادرید : براهیم دیاز هافبک 20 ساله رئال مادرید با شبکه رئال مادرید مصاحبه ویژه ای در مورد شخصیت خودش انجام داد.

کودکی:” در محله ای متواضع در مالاگا بزرگ شدم که در آن جا همه فوتبال را دوست داشتند. مبل های خانه را به دروازه تبدیل می کردم. در چهار سالگی پا به توپ شده بودم. در حیاط خانه پدربزرگ هایم بازی می کردم. توپ به بهترین دوست من تبدیل شده بود.”

اولین گام ها با توپ:”خانواده ام همیشه برای پیوستن به باشگاهی خاص به من فشار نیاوردند. اما یک روز عمویم که مربی تیمی از مورتالدو بود، به سراغم امد. پدرم اجازه داد که به او ملحق شوم. من فقط می خواستم که با توپ بازی کنم. نمی دانستم که بازی کردن در یک تیم چه مفهومی دارد. در پنج سالگی در مورتادلو بازی می کردم. در شش سالگی هب تیرو پیجون ملحق شدم. تجربه بی نظیری است که اسمت را روی زمینی بگذارند که در آن بازی کرده ای.”

مالاگا:”پدرم نمی خواست اما در نهایت به مالاگا که تیم شهرمان بود ملحق شدم. در باشگاه به من گفتند که باید با بازیکنان بزرگتر از خودم بازی کنم. چیزهای زیادی یاد گرفتم.”

پیشنهاد رئال در آن زمان :” رئال همیشه به من علاقه داشت اما والدینم ترجیح می دادند که از پیشنهادهایی که داشتم، دور بمانم.”

حضور شیخ در مالاگا:”این که نایب رئیس باشگاه به خانه ات در یک محله کوچک بیاید، خیلی مهم است. مثل یکی از اعضای خانواده با او برخورد کردیم. آنها با من صادق بودند و همیشه از من حمایت کردند و به من کمک کردند تا به عنوان یک بازیکن رشد کنم.”

منچسترسیتی:” لحظه مهمی در زندگی من بود. تصمیم مشکلی بود که تیم شهرم را ترک کنم. قرار شد همه با هم خانوادگی به منچستر بروم. اولین ماه ها کمی مشکل بودند. هوا کمی سرد بود. از من پرسیدند: دوست داری چه اسمی روی پیراهنت بخورد؟ و من گفتم “براهیم اما روی پیراهنم اسم دیاز را زده بودند و گفتند که در آن جا رسم است که از فامیلی استفاده کنند.”

پلگرینی:” برای من خیلی مهم بود. در مالاگا برای دیدن بازیهایم آمده بود و نقش مهمی در انتقالم داشت. اولین بازیم در جام اتحادیه مقابل سوازنی بود. آن روز همه چیز در سیتی برایم آغاز شد. یک قهرمانی لیگ و یک قهرمانی جام حذفی در آن جا داشتم که در این سن کم آسان نبود. منچسترسیتی بخشی از پیشرفت من بود و در آن جا خوشحال بودم.”

انتقال به رئال مادرید :” وقتی تیمی مثل رئال به سراغت می آید یعنی باید در بهترین باشگاه تاریخ و دنیا بازی کنی. پس به اسپانیا برگشتم. چالش های بزرگ را دوست دارم. همه چیز راحت پیش رفت. همیشه اهداف مشخصی داشتم و می خواستم در بهترین باشگاه دنیا بازی کنم. می دانستم که ممکن است روزی به رئال ملحق شوم.”

معارفه:” پرز به من گفت که باید تنها معارفه شوم چرا که این رسم است که خودم صحبت کنم. پس صحبت هایم را روی یک کاغذ نوشتم و از روی آن خواندم. لحظه ای به یادماندنی و بی نظیر بود. پدربزرگم در روز معارفه ام به صف ورودی  رفت تا به استادیوم بیاید و مراسم را ببیند.”

تفریح :” بسیار خانواده دوست هستم. تفریح من خانواده ام است.”

اولین بازی در رئال :” خیلی احساسی بود. وقتی وارد باشگاه می شوی ابعادش را درک می کنی. منتظر فرصتم ماندم و سعی کردم لذت ببرم. همه چیز خوب پی شرفت.”

اولین گل:” در بازی با سوسیه داد یک گل خیلی خوب زدم و خیلی زیبا بود.”

توانایی ها :” خیلی مستقیم بازی می کنم. به دروازه توجه ویژه ای دارم و تکنیکی هستم. بازی ها را می خوانم و منتظر هستم تا شرایط بازی را ببینم و خطر ایجاد کنم. راست پا هستم. بهترین ویژگی من تلاش کردن است. مسلما می توانم بهتر شوم.”

اسطوره ها:”هازارد را دوست دارم و در انگلیس او را دنبال می کردم. ایسکو را هم دوست دارم. عشق راموس به فوتبال را می پسندم. کاپیتان با من مثل برادر کوچک ترش برخورد کرده است. با ایسکو هم رابطه خوبی دارم. من شماره 21 هستم و او شماره 22 و همیشه در رختکن کنار هم هستیم.”

رابطه با زیدان :” مربی خاصی است. رابطه صمیمانه ای داریم. خوشحالم که مربی من است و در کنارش هستم.”

تیم ملی:” بازی کردن در تی ملمی ارزشمند است. در رده های پایه به یوروی آذربایجان رفتیم اما در فینال در ضربات پنالتی باختیم. اما باید جنبه باخت می داشتیم چون خوب بازی می کردیم.”

مصدومیت :” در آخرین بازی لالیگای پارسال مصدوم شدم و کمی عقب ماندم. هرگز روند بدی در زمینه مصدومیت ها نداشتم. هیمشه سعی کردم بهترین درمان را داشته باشم. حالا بهتر هستم. انگیزه و عطش زیادی دارم و  در خدمت مربی هستم.”

علاقه به دنیای مد:” نحوه لباس پوشیدنت تا حد زیادی شخصیت تو را نشان می دهد. راموس خوب تیپ می زند. مربی هم بسیار خوش تیپ است. سبک من جوانانه تر و مدرن تر است.”

وقت آزاد :” دوست دارم با توپ کارهای متفاوتی انجام بدهم و خودم را سرگرم کنم. دوست دارم کارهای غیرممکن با توپ انجام بدهم.”