انگار همین دیروز بود که اوزیل رفت. اصلا اوضاع خوب نبود. کارلتو تازه آمده بود و دستیار دوستداشتنی خودش را انتخاب کرده بود. بیل بدون داشتن پیش فصل به تیم اضافه شده بود و رونالدو دلخور از قراردادش. همه ما از رفتن اوزیل ناراحت بودیم. اما این همه ماجرا نبود.

یک تیم چند تکه شده توسط آقای خاص با ورود نفرات جدید اما جوان و یک گرث نا آماده. تنها یک امیدواری وجود داشت. بلکه جادوی کارلو جواب بدهد و دری به تخته بخورد. دسیما آنقدر دور از دست رس به نظر می رسید که انگار پروژه مسافرت به مریخ شده بود.

همه می دانستند که بالاخره روزی بدست می آید اما بعد از مورینیو کمی عجیب بود. درضمن که هاینکس یک تیم عالی و با تجربه را تحویل داده بود. کسی از اتلتیکو نامی نمی برد اما یک زنبور در وست فالن آماده نیش زدن بود.

دی ماریا هم پس از اینکه ماندنش قطعی شد باید در پست غیر تخصصی خود بازی می کرد. نمی دانم چند تا مادریدیسمو در کل دنیا اینهمه سختی و رنج اما همراه با امیدواری را در قلب خود داشتند، اما این رنج بر گردن ما بود. 11 سال کامل به در بسته خوردن، 8 سال حتی جزء چهار تیم برتر نبودن و بدتر از همه اینکه در طول همه این سالها (8 سال)تیم دچار یک افت وحشتناک شده بود و شاید به یک تیم درجه دوم اروپایی تبدیل شده بود.

به هر حال در کل این سالها حتی تا یک قدمی دسیما هم رفتیم اما نه، نشد. آقای با حوصله ایتالیایی آمده بود که همه چیز را عوض کند. همین چند ماه پیش بود که واقعا همه چیز عوض شد.

فرشتگان خداوند معجزه را رقم زدند و دسیما به خانه آمد. این تابستان اما همه چیز خیلی بهتر از سال گذشته بود بجز یک مورد. موراتای آینده دار رفت تا با حداقل قیمت به زودی با کوله باری از تجربه بازگردد.

کروس (که نیازی به تعریف کردن از او نیست) هم با آن مبلغ غیر قابل باور به تیم اضافه شد و آقای گل جام جهانی هم آمد. گرث بیل یک تابستان عالی را سپری کرد که در همین مدت لوپز هم با کلی سلام و صلوات رفت میلان.

ناواس آمد تا هم حاشیه نباشد هم اینکه دو دروازه بان مطمئن بهتر از یکی است. نیازی نیست که بگویم یک دستیار بی نظیر به نام کاپیتان هییرو کنار کالو روی نیمکت می نشیند. اما یک چیز ذهنمان را هنوز مشغول خود کرده، دی ماریا. فرشته ای که ناجی می شود حتی زمانی که رونالدو نباشد. کاملا با تیم هماهنگ و چند پسته.

سرعتش بالاست و توپ را با پایش بهتر از دستهایش می تواند استپ کند. دریبل زنی و قدرت حمل توپش نظیر ندارد و در برنابئو همه او را دوست دارند. یادمان نرود که پس از نهمین قهرمانی بود که ماکلله را فروختیم و پس از آندسیما 12 سال به تاخیر افتاد. شاید آنچلوتی بتواند یک تیم را خوب هدایت کند اما تکرار تاریخ را نه.

نه تنها آنچلوتی بلکه هیچ کس دیگری هم نمی تواند. پس بهتر است کاری کنیم که تاریخ تکرار نشود. امیدوارم روزی نرسد که همه بگوییمدی ماریا شد ماکلله 2.

سلمان پارسا