مرجع خبری رئال مادرید : به یاد بیاورید. در کل زندگی همین بوده است. هر هوادار رئال مادرید یک بار چنین حسی داشته است. تیمش هرگز به خاطر شایستگی های خودش نبرده است، هرگز هیچ کدام از دستاوردهایش را سالم نمی دانند، همه می خواهند این لذت را خراب کنند. قهرمان می شوند اما … سنگینی پیراهن رئال مادرید همیشه وجود دارد. در دهه های اخیر همیشه همین بوده است. تاریخچه ای موازی با پیشرفت باشگاه رئال مادرید از زمان جنگ داخلی و از زمان خرید دی استفانو.

حقیقت این است که در آن زمان تیم رژیم، اتلتیکو آویاسیون یا اتلتیکو مادرید فعلی بود. اما در طول تاریخ همیشه گفته اند که این رئال مادرید بوده که از سیستم سود برده، فرقی ندارد که چه سیستمی باشد، حالا نوبت داوران و بحث داور ویدیویی است، سیستمی که برای تصحیح تصمیم های داوران ایجاد شده است. همیشه در  یاد آنها هست که تقصیر را گردن چیزی بیاندازند.

وقتی نوبت قهرمانی های اروپایی رئال مادرید در دوران سیاه و سفید  می شود، همیشه بحث فرانکو را پیش می کشند، وقتی نوبت قهرمانی های اروپایی در زمان کنونی می رسد، بحث قعه کشی یا گل افساید، یا گلهای ضدحمله یا شانس سرجیو راموس و ضربه سرش در لیسبون یا شانس زیدان که فقط یک مربی ساده است، یا بیهوشی مقطعی کاریوس ، جودو در همان فینال یا داور ویدیویی در سیستم کنونی را پیش می کشند که برای برقراری عدالت آمده است. همیشه چیزی برای بهانه کردن وجود دارد.

در این لالیگا داور ویدیویی وجود دارد اما در لالیگای قبلی که بارسا در آن قهرمان شد هم داور ویدیویی حضور داشت اما کسی در آن زمان در این باره صحبت نکرد و همه می خواستند در مورد درخشش مسی و بازی خوب بارسا و … صحبت کنند. اما حالا که رئال در مسیر قهرمانی این لالیگاست ، می گویند که بارسا در سطح خودش نبوده است. وقتی بارسا یا اتلتیکو قهرمان می شوند، می گویند که رئال مادرید یک دشمن قدرتمند بوده است.

بهتر است کسی از صحبت هایم ناراحت نشود چون قدمت این بحث به قدمت فوتبال است. رئال مادرید در این بحث همیشه محصول ناخوشایند بوده است. اگر گلهای زیادی بزند، می گویند که قصد تحقیر حریف را دارد. اگر مثل حالا کم گل بخورد، می گویند که بازیهایش خسته کننده است و بی دلیل بازی می کند. وقتی با نتیجه یک بر صفر برنده شود، می گویند کم است، وقتی مساوی کند می گویند بد است و وقتی ببازد می گویند که تمام شده است. وقتی می برد می گویند که زیبا بازی کند. وقتی زیبا بازی می کند و نمی برد، می گویند که باید ببرد. وقتی بیل بازی نمی کند، می گویند که بازی کند. وقتی بازی می کند، می گویند برای چه بازی کرده. برای برخی تیم ها فوتبال تمرینی جواب می دهد اما برای رئال مادرید داستان فرق دارد.

انگار برای رئال مادرید کار وجود ندارد بلکه باید انتقاد شود. جوان های هوادارانش وقتی می بازند گریه نمی کنند، فقط دیگران اذیت می شوند. رئال مادرید یک احساس نیست بلکه چیز دیگری است، مکانیکی و ساده است. از رئال مادرید فقط برد نمی خواهند، سبک می خواهند و اگر سبک نداشته باشد، بدتر است. اگر سبک داشته باشد، نباید از آن  تقلید شود چرا که مدرسه فوتبالشان باکلاس نیست.

آخرین و مضحک ترین اتفاق را گواردیولا پس از فینال کوپای 2011 ایجاد کرد. زمانی که از تصمیم درست داور انتقاد کرد. چرا که انگار رئال مادرید حق ندارد که وقتی روی بازیکنانش پنالتی انجام می شود، با نتیجه یک بر صفر برنده شود. انگار این قانون برای رئال مادرید ممنوع است. این قانون وقتی صدق می کند که حریف، رئال مادرید باشد، زمانی که مسی پای یرای را لگد می کند، به سمت دیگری نگاه می کنند و زمانی که ستین می گوید که بهتر است تیمش قبل از رئال بازی کند، به جز یک هفته در دوران بعد از قرنطینه کاری می کنند تا زمانی که بازیها همزمان شود، آنها زودتر بازی کنند و رئالی ها حق ندارند به برنامه اعتراض کنند. گویی همینی که هست. آنها خسته نمی شوند اما رئالی ها را دعوت می کنم تا از تیم خودشان لذت ببرند، از ناکامی ها و لحظات خوب. آنها را دعوت می کنم تا از این درد عمیق لذت ببرند. رئال مادرید همیشه تنها قدم می زند.

خسوس سانچز – مارکا