رئال مادرید- سلتیک یک چهارم نهایی اروپا فصل 90-1979
5 مارس سال 1980 دور رفت یک چهارم نهایی چمپیونز لیگ رئال مادرید بازی رفت توی ورزشگاه سلتیک رئال مادرید دو هیچ با گل دقایق 52 و 75 مک کلاسکی و دویله می بازه
بازی برگشت 19 مارس 1980, برنابئو منتظر سلتیک قهرمان لیگ اسکاتلند است تا شاید رئال مادرید بتونه بازگشتی رویایی داشته باشه و سلتیک رو با نتیجه ای بهتر از دو هیچ سلتیک رو ببره…سوت شروع بازی زده میشه دقیقه ها همین طور میگذره و رئال هیچ گلی نمی زنه 10 20 30 40 45….. سانتیانا مهاجم رئال گل رو میزنه! یک هیچ! و سوت پایان نیمه اول و یه رئال مادرید امیدوار به رختکن میره! نیمه دوم…. اشتیلیکه دقیقه 56 11 دقیقه بعد شروع نیمه دوم گل رو میزنه! 2-0! انگار “رمونتاداس” داره اتفاق میوفته! یک گل… یک گل…
دقیقه 86….! خوانیتو رمونتاداس رو کامل می کنه! گل! گل! گل سوم! رئال مادرید 3-سلتیک 2…رمونتاداس کامل شد…
رئال مادرید- اینتر نیمه نهایی لیگ اروپا فصل 86-1985
رئال مادرید بازی رفت رو 3-1 می بازه اما در برنابئو….
“90 دقیقه در برنابئو زمان خیلی طولانی هست” این جمله خوانیتو رو که با یک ایتالیایی کامل در طول بازی به بازیکنان اینتر می گفت رو بازیکنان اینتر کاملا درک کردند
رئال 5-1 اینتر رو در هم شکوند در اون بازی تا به فینال راه و پیدا کنه وقهرمان میشه.
85 هزار مادریسمو اون شب دوباره یک رمونتاداس رو دیدند
————————————————-
خوان گومز گنزالس ملقب به خوانیتو کوچک 10 نوامبر سال 1954 در مالاگا بدنیا اومد. فوتبال خودشو در رده جوانان اتلتیکو شروع کرد ولی هیچوقت فرصت پیدا نکرد و در سال 73به رئال برگوس رفت تا سال 1977 که رویای خوانیتو تحقق پیدا کرد…
رئال مادرید تو را می خواهد خوانیتو! شاید این جمله تنها چیزی بود که خوانیتو می خواست بشنوه…واسه کودکی که تو شب ها به ارزوی مادرید می خوابه و تو کوچه ها دنبال توپ می دوه ابن تنها چیزی هست که می خوای بشنوی! خوانیتو با سرعت می پذیرد! حتی پیشنهاد 50 پزوتایی بارسلونا در مقابل پیشنهاد 27 پزوتایی رئال مادرید هم مانع از این نشد که رویای کودکی خودشو فراموش کنه….
“بازی کردن برای رئال مادرید مانند لمس اسمان است رئال مادرید همیشه انتخاب اول من بوده به عنوان یک تیم و مادرید انتخاب اول من به عنوان یک شهر….”
این جملات در روز معارفه خوانیتو کافی بود تا مادرید بفهمه چه عاشقی به مادرید اومده.
خوانیتو تمام ویژگی های لازم برای یک وینگر تمام عیار رو داشت. سرعت بالا مهارت فریب دهنده دریبلیتگ تموم کنندگی… اما این چیزی نیست که مادرید خوانیتو را با ان می شناسد. برنابئو خوانیتو رو با شب های جادویی می شناسد . با رمونتاداس یا بازگشت های ناباورانه می شناسند. گل دقیقه 86 خوانیتو مقابل سلتیک تنها یک چیز رو می گه: هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت ناامید نشو!
خوانیتو رو با روحیه جنگندش می شناسند! با اقتداری که از خود تو زمین نشان می داد می شناسند! با قدرت رهبریش می شناسند…
سال های بین 1977 تا 1987 برنابئو تنها یک چیز رو به یاد میاره! یه استادیوم پر و یه خوانیتو که همه مادریسمو ها اسم او را صدا می زنند!
5 لیگ دو کوپا یک سوپر کاپ و دو لیگ اروپا 10 جامیست که خوانیتو در رئال بدست اورد ولی خوانیتو رو به جام هایش نمی شناسند…خوانیتو “خوانیتو بود! همین برای توصیف او کافیست…
اما پایان این داستان به زیبایی و پاکی اول داستان نیست. بازی رفت با بایرن مونیخ 1987 لوتار ماتئوس روی خوانیتو خطا می کند و خوانیتو عصبانیت خود را با لگد کردن او در حالیکه روی زمین بود نشون میده. نتیجه؟ 5 سال محرومیت از فوتبال و وداع با مادرید… بعد ها او از لوتار ماتئوس عذر خواهی کرد اما همه چیز تموم شده بود…
اما این همه پایان نبود! و همه تلخی نبود….
2 اپریل سال 1992…
رئال مادرید اون شب لعنتی با تورینو بازی داشت و خوانیتو مثل همیشه به برنابئو امده بود تا بار دیگر اکسیژن برنابئو رو تنفس کنه و برنابئو بار دیگر حس شب های جادویی با او رو احساس و کنه و تا اخر بجنگه تا اخرین لحظه…
“من می جنگم پس زیبا هستم”
در راه بازگشت به مریدا هنگامیکه خیمنز فیتنس ترینر باشگاه رانندگی می کرد و خوانیتو در خواب بود.طرفای ساعت دو در Calzada de Oropesa, خیمنز ناگهان از مسیرش منحرف میشه و به ماشین دیگری برخورد می کنه
تنها قربانی این حادثه خوانیتو بود….
فکر کنید!! او تنها ساعتی پسش نه تنها تیم محبوبش رو تشویق کرده بودبلکه زمانش رو با دوستان و کسانیکه در کنارش بازی می کردند گذروند و دوستی هاشون رو با هم تجدید کردند…
او قبل از خواب به چه چیزی فکر می کرد؟ شاید به قولی که قبل خداحافظی به مادریسمو ها داده بود فکر می کرد…”من برمی گردم و روزی سرمربی رئال مادرید می شوم”…وعده ای که هیچوقت نتونست بهش وفا کنه…
از اون به بعد یه یاد خوانیتو موند و یه برنابئویی که هر بازی دقیقه 7 به یاد او پا میشه و فریاد “ای یا ای یا ای یا ، خوانیتو ماراویا….” رو سر میده…
هر بازیکنی که تو برنابئو بازی کنه همیشه فریاد ای یا ای یا ای یا ، خوانیتو ماراویا…. می شنوه و با پوست و خون او امیخته میشه. برنابئو از بازیکنانش می خواهد که بجنگه چیزی که خوانیتو به برنابئو یاد داد!
رئال مادرید- اتلتیکو مادرید فینال چمپیونز لیگ فصل 2013-2014
رئال مادرید دقیقه36 با گل گودین عقب میوفته. فینال لیگ قهرمانان رئال مادرید پس از 12 سال به فینال راه پیدا می کنه! رئال باید ببره! لادسیما در انتظارشه! اما از رقیب سنتی خودش عقب افتاده… دقیقه ها می گذره و رئال همچنان به گل نمیرسه! 40 50 60 70 90!! خوانیتو گفته بود باید تا اخر بجنگیم اما خوانیتو! ما داریم می جنگیم! اما نتیجه نمی گیریم…خوانیتو گفته بود صبر کن به رمونتاداس اعتقاد داشته باش…تا اخر بجنگ!
دقیقه 92:48…
85 دقیقه از دقیقه 7 می گذره که برنابئو خوانیتو رو صدا میزنه و دقیقا معادل تعداد گل هایی که خوانیتو در مادرید زده! 85 تا! انگار چیزی رو می خواسته به مادریسمو ها بگه…سال ها قبل…
خوانیتو گفته بود پوشیدن لباس رئال مادرید همانند لمس اسمان است اما اون شب راموس تا خود اسمان بالا رفت! کسی چه می داند اما شاید این اراده خوانیتو بود که راموس رو تا اسمان ها بالا کشید و ….رمونتاداس!!!
1-1 و وقت اضافه .”مادرید من حمله می کند”! و 4-1 …لادسیما….
ممنونم خانیتو…من می جنگم پس زیبا هستم….ممنون…
ای یا ای یا ای یا ، خوانیتو ماراویا….
ای یا ای یا ای یا ، خوانیتو ماراویا….
ای یا ای یا ای یا ، خوانیتو ماراویا….
ای یا ای یا ای یا ، خوانیتو ماراویا….
ای یا ای یا ای یا ، خوانیتو ماراویا….
ای یا ای یا ای یا ، خوانیتو ماراویا….
ای یا ای یا ای یا ، خوانیتو ماراویا….
San sina