همانطور که میدانید این روزها روزهای خوبی برای رئال مادرید و طرفداران این تیم نیست.

البته نگرانی هواداران رئال به دلیل جایگاه این تیم در لیگ اسپانیا و اروپا نیست بلکه به دلیل روندی است که این تیم در این هفته ها و دقیق تر بگویم از اول نیم فصل دوم در پیش گرفته است.

رئالی که در نیم فصل اول و به خصوص بعد از نتایج ضعیف اوایل فصل به یکباره اوج گرفت و آن هم چه اوجی!

درو کردن هر تیمی که مقابلش قرار میگرفت چه دراروپا و چه درلیگ. ازجمله بارسا در یک بازی حساس.

درخشش خیره کنده رونالدو که حتی فیفا و یوفا هم نتوانستند به زور تبلیغاتشان توپ طلا را از او پس بگیرند (البته توپ طلا بر حسب عملکرد پارسال بازیکنان به آنها تعلق میگیرد اما بازیهای درخشان امسال رونالدو در این انتخاب نقشی مهم و انکار ناپذیر داشت).

بیشترین برد پیاپی و شکستن رکورد در اروپا،آقای گل تمام لیگ ها با اختلاف فاحش،بهترین پاس گل دهنده،بهترین خط همله دنیا،بهترین خط هافبک دنیا(البته با مودریچ)،یکی از بهترین خطوط دفاعی دنیا و مواردی دیگر که همه به رئال تعلق داشتند.

خب در آن زمان اکثر هواداران این تیم خوشحال بودن و به به و چه چه از زبانشان نمی افتاد.

تیمشان همه رکوردها یکی پس از دیگری میشکست و کمتر کسی فکر میکرد که این تیم برای یازدهمین قهرمانیش در اروپا رقیبی داشته باشد.

اما به غیر از کسانی که در شادی به سر میبردند و به هیچ چیز به غیر از بردهای پیاپی و همچنین قهرمانیهایی که نصیبشان شده بود فکر نمیکردند، کسانی هم بودند که ته دلشان هوز نگرانیهایی داشتند.کسانی بودند که این تیم را خوب میشناختند و میدانستند که هنوز یک جای کار ایراد دارد.

اما این هوادار نگران جرات حرف زدن نداشت.

اگر در حالی که تیمت قهرمان اروپاست و همچنین صدر نشین لیگ داخلیش است و همه چیز ظاهراً بر وقف مراد است بیایی و بگویی که فلان بخش تیم مشکل دارد و باید آن مشکل برطرف شود برچسبی میخوری که تا ژرفای وجودت به آتش کشیده میشود.

و آن برچسب چیست؟

حزب باد

حزب باد واژه ای که این روزها در مقاله ها و همچنین کامنت ها در سایت رئال مادرید زیاد با آن مواجه میشویم.

چندی پیش هم یکی دو مقاله با همین مضمون بر روی سایت قرار گرفت که (اگر اشتباه نکنم) فکر کنم نویسنده آنها یک خانم بودند.

ایشان در پاسخ به بعضی نظرات دوستان و همچنین پاسخ به بعضی مقالات این مقاله را نوشته بودند و تقریباً بیشتر هواداران کنونی رئال را حزب باد خوانده بودند و من هم تا حدودی با بعضی گفته هایشان موافقم.

اما ایشان نه تنها هوادارانی را که واقعا حزب باد هستند را کوبیدند، بلکه حق اعتراض به هواداران حقیقی رئال را هم ندادند و قویاً با این کار مخالفت کرده بودند.

اما من یک سوال دارم از ایشان و همچنین از موافقان ایشان و آن هم اینکه اگر یکی از روی نگرانی و محبت و عشق به تیمش از آن انتقاد کند و نقات ضعف تیمش را بشناسد و دوست داشته باشد آن ها برطرف شوند آیا این فرد حزبش حزب باد است؟

طرفدار تیمی بودن فقط به این نیست که شما بالای 15 سال طرفداری آن را کرده باشید.

شما میتوانید همین ساعت طرفدار تیمی شوید و از یک طرفدار که 60 سال است طرفدار آن تیم است بیتر به آن تیم عشق بورزید.

البته من کسانی را که به خاطر بازیکنی طرفداری رئال را میکنند و یا به خاطر قهرمان بودنش طرفدار آن شده اند را در این جا مطرح نکردم.

من منظورم کسانیست که سالها طرفدار این (تیم) بوده اند و با آن اشک ریخته اند چه در شادی چه درغم.

منظورم کسانیست که حتی اگر همین دیروز طرفدار این تیم شده اند واقعاً طرفدار این تیم هستند و نه طرفدار بازیکنی خاص و یا طرفدار جامهایی که گرفته است.

من خودم را طرفدار درجه یک رئال نمیدانم اما از سال 1997 طرفدار این تیم شده ام بماند که چطور.

اما اگر من به عنوان کسی که 17 سال است طرفدار این تیم هستم نمیتوانم نگرانیهایم را از آینده این تیم بیان کنم (از ترس برچسب خوردن) شما بگویید طرفدار واقعی کیست تا ما هم راه طرفدار بودن را بدانیم.

از آنجا که ما طرفداران فقط میتوانیم نظر بدهیم و نظرمان هم هیچ تاثیری روی رویۀ تیم نخواهد داشت(چون که مربی یا مدیر به حرف من و شما عمل نمیکنند) این انتقاد ها صرفاً جنبه درد دل کردن دارند.

پس ما حق درد دل کردن را هم نداریم؟

من حق ندارم بگویم که رونالدو 51 کاشته خراب کرده و در این قسمت ضعیف است؟

چون من حزب باد هستم؟

چه کسی این حرف را به من میزند؟

کسی که دوست ندارد من از رونالدو انتقاد کنم.

چه کسی طرفدار رئال است؟

طرفدار رئال یا رونالدو؟

چه کسی حزب باد است؟

کسی که طرفدار تیم است یا یک بازیکن؟

بماند که من و امثال من رونالدو را خیلی دوست داریم و چیزی جز موفقیت برایش نمیخواهیم.

موفقیت رونالدو و دیگر بازیکنان موفقیت رئال است.

کسی که میگوید شما حزب باد هستید اما اگر به بازیکن مورد علاقه اش انتقادی وارد شود(و آن هم انتقادی به جا) ناراحت میشود، باید به این فکر کند که واقعاً حزب باد کیست؟

از این رونالدو ها زیاد به این تیم آمده و رفته اند اما چیزی که سر جایش مانده تنها رئال است.

از این مربیها زیاد آمده و رفته اند و طرفدارانشان هم همراهشان آمده و رفته اند اما باز این رئال مادرید است که مثل کوهی استوار سر جایش ایستاده است.

رئال مادرید یک شخص نیست.

رئال مادرید یک عشق و یک دلخوشی در زندگی برای من و خیلی افراد دیگر است.

و اگر بازیکنی بخواهد در تیمی که عشقمان است از روی بی میلی و با تنبلی و اصطلاحاً شکم سیری بازی کند ما از آن انتقاد خواهیم کرد.

اگر مربی تیم بخواهد از روی خود خواهی و لج بازی به تیممان لطمه بزند ما از آن انتقاد خواهیم کرد.

انتقاد چیز بدی نیست و خودش نشان دهنده علاقه شماست.

شما از دوست،خواهر،برادر و… انتقاد میکنید.

مثلاً من بارها از عملکرد بنزما انتفاد کردم و گفتم که یا باید رقیب بزرگی همچون ابراهیموویچ برایش بیاوریم یا باید آن را بفروشیم و یک بازیکن دیگر جایگزینش کنیم.

اما بنزما فن ها به من گفتند شما حرب باد هستید و با اندک درخششی از وی آن هم در مقابل تیمهای درجه 2 و یکی دو مورد در مقابل تیمهای بزرگ، باز حاج کریم حاج کریم تکیه کلامشان شد.

کریم بزرگتر است یا رئال؟ آیا رئال نمیتواند مهاجم دیگری بخرد تا در آن پست بهتر شود؟

آیا بهتر نیست که رونالدو خود خواهی را کنار بگذارد و چند وقتی ضربات ایستگاهی را به هدر ندهد تا دیگر بازیکنان که از قضا کاشته زن های خوبی هم هستند شانسشان را امتحان کنند؟

آیا بهتر نیست که مربی بپزیرد که تاکتیکهایش دیگر لو رفته و به فکر شیوه دیگری برای تیمی باشد که بازیکنان چند پسته در آن به وفور یافت میشوند.

شیوه ای که در آن اگر یک بازیکن مثل مودریچ مصدوم یا محروم شود قدرت تیم نصف میشود چه شیوه ای است؟

همین آقای گواردیولا که با سیستم 433 یا هر روشی که بود معروف شد و کلی جام بدست آورد دیگر با این شیوه بازی نمیکند چون میداند که آن نوع بازی حالا دیگر جواب نمیدهد.

بماند که رئال حتی بردهایی را هم که در بازیهای بزرگ کسب کرده باشیوه دیگری بوده است.

چرا رئال مادرید با این عظمت باید تیمی باشد که با مصدوم شدن یک بازیکن تمام شیرازه اش از هم بپاشد؟

چرا پرز نباید بازیکن دیگری در پست کریم بخرد تا مشکلمان در آن پست رفع شود.

چرا ما یک هافبک دفاعی کلاس بالا در تیم نداشته باشیم تا مجبور نشویم شاهکار های ایارامندی را تماشا کنیم؟

بازیکنی مثل آربلوا و یا کیلور ناواس در رئال چکار میکنند؟

بازیکنان آکادمیمان آز آنان چه کم دارند؟

چرا جناب بنزما با بازیکنانی مثل چیچاریتو،ایسکو و یا خسه در آن پست به صورت چرخشی رقابت نکند؟

به نظرتان ایسکو با تکنیک نابی که دارد و همچنین شم گلزنی بالایی که آن را ثابت کرده است نمیتواند به جای بنزما بازی کند؟

البته من منظورم این نیست که فقط مشکلمان بنزماست منظورم همه بازیکنان بی لیاقتی هستند که که در این تیم راه میروند و بنزما گل سرسبدشان است.

البته من جرات ندارم که نامشان را بیاورم!

فقط بگیویم که منظورم رونالدو نیست چون او اگر افت کرده حداقل برای تیم میدود(البته به غیر از بعضی خود خواهی ها) وتلاشش را میکند و کارهایی را هم که برای تیممان کرده هیچ گاه فراموش نخواهیم کرد.

حالا دوستان هرچقدر که میخواهند انتقاد کنند و منفی بدهند.

میدانید بنزما پیراهن چه تیمی را پوشیده است؟

میدانید آن شماره بر تن چه کسانی بوده است؟

جای بنزما و امثال وی که سه چهار نفری میشوند در رئال مادرید نیست.

ما بازیکنانی مثل مورینتس میخواهیم که با جان و دل برای این پیراهن میجنگید.

مورینتسی که وقتی در دقیقه 90 به جای نازاریوی بزرگ وارد بازی شد شکست 0-1 را برایمان با برد 2-1 عوض کرد.

میدانید چرا او توانست این کار رابکند؟

او هیچ گاه از لحاظ فنی به نازاریو نمیرسید اما چیزی داشت که رونالدو نداشت و آن هم عشق و علاقه ای بود که به این تیم و به طرفداران این تیم داشت.

ما رائول گونزالس میخواهیم.

ما ردوندو میخواهیم که هنگام ترک مادرید به مقصد میلان در فرودگاه و جلوی چشم ده ها نفر نتواند غم و غصه درونش را پنهان کند و اشک در چشمهایش حلقه زد.

میپرسید از کجا بیاوریم؟

یک نگاه به نیمکت تیم بیندازید.

یک نگاه به آکامی رئال بیندازید.

روند پارسال خسه را ندیدین؟

بازی موراتا در یووه را را چطور؟

از بنزمای ما بد تر بازی میکند؟

کاسمیرو و یا آن مدافع راست برزیلی که اسمش الان یادم نیست چطور؟

ما نمیتوانستیم به جای 40 ملیون بر روی ایارامندی با کمتر از اینا بازیکن آینده داری مثل رویس رو به خدمت بگیریم؟

چرا وقتی همه از پزشک تیم که از دوستان و آشنایان مربیست انتقاد میکنند و حق هم دارند او باید کارش را همچنان و بدون ذره ای احساس مسعولیت و نگرانی ادامه دهد؟

فوتبال فقط بردن جامها نیست و معانی دیگری هم دارد.

ما وقتی که درخشش بازیکنانمان را ببینیم آنها را تشویق میکنیم اما اگر روزی بد بازی کنند چطور؟

اگر روزی خسته باشند و به هر دلیلی درخشش همیشگی خود را نداشته باشند چطور؟

بله ما به عنوان طرفدار تیم باز هم آنها تشویق میکنیم اما به شرطی که ببینیم همه تلاششان را میکنند و تیم و هواداران برایشان مهم هستند.

نه اینکه در زمین قدم بزنند و یا در حالی که تیم در آستانه شکست قرار دارد و بازی به دقایق پایانی خود رسیده است بر روی نیمکت برای هم جوک تعریف کنند و بخندند.!

این خواسته ها یعنی حزب باد بودن؟

میدانم که بعضی دوستان خواهند گفت فوتبال آن چیزی که در pes  یا fifa بازی میکنی نیست.

خواهند گفت فوتبال خیلی پیچ و خم دارد و تو از آن هیچ چیز نمیدانی که این حرف ها را میزنی.

اما دوست عزیز آیا فکر کرده اید که گرایش (بیش از حد) اقتصادی پرز در این سالها باعث شده بارسا از نظر تعداد جام چقدر به ما نزدیکتر شود؟

آیا رئال مادرید باید فقط یک منبع در آمد باشد؟

آیا وقتی که ما در آن فینال یوونتوس را زدیم ابر قدرت اقتصاد بودیم؟

یا کمی دورتر زمانی که لیگ اروپارا 5 بار فتح کردیم ،گرانترین ها را در تیممان داشتیم؟

ببینید تیمهای دیگر در آن زمان چه ابر ستاره هایی داشتند مثل کرایوف و بابی چارلتون و امثال اینها.

اما این رئال بود که یکه تازی میکرد.

یا ستاره های رئال و یووه را در آن فینال مقایسه کنید (البته منظورم بازیشان نیست بلکه نام و آوازی شان است).

دوست عزیز این که دیگر بر همگان روشن است که این شیوه و روش جواب نمیدهد.

این را همه میدانند که دست های پشت پرده حاج کریم را در رئال نگه داشته اند.

حتی اگر رئال با این روش جام هم بگیرد به شانس و اقبال نیاز دارد.

پس چرا یک روش مطمعن تر و بهتر را در پیش نگیریم؟

توان مالی نداریم؟

شخصیت تیمی نداریم؟

در بین بازیکنان آینده دار و پدیده طرفدار نداریم؟

ما چه چیزی از تیمهایی مثل بایرن و بارسا و یونایتد کم داریم؟

اتفاقاً درهمه چیز از آنها جلوتریم.

پس چرا نباید بهتر از این باشیم؟

تیمها از بازیکنان تشکیل میشوند و همین بازیکنان جوهره یک تیم هستند. اما این این جمله وقتی قابل قبول است که شما فقط ازجنبه فنی به تیم نگاه کنید. از نظر یک طرفدار واقعی تیم فقط آن چیزی نیست که درون زمین میبیند. خود هواداران بخش اعظم یک تیم را میسازند و به آن شخصیت میدهند. اما جنبه فنی و بازی یک تیم نشان دهنده شخصیت و فلسفه آن تیم و آن مجموعه است. پس اگر یک طرفدار نتواند از عملکرد بازیکنان تیمش انتقاد کند و دلخوریش از آنان را بیان کند، چه کسی باید این کار را بکند؟

در فوتبالی که هر تیمی بیشتر پول بدهد 95% بازیکنان برای آن تیم بازی میکنند، آیا چنین بازیکنانی گناهشان را به گردن میگیرند؟

یا فقط به فکر تفریحات بعد از بازی هستند که چطور رکورد سرعت بشکنند و یا از برجی بلند تر بپرند.

ما به عنوان هوادار کاری به زندگی شخصیشان نداریم اما به بازی درون زمینشان کار داریم.

ما هیچ وقت از عملکرد فن خال،پلگرینی یا مانچینی انتقاد نمیکنیم چون برایمان مهم نیست که چه اتفاقی در آن تیمها می افتد.

اما عملکرد آنجلوتی و بازیکنانش را به دقت زیر نظر میگیریم چون به این تیم اهمیت میدهیم.

خلاصه اینکه ببخشید که سرتونو درد آوردم و شما اینو به عنوان یه درد دل از کوچکترین طرفدار تیمی که دوستش دارید ببینید.

رفیع محمدی