سفیدهای رئال مادرید در دیداری که عملکردش شباهت زیادی به نمایش ضعیف هفته های گذشته نداشت برابر بارسلونا شکست خورد تا رسیدن به لیگا سخت تر شود در ادامه نگاهی بی طرفانه و فنی به ال کلاسیکو خواهیم داشت.
در صحبت مربیان، کارشناسان و بازیکنان خواندیم که نیمه اول خوب بوده ایم. در این مساله تردیدی وجود ندارد چرا که رئال در نیمه اول کاملا برتر نشان داد و بارسا غیر از صحنه ای که نیمار توپ را به کاسیاس تقدیم کرد هیچ فرصت گلزنی نداشت (ضربه ایستگاهی که منجر به گل شد را جزو موقعیت ها به حساب نمی آوریم). رئال چنان بازی را در دست گرفته بود که می توانست باز هم به گل برسد. برتری رئال مادرید در مالکیت توپ و ایجاد فرصت کاملا مشهود بود، اما این برتری چیزی بود که در ظاهر به چشم آمد و نگاهی فنی تر مشخص می کند که این برتری اصلا از کجا حاصل شد و چه ثمری داشت.
سبک بازی رئال مادرید در نیوکمپ ریسکی بود و البته با توجه به شرایط جدول به این ریسک ایرادی هم نمی شود گرفت. اما این که چرا از واژه ریسک استفاده می کنیم را در ادامه بررسی خواهیم کرد.
رئال مادرید در نیمه اول ال کلاسیکو بیش از 75 درصد توانش را از لحاظ انرژی و دوندگی در زمین گذاشت در حالی که منطقا این درصد باید 50 می بود. علت برتری برابر بارسلونا در نیمه اول همین بود که 75 درصد رئال برابر 50 درصد بارسا قرار گرفت و این برتری رقم خورد. در واقع آنچلوتی این ریسک را کرد که بخش عمده ای از انرژی بازیکنان مفیدش را صرف کند و به نتیجه برسد. اگر این اتفاق افتاد می توان با 25 درصد باقیمانده در نیمه دوم فقط در منطقه دفاعی تجمع و از برتری دفاع کرد. این ریسکی بود که اگر جواب می داد الان تمجید و به به و چه چه از ابروهای مورب آنچلوتی بالا می رفت، اما متاسفانه این ریسک جواب نداد.
آنها که فوتبال را می فهمیدند، چه بارسایی بودند و چه رئالی پی بردند که رئال نیمه دوم سختی خواهد داشت، چرا که انرژی ها به شدت تحلیل رفته بود. در شرایطی که تقسیم انرژی 75 به 50 در نیمه اول برتری را برای سفیدها رقم زده بود. این تقسیم انرژی در نیمه دوم طبیعتا 50 به 25 به سود بارسلونا بود. نتیجه آن n موقعیت گلزنی بود که نصیب بارسلونا شد و رئال با 25 درصد انرژی باقیمانده نه حال پرس کردن نداشت و نه بازیسازی.
به نظر نگارنده این مطلب بازی بسیار خوب در نیمه اول به تنهایی فایده ای نداشت و نمی توان آن را دلیل بر تولد دوباره تیم و رونمایی دوباره از تیم نیم فصل نخست دانست. چرا که بازی دو نیمه دارد. ایجاد فرصت گلزنی و تسلط بر بازی در نیمه نخست زمانی ارزش داشت که رئال به اندازه نیمی از انرژی اش را صرف کند نه تقریبا همه اش را. این که مشکل از کجا بود که تیم نتوانست تمام مدت بازی با انرژی بالا بازی کند را باید در ضعف بدنسازی، نبود نیمکت قوی و … جستجو کرد. اما به طور کلی ارائه بازی خوب فقط در یک نیمه ارزش خاصی نداشت. چرا که شاید یک تیم متوسط هم بتواند بیست دقیقه یا کمی بیشتر با دوندگی بسیار زیاد و پرس فوق العاده بارسا را برای مدت کوتاهی متوقف کند، اما مسلما پس از آن بازه تیم جنازه ای خواهد بود که فقط در زمین مانند زومبی ها قدم خواهند زد.
قضاوت لاهوز
بازیکنان رئال با زیرکی و آنچه از سابقه قضاوت های قبلی لاهوز در ذهن داشتند بازی فیزیکی را در دستور کار قرار دادند و نتیجه آن تعداد خطاهای بیشتر نسبت به میزبان بود. اما لاهوز از سبک قبلی اش فاصله گرفته بود و این از کارت هایی که می داد کاملا مشخص بود. اینجا بود که بازیکنان ما باید بیشتر احتیاط کرده و متوجه تغییر سبک قضاوت داور می شدند تا کارت های کمتری بگیرند. اتفاقی که نیفتاد و با کارت گرفتن تعداد زیادی از بازیکنان دفاع و هافبک عملا دست آنها در گرفتن موقعیت های مسلم از بارسلونا بسته شد. شاید این وظیفه مربی بود که به بازیکنان تغییر وضعیت قضاوت را هشدار دهد چرا که حداقل نیمی از کارت هایی که تیم گرفت فنی نبود و می شد از آن جلوگیری کرد. در این صورت شاید پپه می توانست هنگام فرار سوارز در صحنه گل دوم او را سرنگون کند و اخراج هم نشود.
تصمیم های لاهوز این بار تعیین کننده نبودند. کارت ها اکثرا به درستی از جیب او خارج شدند و گل بیل هم به درستی آفساید اعلام شد. هر چند اگر کمک داور بازی از آفساید صرف نظر می کرد هم به او خرده ای گرفته نمی شد چرا که رونالدو بسیار میلی متری در آفساید بود، اما پرچم زدن او تصمیم درستی بود.
BBC
از مدت ها پیش به آنچلوتی گفته می شود که 2-4-4 بیشتر جواب می دهد و این اتفاق در شرایطی که توفیق اجباری رخ داده و یکی از اعضای این مثلث محروم یا مصدوم بوده رخ داده است. با این حال همچنان اصرار بر این مثلث وجود دارد. از این سه ضلع رونالدو شب بسیار خوبی داشت و فقط باید راهی برای دیرک هایش پیدا کند. دیرکی که اگر گل شده بود ریسک آنچلوتی جواب گرفته بود و لحن این مقاله هم احتمالا متفاوت از آنچه خواندید می شد!
گرت بیل تا زمانی که بخواهد ثابت کند ارزش پولی که گرفته را دارد، همین خواهد بود. کاری که سوارز در بارسلونا نکرد. نمی دانیم از او چه خواسته اند. اما سوارز حتی در زمانی که به شدت تحت فشار بود دروازه خالی را به مسی پاس می داد و اینجا بیل به چیزهای دیگری فکر می کند. نمی خواهیم یک طرفه به قاضی برویم. شاید او هم حق دارد این رفتار را پیش بگیرد زمانی که می بیند رونالدو از گلزنی او خوشحال نمی شود. زمانی که می بیند اگر گل نزند هو می شود. به هر حال همکاری بیل – رونالدو در سطح مطلوبی نیست.
بنزما به خوبی نشان داد که از او خوب بازی گرفته نمی شود. کریم فرانسوی در ال کلاسیکو بازیکنی در کلاس بالا نشان داد و هر چند توپ لو دادن هایش باز هم به پایش گره خورده بود، اما پایه گذار تک گل تیم شد و چند حرکت بسیار موثر دیگر نیز داشت.
آنچلوتی و تعویض ها
به سرمربی خرده های زیادی درباره تعویض هایش گرفته شد، اما نگاهی به نیمکت مشخص می کند که او چاره ای نداشت. بیرون کشیدن مودریچ حتی با این که خیلی خسته بود نمی توانست زود انجام شود چرا که خامس نبود و زیاد بازی دادن به بازیکنی مثل لوکاس سیلوا برابر هافبک های غول بارسلونا که با آمدن ژاوی و رافینیا جان تازه ای گرفته بودند منطقی به نظر نمی رسید. اگر انریکه به راحتی دست به تعویض راکیتیچ خسته و اینیستای پر اشتباه می زند دلیلش ستاره هایی است که در همان سطح می توانند بازی کنند اما مودریچ کجا و سیلوا کجا.
کاسیاس
از دروازه بانی پرسیده بودند آیا روی گل هایی که خوردی مقصر بودی؟ جواب داده بود وقتی دروازه بان گل می خورد هر دفاعی از خودش بکند به چوبه دار نزدیک تر می شود. کاسیاس دوبار دروازه اش را در ال کلاسیکو فروریخته دید. یک بار روی ضربه سری که از فاصله چند قدمی به زاویه زده شد و دیگری موقعیتی تک به تک. الان که بازی تمام شده و همه می دانیم که سوارز با زیرکی ضربه را به زاویه مخالف زده، انتقاد کردن از سن ایکر آُسان است می شود به راحتی او را سرزنش کرد که چرا زود شیرجه زده چرا بیرون آمده و هزار چرای دیگر. اما به یک مساله دقت کنید؛ کاسیاس پیش از زده شدن ضربه (همانند همه ما) نمی دانست توپ به کدام سمت زده می شود بنابراین وظیفه داشت زاویه را ببندد. چشم هایتان را ببندید تصور کنید که کاسیاس از دروازه بیرون نیامده و سوارز با سرعت بالا از پپه خسته رد شده و قدم به قدم به دروازه نزدیک می شود و گل می زند آن وقت انتقاد مطرح نمی شد که چرا بیرون نیامد و زاویه را تنگ نکرد؟
لالیگا از دست نرفته است
شاید اگر سه هفته به پایان مانده بود و خبری از بازی های سخت خارج از خانه نبود، یا این که بارسا و رئال در این فصل باختی تجربه نکرده بودند و گاف امتیازی نداده بودند، می شد باخت در ال کلاسیکو و اختلاف امتیاز چهارتایی را نشانه ای بر پایان لالیگا دانست. اما هیچ یک از این اتفاق ها نیفتاده است. هم بارسا در این فصل نشانی از تیم صد امتیازی و … ندارد و به تیم هایی در حد مالاگا و سلتا در نیوکمپ باخته و هم این که ده بازی تا پایان فصل باقی مانده است. قصد بر ایجاد امیدواری بیهوده نیست چرا که بارسا مسلما شرایط بهتری دارد، اما هر احتمالی وجود دارد. نکته بعدی این که اختلاف امتیاز 4 نیست، بلکه 3 است چرا که برتری بازی مستقیم از آن ماست.
شیوا تهرانی
یه اشکال فنی کوچولو هم داشت :دی
نیمه اول 55 تا 60 درصد باید تلاش کرد چون بین دو نیمه فرصت استراحت و جون گرفتن هست و انرژی بر میگرده
کل مقالت اشتباه بود گل آفساید نبود هیچ انرژی چیزی در کار نبود وقت ذهن بود ذهن های رئال نمی توانستند بعد از گل دوم دوباره برگردد درسته مغز های متفکری مثل مودریچ کروس رونالدو مارسلو راموس و….. می تونستن کار کنن اما خوده رئالی ها نخواستن حمله کنن این مشکل است.
زومبی دیگه چیه…
اگه اونیه که منو تو میدونیم اسمش زامبیه…
در مورد توان و انرژی و75 و 25 هم مخالفم…
مقاله خوبی بود ولی با قسمت توان بدنی موافق نیستم.نیمه اول دوندگی تیم خیلی بیشتر از بارسا نبود فقط تاکتیک و روحیه تیمی عالی بود.نیمه دوم بعد از خوردن گل تیم از لحاظ روحی افت کرده بود و مشکل بدنی به نظر نمیومد.این رو هم در نظر بگیرید که رئال مادرید 1 هفته تمام فرصت آماده سازی داشته ولی بارسا کمتر. پس بارسا از این لحاظ برتری قابل توجهی نداشته
با وجود احترام به نظر شما باهاش موافق نیستم. اگه مساله ذهنی در کار بود طبیعتا باید بارسا به هم می ریخت که گل مساوی رو دریافت کرده بود. در باب خستگی هم من منظورم خستگی آن و لحظه ای نیست که بگید تیم یک هفته استراحت کرده منظورم خستگی نهفته در پای بازیکنانه که دلیلش زیاد بازی کردن زیاد بدون سیستم گردشی می تونه باشه
شیوا خانم در کل مقالتون خوب بود
فقط اینجا فقط یه نفر به روحیه اشاره کرد . نمیدونم چرا بقیه فک نکردین ک این موضوع خ تاثیر داره بازیکنای رئال هم ت ال کلاسیکو بودن با تیم دسته دوم ک بازی نداشتن و خوردن گل دوم باعثnموقعیت بارسا شد و روحیه تیم رو خ تضعیف کرد در مورد انرژی هم با شیوا خانم موافقم
در مورد بازیکنا خ ناعادلانه صحبت میشه
من همیشه گفتم و میگم فصل ادامه داره شانس هم میتونیم بیاریم درمورد باخت بارسا
درمورد چمپیونز هم باید امید داشت
بازی را باهمین معادله میشه شرح داد
شانسلونا+شانس+داور+حمایت هواداران 2=رئال تنها با بازیکنان خسته یا مصدوم یا تازه از مصدومیت برگشته 1
خودتون قضاوت کنید
اونی که دیس لایک داده با شانسایی بوده یا از فوتبال هیچی حالیش نبوده یا بازی را ندیده
خطاب به همی رئالی های غیور اگه موافقید بکوبید لایک را .
تمام منظومه شمسی میدونن ک روی گل دوم کاسیاس خیلی بهتر میتونست عمل کنه ….مقاله در حد دختر بودن شما خوب بود!
ولی اون تیکه پایانی اختلاف4 نیس بلکه 3 هست رو معلومه ک خیلی فکر کردید !وبعد نوشتید….
با سلام .تحلیل منطقی و خوبی بود . اما چند نکته دیگر :یک سرمربی باید تیم خود را برای بازی در تمام فصل بسازد نه فقط چند بازی از این جهت شاهد بودیم که رئال پس از کسب 22پیروزی متوالی و روزهای طوفانی ناگهان افت کرد .شاید دلیل اصلی این افت را بتوان تحلیل بدنی شاگردان آقای آنچلوتی دانست به ویژه وقتی بدانیم بازیکنان رئال از ابتدای این فصل بیش از سه هزار دقیقه بازی کرده اند و این یعنی خستگی .بی شک اگر اعتماد بیشتر به نیمکت نشینان و عدم پافشاری در استفاده از یک ترکیب ثابت مورد توجه آقای آنچلوتی قرار میگرفت وضعیت رئال به مراتب بهتر از این بود .نکته دیگر آنکه در همه بازیها در هفته های اخیر شاهد بودیم که هرچه به سمت پایان مسابقه پیش میرفتیم رئال از نظر بدنی بیشتر تحلیل میرفت .بازی باشالکه،بیلبائو،والنسیا ،آتلتیکو مادرید و اخیرا بارسلونا نمونه های خوبی برای اثبات این ادعا هستند .
اصلا گرت بیل و بنزما و کارواخال و کاسیاس و آنچلوتی اوسگل ، شماها خوبید !!!
(مخاطبم کسایی هستن که بعد چند تا باخت شروع میکنن غر غر کردن و ایراد گرفتن که این باید بره، اون باید بیاد، 2 4 4 خوب نیست فلان سیستم خوبه، تیم خسته س، چرا آنچلوتی نمیفهمه، برای چی باختیم، نباید ببازیم و… )
حتی اگه رئال مادرید از لیگ قهرمانان حذف بشه بازم آنچلوتی و گرت بیل و بنزما سرجاشون میمونن، با حرف گربه سیاه هم بارون نمیاد.
شیوا خانم مقالتون خوببود ولی در مورد ایکرکاسیاس قبول ندارم چون ایکر 6 متر رو با پاش بسته بود.در ضمن اینکه شیرجه رو مثل ضربه پنالتی 50/50 کرده بود.در حالی که شدت ضربه کم بود.
جمله آخر رو چقد فک کردینو نوشتین؟! لااقل قبلش میدادین یکی چک کنه!
“نکته بعدی این که اختلاف امتیاز 4 نیست، بلکه 3 است چرا که برتری بازی مستقیم از آن ماست.”
مقصر بیل نیست خود خواه هست بچه ها اما دیگه درحقش نامردی هست این حرفا در مورد کارلتو هم این که بگید مربی بزرگی نیست احساسی هست سه جام اروپا ثابت میکنه فقط مشکل دفاع راستمون هست البته تلاشش رو میکنه ولی در حد رئال نیست خصوصیات دفاع راست رو نداره نه دریبل میزنه نه سرعت داره نه سانتر بلده پس بیل سمت راست واقعا تنهاست راجب ایسکو از لحاظ تکنیک عجوبه هست اما بازیسازی نصف خامس هست مودریچ هم اقایی میکنه واقعا نعمت هست راجب کریم هم بی انصافی شده مهاجم نوک هست کارش گلزنی هست بازیکن پا به توپی خیلی نیست اما تلاشش رو میکنه خلاف بیل خودخواه نیست تا بتونه از پاس به کریس میده حقمون بود الکلاسیکو رو ببریم بعد از خوردن گل دوم دیگه روحیه تیم به هم خورد هر کسی برای خودش کار میکرد تا دقیقه 60 عالی بودیم کارلتو نشون داد چه مربی هست گل اول که از تاکتیک نخوردیم گل دوم هم تنها موقعیت بارسا بود تا اون لحظه که پاس خلاقی بود البته دروازه بان اشتباه نکرد ولی دیگه دروازه بان تیمی مثل رئال باید این توپ رو میگرفت فصل بعد اگه دخیا رو بخریم خیالمون راحت میشه کاسیاس دیگه اون کاسیاس قبل نمیشه بازی با اتلتیکو خامس هم هست باید 4 4 2 بازی کنیم تا دفاع اتلتیکو شکسته شه فقط اگه جناب ایکر خان خراب نکنه
روی گل دوم 100 در 100 کاسیاس مقصر بود…توجیه نکنید..قوتبال گرت توی رئال به 2 بخش تقسیم می شه..زمانی بود که بی ریا بازی می کرد برای همه.پاسهای بی شمارش به رونالدو و در نتیجه موفقیت رئال.حالا چی بخش دوم فوتبال اقای گرت شده خود خواهی.تک روی و گل زدن..دم سوارز گرم که پذیرفته جایگاهشو توی بارسا.یعنی رئیس کیه و سوارز جایگاهش کجاست.ولی اقای بیل متاسفانه می خواد جایگاهاه رو تاغیر بده.بشینه جای رئیس به خاطر اینکه فوتبالیست بزرگی نیست و هم زمان خود خواهی و استرس به جونش می افته.شده افت تیم…همیشه راموس اینجور بوده توی بازیها بزرگ اخرش اشتباه می کنه.په په هم اگه بخواد اشتباه کنه خوب انجام می ده…10 هفته به اخر فصله..یهو یه واقعیت مثل یه پتک خورده توی سر رئال.اونم تیمکت بسیار ضعیف و بی بته هست…فکر نکنم لالیگا دیگه بشه کاری کرد.من ترسم اینه چمپ..هم از دست بره
روی گل دوم 100 در 100 کاسیاس مقصر بود…توجیه نکنید..قوتبال گرت توی رئال به 2 بخش تقسیم می شه..زمانی بود که بی ریا بازی می کرد برای همه.پاسهای بی شمارش به رونالدو و در نتیجه موفقیت رئال.حالا چی بخش دوم فوتبال اقای گرت شده خود خواهی.تک روی و گل زدن..دم سوارز گرم که پذیرفته جایگاهشو توی بارسا.یعنی رئیس کیه و سوارز جایگاهش کجاست.ولی اقای بیل متاسفانه می خواد جایگاهاه رو تاغیر بده.بپینه جای رئیس که به جای اینه فوتبالیست بزرگی نیست و هم زمان خود خواهی و استری به جونش می افته.شده افت تیم…همیشه راموس اینجور بوده توی بازیها بزرگ اخرش اشتباه می کنه.په په هم اگه بخواد اشتباه کنه خوب انجام می ده…10 هفته به اخر فصله..یهو یه واقعیت مثل یه پتک خورده توی سر رئال.اونم تیمکت بسیار ضعیف و بی بته هست…فکر نکنم لالیگا دیگه بشه کاری کرد.من ترسم اینه چمپ..هم از دست بره
سلام از ممنون از مقاله خوبتون .ولی حقیقتش اینه چه بخوایم باور کنیم چه نه کاسیاس روی گل دوم فوق العاده ضعیف عمل کرد.شما یه نگاه به سیوهای براوو تو بازی بنداز .جایگیری کاسیاس بسیار اشتباه بود اصلا نیازی نبود از دروازه فاصله بگیره.کاری که اگه براوو درباره شوت رونالدو انجام میلاد نابود میشد.مقایسه بیل و سوارزتون هم خیلی باحال بود
ولی بچه ها حقیقت امر اینه با این نوع بازی جلوی اتلتیکو به مشکل میخورم.الان ببینید ما رو سانتر از بارسا هم گل خوردیم .دیگه داره برام این مساله عادی میشه رو کاشته ها خیلی ضعیفیم.پاس ندادنای بیل هم یه طرف.با این که ایسکو هم فوق العادس ولی قبول داشته باشید ولی به قول جلالی که میگفت هر پاسی از 1 تا 5 امتیازشه ، پاسهای ایسکو همشون 1 امتیازیه.هیچ وقت نمیتونه موقعیت سازی کنه .فقط مودریچه میتونه پاس گل بده این اوضاعمون رو وخیم میکنه.خدا کنه خامس سریع تر بیاد اونم پاسهای ریسکی عالی میده
شیوا خانوم تحلیلتوون رو از ال کلاسیکو و شرایط رئال خیلی پسندیدم… مدت ها بود که چنین مقاله ی جون داری نخونده بودم… مقاله ای بر اساس منطق و دور از تعصب و احساسی گری… شما از معدود طرفداران رئال هستی که بنده رو به ستایش وا داشتی… متاسفانه باشگاه رئال با تمام بزرگیش همیشه ( حداقل از سال 99 که خودم رئال رو دنبال میکنم ) از داشتن هواداری که بتونه توو باخت و دوران سخت کنارش باشه محروم بوده… هیچوقت روحیه ی دورتموندی یا لیورپولی یا پارتیزانی نداشتن هواداراموون… حالا دوستان بهونه میارن که بله چون تاریخچه ی رئال قابل قیاس نیست با این ها… ولی من میلان رو به یادشون میارم… اینتر … منچستر… همین بارسلونایی که وقتی توو نیوکمپ 3 تا از بایرن خورد 90000 هوادار توو پایان بازی تشویق کردن تیمو… چرا؟ چون همین بازیکنان خاطرات زیبایی ساختن براشون یه روزی… امیدوارم هوادارای رئال هم یادشون نره که این تیم چه صفحه ای براموون رقم زد… متوسط سنیه دوستانی که اینجا کامنت میذارن شاید 20 سال باشه شاید کمتر… منی که یجورایی سنی ازم گذشته بهتون پیشنهاد میکنم که سعی کنین لذت ببرین از فوتبال… همیشه قرار نیست پیروز بود… خدا فقط واسه ما نیست… معیار موفقیت تعداد جام نیست… لذت یعنی اینکه کاسیاسو بعد سالها همچنان توو دروازه ببینی… یا توتی رو .. یا بوفون… لذت یعنی بعد از حدود 11 12 سال قهرمانیه چمپیون ببری… انتظار کشیدن لذت بخشه… ببخشید که طولانی شد… در پایان باید بگم که این رئال منو امیدوار کرد به بازگشت به لالیگا… هرچند که فکر میکنم اتلتیکو رو حذف میکنیم.. ولی ازون جایی که به شدت به تاریخ اعتقاد دارم شانس رئال رو برای کسب جام پیاپی نزدیک به صفر میدونم… با اینحال سعی میکنم از بازی های باقی مونده ی چمپیون لذت ببرم… شانس اول لالیگا رو رئال میدونم و شانس اول دوم سوم چمپیون رو به ترتیب یووه ، بایرن ، پی اس جی …
ضمنا در دفاع از نظرم درباره بحث توان در نیمه اول اینو باید بگم که بارسا و رئال هیچ کدوم بین دو نیمه تعویضی نداشتن. تغییر تاکتیکی هم حاصل نشد کسی هم مصدوم نشد که روند بازی عوض کنه. تنها دلیل برگشتن بازی همون بحث بدنی و انرژی می تونه باشه و گرنه اگه بحث تاکتیک بود باید ادامه پیدا می کرد
ضمن تشکر از دوستانی که نظر دادن چه موافق چه مخالف.
ادعایی ندارم که متن بی کم و کاست و بی غلطی نوشتم. ضمنا کلیه مطالب من نظرات شخصیه منه که می تونه موافق و مخالف داشته باشه. ضمنا اولین کارم بود و تجربه نداشتم. به هر حال از همه دوستانی که حوصله کردن خوندن سپاسگزارم. ایشالا قهرمان شیم بیام بازم بنویسم
مطلب جالبی بود فقط به روحیه بازیکنا اشاره نشده بود بعد از گل دوم تیم از هم پاشید اصن روحیه نداشتن به فشارهای اخیرم که رو تیم بود بهتر بود اشاره بشه در کل متن خیلی خوبی بود بهتون تبریک میگم.ایشاللللاااااااا قهرمممماااانننننننیییییییی رررررییییییییاااااااالللللللللللل
در مورد گل دوم بگم که دروازه بان هر دو سمت رو باید پوشش بده چجوری همونطور که براوو ضربه ی بنزما که اون هم مخالف جهت زد رو گرفت تازه ضربه ی بنزما محکم تر هم بود
dar kol badak nabod…ja dare az talashet tahsin kard..afarin…
مقاله خوبی بود.
فقط قسمت اولش کاملا اشتباهه یعنی توان تیم.
نیمه اول تاکتیک آنچلوتی گرفت چون میدونست انریکه پرس رو میذاره روی کروس و مودریچ مخصوصا اینارو گذاشت کنار هم و همه میدونید پرس هرچقدر هم شدید باشه روی این دو هیچ اثری نداره. همین شد که بازی بارسا از حالت تعادل خارج بشه و کل زمینشون بشه راه برای نفوذ.
اما نیمه دوم انریکه دیگه این اشتباه رو نکرد به بازیکنانش گفت موقع دفاع برید عقب همین. همینطور شد که رئال باز خورد به یک دفاع اتوبوسی و نمیتونست عبور کنه ضد حمله میخورد شد مثل تمام بازی ها.
عالی بود عالی بود مرسی شیوا خانوم واقعا فوق العاده بود به امید اینکه همه هوادارامون با این شعور به فوتبال نگاه کنند
جالب بود، ولی تا حدود زیادی این داستان ۷۵ به ۲۵ رو قبول ندارم…
رئال در نیم فصل اول توی خیلی از بازی ها همین مقدار فشار میاورد و تاپایان بازی هم سر حال میموند ، خستگی کلی و افت بدنی کلی تو تیم وجود داره و به نظر نمیشه همه چیز رو از فشار یک نیمه ای یا به اصطلاح ریسک دونست، رئال بازی برگشت با اتلتیکو چند هفته ی پیش فشاری بیشتر از نیمه ی اول الکلاسیکو آورد و با اینکه ثانیه های اغازین هر دو نیمه گل خورد و روحیه رو باخت ولی بدن بازیکن ها هنوز نبریده بود..
اون بازی اتلتیکو روی گل ها زده توی خونه ی خودش و زیرکی به سبک مورینو و فشار سنگین توی ابتدا ی هر نیمه برد! بازی رو به روحیه برد! نه به ضعف شدید بدنی و .امثالهم … در صورتی که نیمه اولی به ظاهر سنگین تر از الکلاسیکو رو پشت سر گذاشته بود رئال…
نیمکت ضعیف و بازی های بیشتر و پر فشار تر، از طرفی هم تلاش و فشار زیاد آوردن برای کسب رکورد برد های پیاپی ، مصدومیت های عجیب و … رو میشه از جمله علل خستگی دونست…
ولی اینکه هر نوع بازی پر فشاری از جانب رئال رو بخوایم یه نوع استراتژی ریسک برای مربی تلقی کنیم به نظر این بنده ی حقیر کمی قرض ورزانه و به دور از عدالته…
و البته طبیعت مقاله نویسی همین تحمیل کردن دوست داشتن ها و نداشتن هاست…
شاید اگر توماس رونکرو هم بارسایی بود میتونست خیلی چیز های زیبا رو برای ما زشت جلوه بده…
یا مثلا اگر صاحب این مقاله یکم دلش کمتر خون بود از کارلو…
باکمال احترام و سپاس…
(پیشاپیش از غلط های احتمالی عذر خواهی میکنم،با گوشی شرایط سختی بود)
من با قسمت اول صحبتتون مشکل دارم ، رئال در نیمه اول بیش از حد توان نگذاشت و برتری ما به خاطر تاکتیک بهتر بود ، اما مشکل ما این بود که مهره ای اساسی ما در هافبک مثل مودریچ و کروس کلا توان بازی کردن ۹۰ دقیقه نداشتن یکی تازه از مصدومیت برگشته بود و دیگری یک فصل کامله که استراحت نداشته ولی ما گزینه جایگزین نداشتیم ، نیمکت خالی و مصدومیت خامس … در دفاع هم راموس تازه برگشته بود و ۱۰۰ درصد نبود .
در مورد داوری هم به نظر من داور خوب کار نکرد ، تصمیماتش بیش از حد سخت گیرانه بود .
به خاطر این یادداشت واره از شما ممنونم.
به غیر از قسمت ابتدایی مقاله در مورد تقسیم توان تیم،بقیه مطلب،منطقی و حساب شده نوشته شده.از معدود مطالب ارزشمندی بود که نوشته شده.ممنون
در مورد داوري اصلا اين گفته شما رو قبول ندارم. اولا گل بيل كاملا سالم بود و افسايد گرفتن ان خيلي مقرضانه و سختگيرانه بود. دوما داور تو كارت دادن به بازيكن هاي رئال خيلي بي پروا بود همين باعث شد بازي فيزيكي از رئاليا عملا گرفته بشه در كل داوري اصلا قابل قبول نبود و با طرفداري از اونا تموم شد رفت ديگه
شیوا خانوم یلاخره مقالت منتشر شد.
چشمت روشن.خدا قوت پهلوان:)
ولی بی شوخی،متن خوبی بود.
فقط این جمله ی اخر رو اشتباه میکنی.فاصله چهاره.نه سه.فقط مثل گل زده در خانه ی حریف میمونه که ماله ما بیشتره.ینی ما باید چهار امتیازو جبران کنیم و قهرمان شیم یا سه امتیاز بگیریمو قهرمان نشیم.
من خودمم به زور منظور خودمو فهمیدم.امیدوارم دوستانم منظورو بگیرن:))