دلت که گرفته باشد… شادترین آهنگها روضه خوانی میکنند…شلوغ ترین مکانها ، تنهاییت را به رخت میکشند… و شادترین روزها برای تو غمگین ترین روزهاست… دلت که گرفته باشد ، نغض میشود همه قانونها……
معمولا وقتی ما آدما بزرگ میشیم ، کمتر پیش میاد که بشینیم و سیر دل گریه کنیم. حتی اگه غم زیادی توی دل هامون داشته باشیم. بهت این چند روز و شوکی که از شنیدن خبر اخراج کارلتو به من دست داد باعث شد درست و کامل متوجه ماجرا نشم. یه حسی شبیه منجمد شدن بهم دست داده بود. تا اینکه امروز ، یک بار دیگه ناباورانه تیتر روزنامه مارکا در روز چهارم خرداد ماه رو دیدم. چشمم که به عکس کارلتو افتاد ، همه یخ هام شکسته شد. این یه عکس خاص بود. حداقل برای من.. مارکا با انتخاب این عکس با ظرافت خاصی پیامش رو رسونده بود. با دیدنش ، یه حس بغض گونه ای بهم دست داد. عکس روی جلد روزنامه به خونریزی چشم راست کارلتو بر اثر پاره شدن مویرگ های چشمش در جریان بازی فصل قبل با بتیس در برنابئو اشاره داشت. خوب یادمه که فردای اون روز رو با نگرانی تمام ، مدام دنبال پیدا کردن علت این اتفاق میگشتم. بله.. کارلتو ، مربی دسیما و مرد چهار جامه تاریخ رئال مادرید (در طول یک فصل) ، به خاطر فشارهای عصبی ناشی از غیرت ، تعصب و تعهدش نسبت به تیم ، به این حال و روز افتاده بود.
بعضیا هستن که فقط با دستاورداشون دلبری نمیکنن ، شخصیتشون هم حسابی دل آدم رو میبره. این افراد اونقدر شخصیت نازنینی دارن که در همون نیم نگاه اول ، کلی طرفدار پیدا میکنن. مرد ایتالیایی ، افتخارآفرینی و این کاریزما رو یکجا داشت. کسی که علی رغم فصل فوق العاده ای که رقم زد ، با بی مهری تمام از باشگاه کنار گذاشته شد. بله ، درست شنیدید “فصل فوق العاده”.. از نظر اکثریت قریب به اتفاق هواداران داخلی و خارجی ، اسطوره های باشگاه ، بازیکنان تیم و در آخر من ، به عنوان کمترین و کوچکترین مادریدیستای دنیا ، کارلتو تونست به درستی از پس وظایفی که بر عهدش قرار داده شده بود بربیاد. کارلتو تا زمانی که تیم کاملش رو در اختیار داشت بهترین نتیجه های ممکن رو کسب کرد و بالاتر از همه تیم های اروپایی برای جام گرفتن جنگید. هرچند مثل هر مربی دیگه ای اشکالاتی هم در کارش دیده میشد ولی این اشکالات ، به هیچ وجه به اندازه ای نبوده که مستحق گرفتن برگه اخراج از باشگاه بوده باشه. در واقع ، محسنات کارلتو خیلی بیشتر از معایبش بود ولی افسوس که این برای معدودی از هواداران و البته مرد 7 جامه (از 36 جام مهم ممکن رئال در طول 12 سال) کافی نبود و “سخت است گلدان باشی ، برای گلی که مصنوعی ست”…
الآن دیگه کار از کار گذشته و کارلتوی جنتلمن و دوست داشتنی دیگه مربی ما نیست. تنها چیزی که در مورد کارلتو خوشحالم میکنه اینه که این بزرگمرد ، حالا میتونه فارغ از مشغله ها و فشارهای کاری ، به درمان و عمل جراحی که در پیش رو داره بپردازه و سلامتی خودش رو بیش از این به خطر نندازه.
تا ابد قدردان زحماتت هستیم کارلتوی دوست داشتنی…
♚ SONOS EL MaDrIdIsTaS ♚
((هرچند مثل هر مربی دیگه ای اشکالاتی هم در کارش دیده میشد ولی این اشکالات ، به هیچ وجه به اندازه ای نبوده که مستحق گرفتن برگه اخراج از باشگاه بوده باشه. در واقع ، محسنات کارلتو خیلی بیشتر از معایبش بود))
مقاله خوبی بود با این جمله نشون دادی آدم منطقی ای هستی ممنون قشنگ بود
واقعن باید از کارلو مچکر باشیم و امیدورام اوندسیما 12ساله نشه
متشکرم.. من این جمله رو گفتم تا باعث به وجود آمدن این سوء تفاهم نشه که من به خاطر علاقه شخصیم به کارلتو ، این متن رو نوشتم. همیشه و در هر شرایطی ، اولویت اصلیم تیم بوده. از این به بعد هم همینطور خواهد بود.
خيلي خيلي خوب بود خيلي با احساس و عالي نوشتي واسه طرز فكرت و ايده اي كه داشتي و تونستي اونو به اين خوبي منتقل كني بهت افرين ميگم. رفتن كارلو خيلي بد بود فقط اميدوارم شرايط براي محبوب ترين تيم دنيا به خوبي پيش بره به اميد موفقيت رئال مادريد درهمه زمان
از لطفی که نسبت به من داشتی ممنونم. دیگه اونقدرها هم قشنگ ننوشتم ولی اگر این باعث شده که شما و بقیه رفقامون خوشحال بشین و بپسندین ، این باعث افتخار و خوشحالی منم هست. کارلتو یکی از اون کسانی بود که بعد از رفتنش تازه میفهمیم چی رو از دست دادیم. با همه این اوصاف برای مربی جدید ، هرکس که باشه ، آرزوی موفقیت میکنم.
خیلی قشنگ بود مرسی
ای کاش کارلو نمی رفت.
من هم از شما و همه دوستانی که متن رو خوندن تشکر میکنم.
عالی بود
ممنونم
علیرضا جان متن خوبی بود…پر از احساس و با مفهوم!ایشالا کارلوی دوست داشتنی رو یه بار دیگه رو نیمکت تیممون ببینیم…به امید اون روز!!
HALA MADRID
کوروش عزیز ، خیلی ممنون بابت اینکه وقت گذاشتی و متن من رو خوندی. منم منتظر اون روز میمونم هرچند که خیلی دور از ذهنه..
بچه ها من خیلی حالم گرفته شد چون نه تنها یه مربی خوب بلکه یا انسان با شخصیت رو که خیلی اعتبار داره و کارنامه درخشانی که داره رو از دست دادیم امیدوارم روز های خوبی در انتظار رئال باشه و این چند روز رو فراموش کنیم
من یه رئالی هستم و سن و سالم طوری هس که از سال 1996 رئالی شدم و رقابتهای رئال و بارسا رو با یه دنیا عوض نمیکردم . بعد از رئال کهکشانی رئال دیگه نتونست خاطرات رئالِ دلبوسکه رو زنده کنه . بعد از اینکه تیتو ویلانووا از سرمربیگری بارسا استعفا داد تو دلم آرزو میکردم که کارلتو به بارسا نره . یه جنتلمنِ موفق . همیشه جنتلمن ها ، جنتلمن موفقی نیستن . ولی کارلتو کسی بود که نیمکت و بازیکنان داخل زمین و هواداران رو سکو ، بهش به چشم پدر ، گادفادر ، محرم و یک دوست و رفیق نگاه میکردن . کی به خاطر داریم که کریستیانو ، راموس ، کاسیاس ، مارسلو و مودریچ و خامس و ….. اینطوری به مربیشون احساس نزدیکی کنن و بهش ارادت داشته باشن ؟ رئال بزرگترین اشتباه محاسباتی تاریخش رو انجام نداد ، نه . این رئال نبود . این شخصِ پرز بود که با اینکار ابلهانه میخواست خودش رو نفر اول تیم معرفی کنه. وگرنه رئال یعنی هواداراش ، اعضای رسمی هواداران باشگاه ، طرفداران میلیونیش در دنیا ، بازیکنان و نیمکت نشینان و تدارکات چی های تیم . رئال یعنی این . و این رئال انتخابشون کارلتو بود .منتظر این باشیم که آخر فصل پرز دوسه تا خرید پرطمطراق و بزرگ بکنه و بازهم دهان طرفدارا رو ببنده .پوگبا ، دخیا ، ویدال . این سه به رئال میان تا جاده صاف کن بشن برای این تصمیم اشتباه . اگر پرز خافظه بلندمدت نداره ،ما هوادارا که داریم . یادمون نرفته که رئال اون حرامزاده ی موریانه ، چطور منش و فلسفه ی غنی رئال رو نابود کرد . رئال همیشه یک کلاس خاص و یک اعتبار جداگانه ای داشته و داره . مثلا گوشی که میخوای بخری بین سامسونگ و سونی و هوواوی میخوای انتخاب کنی ،اسم اپل که میاد میگی اون که اصلا یه برند دیگس و جدای این برندهاس . رئال هم همینطوری بود . شیک و جنتلمن و شخصیت بالا که منش پادشاهی و اصول و آداب به خورد باشگاه رفته . اما موریانه با کرشمه اومدن برای لیگ های جزیره و ایتالیا و تحقیر هواداران و باشگاه ، خودش رو تو دلِ پرز جا داد که پرز بگه مورینیو به خاطر فشار رسانه ها رفت نه چیز دیگه ای . به کارلتو که میرسه تیتر یک آس رو نگاه کنید . در پاسخ به سوال خبرنگار آس که میگه کارلتو چه چیزی رو نداشت که شما با انتخاب مربی جدید قصد ایجاد شوک در تیم رو دارید ،فقط یک کلمه میگه : نمیدونم .
منم در مورد این سوال که چرا توی بی خرد باید در باشگاه باشی و نقش مدیرورزشی و مربی و مدیر و هیئت مدیره رو یک تنه بازی کنی ،جواب میدم : نمیدونم .
بزرگان رئال باید بنشینن و تصمیمات مسخره ی پرز رو به نظاره بنشینن .
توئیت بکهام رو امروز دیدین ؟ که کارلتو رو رییس خطاب کرده و بهش گفته : تو بهترینی .
ما هم میگیم خداحافظ بهترین مادریدیسموی گیتی
(ببخشید که طولانی شد اما این دلنوشته ،درد دلی بود که تمام این روزها میخواستم در موردش حرف بزنم اما هیچ جا و هیچ کسی رو محرم ندونستم و همدرد خودم ندیدم .به جز این پست احساسی و قشنگ )
محمد جان باید بگم صحبت هایی که کردی ، متأسفانه حقیقت تلخ حال حاضر باشگاه ماست. اگر پرز ، وظایف تعریف شده هر شخصی رو کاملا درک کنه و اجازه بده هرکس کار خودش رو در باشگاه انجام بده ، دیگه هیچ وقت این اتفاقات تکرار نمیشه. مثلا از زمان برکناری خورخه والدانو و زیدان ، ما دیگه رنگ هیچ مدیر ورزشی رو در تیممون ندیدیم. چرا باید اینطوری باشه؟؟ به بارسای امسال نگاه کن. به نظرت چی باعث میشه که این تیم آمادگی این رو داشته باشه تا از فرصت مصدومیت و افت بازیکنای تیم ما به نحو احسن استفاده کنه؟؟ 100% داشتن یک مدیر ورزشی به نام زوبی زارتا که به کمک انریکه تونستن تیمشون رو خیلی خوب ببندن. به نظرت دیگه چی میتونه باشه؟؟ 100% داشتن یک دوره بدنسازی کامل که باعث شد تا آخر فصل از نظر بدنی کم نیارن. در رئال اما برعکسه. مدیر میخواد خودش همه کارها رو انجام بده. خب طبیعی هستش که نمیشه. طبیعی هست که خیلی از نقاط ضعف پوشش داده نمیشه و با سفرهای بیجا ، دوره های اصلی و حیاتی فصل مثل دوره بدنسازی ، درست و به موقع انجام نمیشه. چون کسی داره این کارا رو انجام میده که نه تخصص و علمش رو داره و نه فرصتی که بتونه در کنار وظایف مدیریتی و زندگی شخصیش به این کارها هم رسیدگی کنه. بعد از مربی ، بزرگترین مشکل ما در حال حاضر نداشتن یک مدیر ورزشی خوب و کاربلده. کسی که بتونه نیازهای باشگاه رو به پرز دیکته کنه.
کامنتت قشنگ بود مخصوصا جمله ی “رئال یعنی هواداران!”
به قول یکی از رفیقام:
الان میخوام فحش ناموس ندم
پرز ایشاله پرس شی
واقعا با احساس و با تعصب نوشتی ، بدرود مرد خاطزه ساز
اما دوستان مادریدیستایی زندگی با همه تلخی ها هم ادامه داره ، یادمون باشه ما باید صبر کنیم و بیشتر تلاش کنیم تا دوباره بریم رو نوک قله . همون جایی که جای رئال !
پس حمایت از کادر فنی جدید (هر کسی که باشه از لحظه ورودش یک مادریدیستا محسوب میشه ) و امید به خدا
ممنونم دانیال جان … این کمترین کاری بود که به رسم قدرشناسی از این شخصیت و مربی بزرگ میشد انجام داد.
خب دیگه کاری نمیشه کرد … می شد یکی دو فصل دیگه به کارلو اجازه داد البته اگر درخواست هاش رو توی نقل و انتقالات به درستی انجام می دادن این فصل اوضاع بهتری بود … امیدوارم هرکی بیاد موفق باشه ! بهترین گزینه که حضورش بعیده یورگن کلوپ هست !