کلاف سردرگمی است این روزهای مادرید ….

اما در کاتالان همه چی آرومه …. برای شناخت بهتر خودت ، دشمنت را بشناس …

رقیب و طرفدارنش این روزها آرام هستن … علی رغم انتخابات مدیریت همه اتحاد دارند .. چرا اتحاد نباشد وقتی تیم سه گانه را برده ، مسی به اوج برگشته ، سوارز سوپر استار ست ، نیمار همه را به چشم حریف پلی استیشن می بیند ، طرفدارانشان در تعطیلات هر روز گل مسی به نویر را هر روز با صدای گزارشگران مختلف از عربی گرفته تا لهستانی … می بینند ، قرار است گل مسی به بیلبائو گل قرن شود ، حرف از خرید های جدید در کنار حفظ تمام ستارگان است ، ژاوی با نهایت احترام بدرقه شد ، بازیکنان نیمکت گرمکن در حال ترک باشگاهن و پیکه ، پیکه … برایمان رجز می خواند ….

.. حریف همشهری هم این روزها خوب بلد است خرید کند … مانژوکیچ رفت و پدیده ویارئال با 20 سال سن آمد …ستارگان حفظ شدند و حتی در صورت فروش جایگزین های جوان بهتر وجود دارد …. با سخاوتمندی آردا توران را برای فروش گذاشته اند تا کمی هم خود را در میان بزرگان جا بدهند ، کوکه حرف از تعصب می زند و این که هیچوقت پیراهن بارسا را نمی پوشد و مطمئنا رائول گارسیا در فکر دوباره گل زدن به رئال است.

 

اما در برنابئو بازار شایعه از بازار سهام  مادرید هم داغ تر است …. هر روز حرف از یک خرید ، هر روز حرف از یک فروش ، هر روز یک تیتر ، و بالاخره جنجال راموس … دو هفته ای است که جلد آس و مارکا اختصاص به راموس و رئال دارد ، چرا ؟

پرز تنها مقصر نیست اما مقصر ردیف اول هم هست ….او را دوست دارم چون این همه ستاره صرفا جهت علاقه به رئال نیامدند ، اما از او دلگیرم که چرا باید پول برایش این همه مهم باشد ؟ چرا این شایعات درست هستنن که او از بغل نام رئال به پروژه های میلیاردی رسیده ؟ چرا بیش از انداره یک مدیر ظاهر شده است ؟ اصلا چرا مثل بقیه رئیس ها همه چیز را به مربی نمی دهد … در اتلتیکو سیمونه حرف اول و آخر را می زند در آرسنال هم همین طور، در بارسا هم فکری دارند ، در یووه مدیر با مشورت مربی تصمیم می گیرد …آیا او از آبراموویچ بزرگتر است … چرا پرز دوست دارد به همه بفهماند که او رئیس است ؟ چرا انتقاد مساوی با ترک باشگاه است ؟

رئال بزرگ است اما شما هرچقدر هم بزرگ باشید با این حاشیه ها کمرتان خرد می شود … کاپیتان های تیم از مدیر عامل دلخورن و او اصلا انگار ، نه انگار که خبری هست !!!! اما پرز یک بخش ماجراست ….

از راموس دلخورم … چرا او وارد جنگ رسانه ای حریف شد ؟ چرا وقتی مثل کوکه اسمش توسط بارسایی ها مطرح شد به شدت تکذیب نکرد و از تعصب حرف نزد ؟ چرا برادرش به شایعات دامن می زند ؟ چرا حرف از دستمزد غیر قابل قبول می زند ؟ چرا درخواست جدایی داده است ؟ چرا حرف هایی که او می بایست در مورد اتحاد تیم بزند را په په زده است ؟ چرا چرا چرا ….

معادله ی عجیبی است … هر دو طرف حق دارن و هر دوطرف ناحق می گویند … راموس نماد باشگاهست ، قهرمان دسیماست ، اصلا خود رئال است ، اما این دستمزد و این قیمت واقعا غیر قابل قبول است …. فردا واران هم که اتفاقا هواخواه بیشتری دارد هم ساز پول می زند و پس فردا واران ها ی دیگر ….

رئال بزرگ است و قطعا این بحران حل می شود … نه دوست دارم راموس برود و نه هم می ترسم از رفتنش … چون اینجا یاد گرفته ام بمانم و بجنگم تا آخرین لحظه ، از خود راموس یاد گرفته ایم این درس را  ، در دسیما راموس خوب استادی بود برای این درس …

گاهی حسرت خوردن های انسان زیاد می شود … کاش راموس و ایکر مثل ژاوی بروند ، کاش پرز سر عقل می امد ، کاش زمان به عقب برمی گشت و موراتا را نمی فروختیم ، کاش مقابل یووه کریس آن توپ را به جای پاس دادن به بنزما خودش می زد ، کاش بنزما کمی قدر موقعیت هایش در بازی مقابل بارسا را می دانست ، کاش ضربه ی سر خامس به تیرک یووه نمی خورد ،  تا شاید حسرت این جمله را آینده نخورم …کاش راموس می ماند ….

نویسنده زیتون