ادامه از پست قبلی

در نتیجه وقتی زمان آن فرا رسید، او احساس کرد که باید به عنوان کاپیتان رئال مادرید و تیم ملی اسپانیا صریحا در مقابل سیاست خانمان برانداز خوزه مورینیو که می خواست بارسلونای پپ گواردیولا را بی ثبات کند، موضع بگیرد. کاسیاس وارد عمل شد. با سیاست های مورینیو جنگ های ال کلاسیکو به سطح خطرناکی از شرارت رسیده بود و این چیزی بود که آشکارا داشت توازن کمپ تیم ملی اسپانیا را به هم می ریخت.

ساده ترین کاری که هرکس آن را انجام می دهد نشان دادن وفاداری به پرچم باشگاهی است که فرد هر روزش را در آن سپری می کند. فرو خوردن اعتراضات شخصی و اولویت دادن به علایق شخصیِ فردی دیگر. اما ایکر عکس العمل نشان داد. بعد از بازی سوپرکاپ 2011 او بود که به هشدارهای ویسنته دل بوسکه گوش داد که اگر اوضاع به وجود آمده توسط خود بازیکنان حل نشود خود او وارد عمل خواهد شد.

کاسیاس با ژاوی و کارلوس پویول تماس گرفت. نه برای معذرت خواهی به خاطر قوانینی که مورینیو بر ال کلاسیکوها حاکم کرده بود. بلکه برای این که به آن ها بگوید: ” این وضع باید تمام شود. هر دو طرف باید به یک اندازه مسئولیت پذیر باشند.” و این که ” صرف نظر از اختلافات باشگاهی ما جام ملت های اروپا را در تابستان آینده پیش رو داریم که باید در آن پیروز شویم.”. او روش عاقلانه را در پیش گرفت. تصمیمی شرافتمندانه. تصمیمی از سر از خودگذشتگی.

مورینیو این کار او را نپذیرفت. کم کم رابطه خوب آن ها به رابطه ای سرد تبدیل شد. دوستان رسانه ای مورینیو هر روز بیش از روز قبل زهر خود را بر کاپیتان رئال مادرید ریختند تا وقتی که در دسامبر 2012 به طرز مضحکی کاسیاس نیمکت نشین آنتونیو آدان شد در حالی که سطح آدان با کاسیاس هرگز قابل مقایسه نبود. کمی بعد کاسیاس مصدوم شد و طولانی ترین مدت دوری از میادین در زندگی خود را تجربه کرد.

spain

بعضی ممکن است دلیل بیاورند و بگویند او در آن زمان دیگر آن دروازه بان همیشگی نبود. خیلی خوب. او در اوج نبود. به نظر می رسید که اعتماد به نفسش تضعیف شده است. در طول دو سال گذشته افت کرده بود و در تیم ملی حتی ضعیف تر از باشگاهش کار می کرد. اما کدام یک زودتر اتفاق افتاد؟ بودن مرغ  یا تخم مرغ؟  دقیقا در همان روزهایی که زندگی او در حال تحولات اساسی بود- نامزد، فرزند، تجزیه شرکت مدیریتی که او و والدینش آن را اداره می کردند-  کاسیاس ناگهان دریافت که مربی اش در باشگاه بیش تر از این که دوست او باشد دشمن اوست.

او اعتراف کرده که در آن زمان “مانند یک فرد طاعونی” احساس انزوا می کرد و از این که ناگهان سیلی از مقاله ها را می یافت که ” او را خائن و یا خبرچین رختکن می خواندند” شوکه شده بود.

شایان ذکر است که تنها فصلی که مورینیو در مادرید هیچ دستاوردی نداشت همان فصلی بود که کاسیاس ابتدا نیمکت نشین و سپس مصدوم شد. هم چنین شایان توجه است که در فصلی که کاسیاس تحت هدایت آنچلوتی فقط در کوپا و چمپیونزلیگ بازی می کرد رئال مادرید در هر دو رقابتی که کاسیاس در آن در ترکیب بود قهرمان شد ولی در فتح لیگ که کاسیاس در آن نیمکت نشین بود ناکام ماند.

من با دلیل می گویم که کاسیاس حتی در به هم ریخته ترین دوران زندگی اش رکورد کلین شیت در همان کوپا و چمپیونزلیگ را به ثبت رساند.هم چنین بعد از زمانی که مورینیو تصمیم گرفت زیر پای کاسیاس را خالی کند، او چهار جام دیگر را با رئال فتح کرد و دردو تا از آن چهار فینال کلین شیت کرد. در همان روزهایی که مورینیو بر روی اشتباهات خود اصرار می ورزید و با تصمیماتش که در نهایت ثابت شد تصمیمات نادرستی بوده اند اوضاع ناخوشایندی را به وجود آورده بود، تصمیمات کاری و شخصی کاسیاس هم مزید بر علت شد تا مربی از او دورتر شود.

کاسیاس 34 ساله یک بازیکن “خاص” است. به هر دلیلی، او رفتارهایی دارد که متعلق به عصر دیگری است. آن هایی که مهارت ها و توانمندی های او را به خوبی می شناسند اقرار می کنند که او هر کاری را به شیوه خودش انجام می دهد. او ممکن است گاهی اوقات خود را درون یک حباب گیر بیندازد و در افکار خود غوطه ور شود. او بیش از این که به روش های تمرین مدرن و پیشرفته ایمان داشته باشد به غریزه و استعدادهای خودش ایمان دارد.

در همان زمانی که او باید با سنش (بالارفتن سنش) همان گونه که با دشمنش می جنگد می جنگید ناگهان اوضاع به ضرر او تغییر کرد و او پشت خود را خالی دید. بازیکنی که از افکار مدرن و تکنیک های مدرن برخوردار است و خودش را با شرایط وفق می دهد و باور دارد که ” اوضاع همیشه آن گونه که امروز هست باقی نمی ماند” همان کسی است که لحظات طوفانی را به بهترین شکل ممکن از سر می گذراند. اما کاسیاس به شیوه خودش این کار را انجام داد. در حقیقت کاسیاس این را بخشی از وظیفه کاپیتانی خود دید که در مقابل مورینیو بایستد. این عکس العمل ایکر بود، این که خودش دست به کار شود و منتظر نباشد سرنوشت برای او کاری انجام دهد. اگر این کار او باعث شد که او به تدریج در مادرید بی ثبات شود و افرادی علیه او موضع بگیرند، این از حماقت خود آن افراد است. اما من حاضرم بر سر تمام چیزهایی که دارم با شما شرط ببندم که کاسیاس نه از کارهایش پشیمان است و نه اگر دوباره از اول شروع کند به گونه ای دیگر عمل خواهد کرد.

bench

در روزهای پایانی ماه می بود که کاسیاس می گفت ” من نمی توانم در فصل آینده خود را در باشگاه دیگری تصور کنم”. او گفت که از آمدن رافا بنیتز استقبال می کند و اگر دخیا به مادرید بیاید از رقابت با او خوشحال خواهد بود و به همه گفت که ” این بند محرمانه در قرارداد من وجود ندارد که تا وقتی در مادرید هستم باید دروازه بان شماره یک باشم.”

کاسیاس می خواست بگوید که دوست دارد بماند. و وقتی که والدین او کاملا برخلاف میل کاسیاس فلورنتینو پرز را در یکی از روزنامه های خوب اسپانیا کوبیدند و پورتو را با یک تیم “دسته سوم” برای پسرشان مقایسه کردند، از حرف های آن ها  واضح است که کاسیاس احساس می کند از باشگاه ” بیرون رانده شده”. مانند دل بوسکه، هیرو، مورینتس و رائول، حالا یکی دیگر از بزرگان مادرید نیز گرفتار تصمیمات پرز شده است.

رئال مادرید به کاسیاس در خصوص ماندن او در باشگاه بدهکار نیست. در واقع این حق مسلم آن هاست که بخواهند ترکیب تیمشان را دستخوش تغییر کنند و برای آینده خود برنامه ریزی کنند. او بازیکنی فوق العاده است اما این بدین معنی نیست که او به صورت اتوماتیک باید در فصل یا فصول آینده جزئی از باشگاه باشد. اما باشگاه از آخرین روزهای سال 2012 در حق او کوتاهی کرد. برخورد باشگاه با او فاقد شخصیت، متانت و قدردانی بود. آن ها می خواستند به او بگویند که ” تو آن قدرها که فکر می کنی مهم نیستی” و یا حتی گویی که حس ” انتقام جویی” از او را داشتند. این ها بسیار غم انگیز است. از خود متشکر بودن و تکبر از سوی کسانی که این شانس را دارند تا ورزشکاران برتر را  به خدمت بگیرند غالبا منجر به این می شود که افراد مطمئن باشند که در هر فصل یا در هر دو فصل یک بار اشخاص دیگری وجود خواهند داشت که با آن ها همین گونه رفتار شود.

ورزش پر از این مزخرفات است. اما در مورد ایکر مسلما می توانست این گونه نباشد. درست است که همیشه به نظر می رسید که ترک باشگاهی که ایکر برای اعتلای آن زحمت کشید زودتر از چیزی که دوستداران او می خواهند اتفاق خواهد افتاد، اما راهی وجود داشت که زمان جدایی او از باشگاه دیرتر از این باشد. اما مثل همیشه، رئال مادرید در پیدا کردن این راه و یا انتخاب کردن آن شکست خورد.

در نهایت بیانیه باشگاه که توسط یک نویسنده حرفه ای نوشته شده نه یک تصمیم گیرنده نشان می دهد که کاسیاس در تمام این مدت مستحق محبت، احترام و قدردانی بوده است. اما دیگر خیلی دیر شده است.

بخشی از آن بیانیه به این شرح است:

” امروز، بهترین دروازه بان تاریخ باشگاه و تاریخ اسپانیا وارد مرحله جدیدی از حرفه فوتبالی خود می شود. این خداحافظی هزاران احساس را بر می انگیزد و خاطراتی را به یادها می آورد که مملو از امید، فداکاری، قدرت و پیروزی های منحصر به فرد است. کاسیاس به پیراهن رئال مادرید عظمت بیش تری بخشید.او کاپیتان ما بوده است و از 9 سالگی که پا به این باشگاه گذاشت اسطورگی خود را آغاز کرد.”

” باشگاه ما 113 ساله است و کاسیاس در 25 سال از این سال ها پیراهن رئال را بر تن کرد. در این مدت او تبدیل به یکی از بهترین رهبران تیم ما شد و احترام، محبت، تحسین و عشق هواداران را به دست آورد. ایکر باشگاه را ترک می کند اما میراث او تا ابد در این جا باقی خواهد ماند. رفتار و کردار او در 725 بازی ای که این پیراهن را بر تن کرد راهنمای کسانی خواهد بود که آرزو دارند جزئی از این تیم باشند.”

آمین.

 

گراهام هانتر