ایکر کاسیاس با لباسی رسمی و در زیر نور آفتاب بر روی چمن سانتیاگو برنابئو قدم بر می دارد. تقریبا 2000 هوادار رئال مادرید در گوشه ای از استادیوم منتظرند تا با او وداع کنند. هواداران نام کاسیاس را صدا می زدند و او لبخند می زند و برای آن ها دست تکان می دهد و خود را در بین دو جام اروپایی که در زیر نور خورشید می درخشند قرار می دهد. او در کنار 19 جامی که با رئال مادرید فتح کرده است می ایستد تا با آن ها عکس بگیرد: پنج قهرمانی در لیگ، چهار سوپرکاپ اسپانیا، سه جام اروپایی، دو جام پادشاهی (کوپا دل ری)، دو سوپر کاپ اروپا، دو جام بین قاره ای و یک جام باشگاه های جهان. 19 جامی که در 17 سال و در 725 بازی به دست آمدند.
اگر روز قبل از آن را در نظر نمی گرفتیم- روزی که کاسیاس با لباسی غیر رسمی تک و تنها بدون حتی یکی از مقامات باشگاه در اتاق کنفرانس رئال مادرید خداحافظی خود را قرائت کرد- وداع او با برنابئو می توانست وداعی خوب و پسندیده باشد. اما این گونه نبود. این یک خداحافظی ناخوشایند بود؛ باشگاه با بازیکنی خداحافظی کرد که از مدت ها پیش درهای خروج برنابئو برای او باز شده بود. بالاخره او از آن درها عبور کرد و باشگاه را ترک کرد. رئال مادرید یک نماد را از دست داد، یک فاتح، یک کاپیتان، یک رهبر.
یک هفته قبل از آن، به نظر می رسید که یکی دیگر از چهره های باشگاه نیز در موقعیتی مشابه قرار دارد؛ سرخیو راموس نیز به دلایل مختلف، ناراضی بود و در نزدیکی همان درهای خروج قرار داشت. اکنون، احتمال جدایی راموس کمتر است اما در زمانی که سر و صدای زیادی در خصوص رفتن او وجود داشت، مارکا یک سوال به جا را مطرح کرد: ” چه کسی بازوبند کاپیتانی را به بازو خواهد بست؟”
این فقط یک سوال نبود بلکه نگاهی مضطرب بود به وضعیت رهبری در باشگاه. آیا بعد از کاسیاس و راموس، کاپیتانی برای رئال مادرید وجود خواهد داشت؟ کمی بعدتر مارکا جوابی را برای سوال خود به دست آورد. روزنامه مادریدی نوشت: ” رای مثبت به کاپیتان مارسلو”. این نتیجه یک نظر سنجی بود اما نمی توان گفت که این نتیجه، الهام بخش اعتماد و اطمینان به مارسلو است بلکه موضوع کاپیتانی در رئال مادرید موضوعی است که باید مورد بحث قرار گیرد.
مدافع برزیلی بالاتر از کریستیانو رونالدو مجوز کاپیتانی را از سوی پاسخ دهندگان نظرسنجی دریافت کرد اما موضوع این است که آن ها برای انتخاب کاپیتان تیمشان انتخاب های زیادی نداشتند.
رئال مادریدی ها دوست دارند کاپیتان تیمشان دو ویژگی را داشته باشد: با اراده باشد، اسپانیایی باشد. راموس این ویژگی ها را دارد. کاسیاس هم داشت. قبل از آن ها، رائول، فرناندو هیه رو و مانولو سانچیس نیز از این ویژگی ها برخوردار بودند. اما چنین شخصیت هایی در چامارتین کمیاب شده اند و تعداد رهبران واقعی تیم کم شده است.
در ترکیب کنونی تیم، با رفتن کاسیاس، پنج نفر هستند که به عنوان رهبر به ذهن ها خطور می کنند: راموس، مارسلو، رونالدو، په په و لوکا مودریچ. اما آینده راموس نامعلوم است، په په نیز تنها 12 ماه را تا انتهای قرارداد کنونی خود دارد و مذاکرات برای تمدید قرارداد او متوقف شده است، و مارسلو و مودریچ هرچند با عظمت هستند اما فاقد ابهت و قدرت لازم برای کاپیتانی می باشند و می توان گفت که روی آن ها نمی توان به عنوان کسی که بار یک تیم را به دوش می کشد حساب کرد. به این ترتیب، به نظر می رسد که رئال مادرید با کمبود رهبر نمونه برای تیم مواجه است، اما چرا؟
جواب این سوال تجارت اخیر باشگاه در نقل و انتقالات است. فلورنتینو پرز در همه معاملات خود در دو سال گذشته به یک موضوع اهمیت ویژه ای داده است: جوانی.
در تابستان 2013، رئال مادرید گرت بیل، آسیر ایارامندی، ایسکو، دنی کارواخال و کاسمیرو را به خدمت گرفت. هم چنین آلوارو موراتا، خسه، ناچو و دنیس چریشف از کاسیا ترفیع یافتند. تابستان بعدی، خامس رودریگز، تونی کروس و کیلور ناواس به پایتخت اسپانیا آمدند و فرناندو پاچکو نیز به تیم اصلی آمد. و در 2015، شاهد پیوستن مارتین اودگارد، لوکاس سیلوا، دانیلو، مارکو آسنسیو و لوکاس وازکز بودیم. در میان این 18 بازیکن، 17 بازیکن زیر 25 سال دارند- دو تای آن ها هنوز نوجوان هستند- و تنها ناواس هنگام ورود به برنابئو بالای 24 سال سن داشت.
در طولانی مدت، چنین دستاوردی نویدبخش به نظر می رسد. رئال مادرید استعدادهایی جوان و پیشرفته تر از سن خود را در اختیار دارد که اگر آن ها را حفظ کند با هم رشد خواهند کرد. اما در حال حاضر، این موضوع مشکل ساز است. ترکیب کنونی دارای قدرت، استحکام و شور و اشتیاق است اما هم زمان فاقد تجربه، انعطاف پذیری و کاردانی است، به خصوص پس از فروش ژابی آلونسو، آنخل دی ماریا، سامی خدیرا، مسوت اوزیل، گونزالو هیگواین، رائول آلبیول و خوزه کایخون در دو سالی که گذشت. البته این بدین معنی نیست که فروش همه بازیکنان مذکور کار اشتباهی بوده است اما از بین رفتن تجربه در تیم انکارناپذیر است. چیزی که در فصل 15-2014 خود را نشان داد.
رهبران به یک تیم کمک می کنند تا پس از شکست خود را احیا کند. در هنگام پریشانی و آشفتگی تیم را هدایت می کنند. برای بازیکنان جوان مایه پشت گرمی هستند. در لحظات ناامیدی از پس فشارها برمی آیند. در سخت ترین روزها آرامش را به ارمغان می آورند. در زمین تمرین یک الگو برای دیگر بازیکنان هستند و به آن ها انگیزه می دهند. این که یک تیم روزهای افت خود را چگونه از سر می گذراند غالبا بستگی به بازیکنان با تجربه و رهبران تیم دارد. در فصل گذشته رئال مادرید و بارسلونا هر دو در یک زمان در ماه ژانویه به مشکل برخورده بودند اما تنها یکی از این دو از پس مشکل برآمد.
نکته جالب این است که معاملات اخیر بارسلونا در بازار نقل و انتقالات کاملا در تضاد با رقیب پایتخت نشین آن ها بوده است. تابستان گذشته، خریدهای بارسا کلودیو براوو، جرمی متئو، توماس فرمالن، لوئیز سوارز، ایوان راکیتیچ و مارک آندره ترشتگن بودند. آن ها زمانی که به بارسلونا آمدند به ترتیب 31، 30، 28، 27، 26 و 22 سال داشتند. تنها حضور ترشتگن بر خلاف بقیه بود و او زمانی که به بارسلونا آمد بازیکنی نسبتا بی تجربه بود. در این تابستان، آن ها آردا توران 28 ساله را به خدمت گرفتند.
طبیعتا باید توازن در تیم حفظ شود و یک باشگاه باید بتواند در شرایط خاصی که پیش می آید عکس العمل مناسب را نشان دهد. اما در رئال مادرید، سیاست “فقط-جوانان” خیلی سخت گیرانه به نظر می آید. سیاستی که ترکیبی را طراحی می کند که تنها در شبیه سازی جادویی به نظر می رسد، نه گروهی که بتوانند در واقعیت بر فراز و نشیب ها غلبه کنند. با تعداد زیادی جوان هرگز نمی توان بر مشکلات غلبه کرد.
چیزی که باید توجه رئال مادرید را جلب کند معاملات کاملا متضادی است که در هفته گذشته در شمال غرب انگلستان اتفاق افتاد. در اولدترافورد، منچستر یونایتد باستین شواین اشتایگر 30 ساله را در ازای 14.4 میلیون پوند جذب کرد. در استادیوم اتحاد، منچستر سیتی با صرف هزینه گزاف 49 میلیون پوند رحیم استرلینگ را که یک دهه جوان تر از شواین اشتایگر است به خدمت گرفت. مورد دوم شبیه به خریدهای تزئینی ای است که رئال مادرید به آن عادت کرده است اما بسیاری بر این عقیده اند که مورد اول در فصل آتی لیگ جزیره بیش تر مثمر ثمر خواهد بود. خرید استرلینگ هرچند هیجان انگیز است، اما این شواین اشتایگر خواهد بود که به میانه زمین و به سیستم نظم خواهد بخشید. تاثیر او بیش تر و ملموس تر خواهد بود. مسلما بازیکن انگلیسی آینده ای طولانی تر از مرد آلمانی خواهد داشت، اما برای رئال مادرید این یک مثال برجسته است: انباشتن استعدادهایی نظیر استرلینگ بدون افزودن یا حفظ کردن رهبران مکمل به منزله خریدن آینده ای است که هرگز نخواهد آمد. آینده ای مملو از پتانسیل شگفت انگیز اما آینده ای که همیشه یک قدم دورتر از رئال مادرید خواهد بود.
با این وجود بعید است که سیاست نقل و انتقالات پرز در برنابئو تغییری کند و این بدین معنی است که بازیکنان با تجربه به برنابئو نخواهند آمد و تعداد رهبران واقعی در تیم اندک باقی خواهد ماند. در نتیجه بعد از جدایی کاسیاس، رئال مادرید باید تمام تلاش خود را به کار گیرد تا اندک بازیکنان با تجربه تیم را حفظ کند.
تیم کالینز
Casillas
Chendo — Hierro — Ramos – Gordillo
Pirri ——- Zoco
Míchel ———— Raúl ———— Gento
Butragueño
ذخیره :
Buyo; Santamaría, Camacho; Guti, Del Bosque; Amancio, Morientes.
مقاله بسیار کامل ولی کو گوش شنوا
پرز نباید اینجوری مدیریت کنه
خرید بازیکنان جوان خوبه و اشکالی نداره ولی مشکل اونجاست که بازیکن جوان غیر اسپانیایی باشه
امشب پرز رو به فحش میکشن…
Real Madrid Starting XI: Navas; Carvajal, Ramos, Varane, Marcelo; Illarramendi, Modric; Odegaard, CR7; Jesé y Bale