خواب است یا رویا … کابوس است یا واقعیت ….

محیط یک دست سفیدی است … همه چیز حالت مه مانند دارد . روبرویم تصویر مردی با موهای بلند است .

کمی جلوتر می روم ، لباس بارسا را بر تن دارد . همون آبی اناری … چقدر شبیه تارزان است !! ولی تارزان حداقل قیافه درست و درمونی داشت … ولی این شخص روبروم ، با دیدنش بیشتر یاد تخیلاتم مربوط یه هیولاهای زیر تخت می افتم ….

بازهم کمی جلوتر می روم .. اِه اینکه پویول خودمونه !!! با صدای بلند شروع به صحبت می کند . اصولا اصلا نمی فهم چی می گه ، به واسطه گوش دادن به چند آهنگ اسپانیایی صرفا جهت کلاس گذاشتن ، کمی حرف هایش را شبیه اسپانیایی می بینم ….

دست بردار نیست …یک ریز حرف می زند … خدایا این دیگه چه عذابیه … چشمانم را که می بندم و باز می کنم می بینم بازهم مهمون داریم … یک خانم وآقا … با دیدن مرده که حیف مرد که بهش بگم … اخهام به شدت پیشونی ام رو پر می کنند ….

خانم کنارش هم این دو تیکه پارچه رو نمی پوشید سنگین تر بود …. تعجب می کنم پیکه و زنش چرا باید اینجا باشن ….

وقتی پیکه فارسی صحبت می کنه تازه می فهمم اوضاع چیه … می گه : پویول دل گیر از شما رئالی ها … سر جریان دی ماریا و سر توپ و خشتک …. و 180 درجه ….. می گه : چرا همه جا که می روید  این خاطره را تعریف می کنید …

از حرفش خنده ام گرفت ، سرم را به زیر انداختم و ذهنم سمت آن دوران رفت … چه بازی بود …. یاد دی ماریا افتادم .. سرم را بلند کردم تا حرفی بزنم که دیدم آن ها رفته اند و آنخل ایستاده است … غم عجیبی در چشمانم بود … انگار از آلکاتراز فرار کرده بود … بازیکن خوبی بود …اما بیشتر خودش به خاطر ترک رئال حسرت خورد … می رود به پاریس شهر شب های روشن ….

گفتم : تو و اوزیل هنوز هم رئالی هستین …. دلم برای اوزیل در پیراهن رئال خیلی تنگ شده است ….

هنوز جمله بندی ام تمام نشده بود که دیدم من تنها ایستاده ام …

تصویری در دوردست قابل مشاهده بود … تکه فیلم هایی از جام های برده شده توسط بارسا بود …. سوال گنگ همیشگی سراغم آمد..

چرا من طرفدار رئالم ؟؟ چرا طرفدار بارسا نشدم … من سنم به دوران قهرمانی های پیاپی رئال قد نمی دهد …من در دوران به قول مزدک میرزایی عصر بارسا فهمیدیم فوتبال چیست !!! چرا ؟؟

واضح است من طرفدار رئالم … چون دلیلش را نمی دانم … عاشقی دلیل نمی خواهد …

به امسال فکر می کنم …. رفتن سن ایکر … لحظات خداحافظی اش هنوز جلوی چشمانم است … چرا ؟؟ چرا اینگونه …

او رفت به همین سادگی … رئال اما هنوز هست … زندگی ما هنوز جریان دارد .

به بازی امشب فکر می کنم  . به فصل روبرو ، به الکلاسیکو . آیا بازهم ما بی جام می مانیم ؟

ایکر رفته !!! جانشین فوق ستاره نیومده واسش . اما یکی تو منچستر هست که بدجور قلبش برای  رئال می تپد. شاید بیاید شاید نه . اما حتی اگر با تیم رقیب رئال ، به سانتیاگو بیاید،  لایق بیشترین تشویق هاست .

کمی در محیط اطراف قدم می زنم . کسی را جلویم می بینم ، که فرشته بودن برایش کم است . چه لذتی دارد که طرفدار تیمی باشی و آن تیم یک بازیکن با تعصب داشته باشد و آن بازیکن راموس باشد . ال کاپیتانو … بهش می یاد !  بازوبند کاپیتانی را می گویم . چه کیفی دارد در نیوکمپ با این بازوبند گل بزند !!! جلو می روم .. به احرامش تعظیم می کنم … و با صدای بلند فریاد می زنم …ممنونم

حالا کمی تاقسمتی امیدوارم به فصل پیش رو . با کاپیتانی راموس حداقل یک جام خواهیم برد . احساسی نمی گویم ، راموس اگر بخواهد خودش یک تنه جام می آورد . لیسبون را هیچکس فراموش نخواهد کرد …هیچکس !!

فکرم سمت فصل بعد است … با خودم می گویم ما پارسال هم راموس را داشتیم ولی ….

یاد مصدومیت های جادویی می افتم … یاد مودریچ … با مصدومیتش کمر تیم شکست … یاد آن رکورد افتضاح . امسال چی ؟

رسما ناامید شدم …بازهم امسال بدون جام ؟؟

مودریچ دیگر مثل سابق نیست . بعد از آن مصدومیت شدید بازهم کم خواهد آورد . شاید کاسیمیرو باشد … او خوب است اما او مثل مودریچ نیست . هر دو راهی جدا دارند … خدایا بازهم بدون جام ؟؟؟

به اطرافم نگاه می کنم .. دیدمش … همان کسی که بدجور به برادرم که طرفدار اینتر بود به خاطرش حسودی می کردم … چه کسی باور میکند او اکنون پیراهن رئال را پوشیده باشد . باورش حتی برای خودم سخت بود . اما او اینجاست تا به ما بفهماند دیگر حتی فکر نقطه ضعف را هم در خط هافبک نداریم … صادقانه می گویم .. ممنون پرز به خاطر خریدش …و ممنونم کوا ..

حالا با این خط هافبک اگر نتوانیم یک جام دیگر اضافه کنیم ، عدالت خداوند زیر سوال می رود …

اما سه گانه چیز دیگریست …

بازهم سه گانه نخواهیم برد ؟؟

با خودم فکر می کنم . سال بعد یورو است . همه بازیکنان در سال منتهی به یورو تمام تلاششان را خواهند کرد . خصوصا اروپایی ها

خط آتش ما هم همه اروپایی هستن و همه چشم امید ملت شان … قطعا برای بیل چیزی هیجان انگیز تر از صعود با ولز به دور نهایی نیست . کریس هم می خواهد نشان دهد چرا فیسی فقط مختص بارسا و هافبک هایش هست …

و کریم خان … گوی و میدان دست خودش است … بازی در سرزمین مادری آنقدر هیجان دارد که کره  جنوبی بتواند در وقت های اضافه ایتالیا را ببرد …

آیا بیل همین هست که می بینیم ؟؟

نه خودم هم می دانم نه … بیل اگر به خودش بیایید زود تر از زود خاطره میگ میگ را زنده می کند … کریس اگر به اندازه پست گذاشتن در فضای مجازی در بازی هم سرحال باشد بازهم پی چی چی خواهد بود . بنزما اگر خودش بخواهد راحت می تواند اثبات کند هفتاد میلیون پیشنهاد آرسنال شوخی نیست !!!

اما شاید بازهم کم داریم … این روزها همه از msn  صحبت می کنند . بی انصاف نباشیم آن ها هم خوبند … ولی ما سه گانه را می خواهیم چون  ….ماهم خامس داریم …  چون یک ثانیه کافی است تا آردا توران ، توپ ایسکو را در تونل بین پاهایش ببیند ….

بیدار می شوم .. کابوس ام تمام شد … کابوس نبود .. رویا بود … رویایی برای مادرید

با جام بی جام …بازهم زنده باد مادرید

نویسنده زیتون