مرجع خبری رئال مادرید:عظمت کارلو آنچلوتی این بود که بدون آن که عوغایی به راه بیاندازد ، به سادگی موفق می شد. این انتقاد از کارنامه بی نظیر او نیست بلکه قرار است که آنالیزی باشد بر نحوه کارش در تیمهایش.
کارلو در سال اولش در چلسی ، پی اس جی یا رئال توانست که به لطف تجربه اش دل بازیکنانش را بدست بیاورد ، بر اساس اهمیت بازیکنانش انها را در ترکیب جای بدهد و از آنها استفاده کند. در سال دومش پس از موفقیت ها ، آنچلوتی نمی توانست تغییری ایجاد کند. دقیقا برعکس.وقتی یک مربی موفق می شود باید ایده های جدیدی را رو کند و بازیکنان را به صلابه بکشد تا چالش جدیدی داشته باشند و آرام ننشینند. آنچلوتی درست در سال دومش مثل سال اولش عمل می کند و امیدش بیشتر به کیفیت فردی است تا تیمی. به همین خار معمولا به مرور زمان تیمهایش افت می کنند.
بنیتز باید این نکتاه را در نظر داشته باشد. او دو چالش پیش رو دارد : از یک طرف باید حال یک تیم ناراحت را عوض کند و در زمانی که تیم به مشکل می خورد راهکار دیگری رو کند و ازیک طرف مطابق خواست مربی ، کاری کند که گرت بیل بدرخشد. در حقیقت ملد تیم بر اساس معاملات است نه نیازهای ورزشی . به همین خاطر مربی چندین گزینه پیش رو دارد : یا به ستاره های شسرشناس تیمش بازی بدهد ، یا واکنش منفی به سران باشگاه نشان بدهد یا بازیکنان را به چالش بکشد. به نظر می رسد که بنیتز جزء دسته سوم است و می خواهد ستارگان را مطابق خواسته خودش بازی بدهد. برای او مهم است که تیم توپ را از دست ندهد و تعادل داشته باشد.
تعادل کلمه ای کلیدی برای هر مربی در فوتبال است. ممکن است که علنی یا غیرعلنی از آن استفاده کند .مشکل این است که خیلی از بازیکنان نظری متفاوت دارند و می خواهند در زمین بر اساس خواسته خودشان نتیجه بگیرند. این جنگ دیگری است که ممکن است که در مقطع کلیدی دیگری از فصل شروع شود. اگر همه بازیکنان دفاع نکنند رئال نمی تواند در فصل جاری موفقیت زیادی داشته باشد. فشار هم روی تیمی است که در هفت سال اخیر فقط یک لالیگا برده زیاد است.
در چنین شرایطی بازیکنانی که ناراضی هستند از رسانه ها برای ابراز نظراتشان و پیغام فرستادن استفاده می کنند…
گیلم بالاگه