برنابئو در انتظار رکوردشکنی رونالدو بود و این احساس وجود داشت که بازی برابر مالاگا روز رکوردشکنی او باشد. پیش بینی های ما نیز حکایت از پیروزی رئال و رکوردشکنی رونالدو داشت.

در آن سوی میدان، برای مالاگا همه ی اعداد و ارقام برابر صفر بود! آن ها در حالی به پایتخت اسپانیا آمدند که تعداد بردهای این فصلشان برابر صفر بود، تعداد گل های زده ی این فصلشان برابر صفر بود و تعداد کل بردهایی که در برنابئو برابر رئال داشتند نیز برابر صفر بود. با این اعداد و ارقام، به نظر می رسید که اگر تعداد گل های خورده ی آن ها نیز در بازی با رئال برابر صفر باشد، مالاگا وظیفه ی خود را به خوبی انجام داده است.

سه روز قبل از بازی، خاوی گارسیا عنوان کرده بود که تیمش “باید راهی برای بهبود وضعیت گل زنی پیدا کند.” اما او می دانست که برنابئو جایی نیست که او بتواند مشکل گل زنی تیمش را برطرف کند. تیم های مهمان به ندرت می توانند در برنابئو گل های زیادی به ثمر برسانند. حمله کردن در برنابئو برای تیم مهمان گران تمام می شود. بنابراین، تیم خاوی گارسیا به جای این که در برنابئو به فکر به ثمر رساندن گل باشد بر روی بسته نگه داشتن دروازه ی خود تمرکز کرد. و به دلایل مختلف می توان گفت که پیروز حقیقی این بازی مالاگا بود.

روز یکشنبه مارکا با ناباوری به آمار رئال در برابر مالاگا اشاره کرد: ” 31 شوت، 119 حمله، 42 حرکت از جناحین، 58 سانتر، 12 کرنر و 24 پاس که منجر به موقعیت گلزنی شدند، هیچ کدام برای گل زنی رئال مادرید کافی نبود.”

روز بازی با مالاگا از آن روزهایی بود که در آن درک کردن اعداد و ارقام سخت است.

Ronaldo

” توپ نمی خواست وارد دروازه شود. ” این حرف مارسلو بعد از بازی با مالاگاست. و تنها رونالدو نبود که تلاش هایش بی ثمر می ماند. کارلوس کامنی چند بار شوت های کریم بنزما را مهار کرد. و همین طور خسه، مودریچ و ایسکو. یکی از شوت های ایسکو از روی خط دروازه توسط ولیگتون برگشت داده شد، دقایقی بعد نیز او گلی را به ثمر رساند اما به دلیل تصمیم بحث برانگیز داور مبنی بر اعلام آفساید نتوانست از به ثمر رساندن این گل خوشحال باشد.

رئال مادرید از این تصمیم داور آزرده خاطر است اما یک هفته ی پیش تصمیم مشابهی که در بازی برابر گرانادا گرفته شد به پیروزی خفیف رئال در آن بازی کمک کرد. آن ها در برابر مالاگای مصمم خوش شانس نبودند و با وجود این که تمام اعداد و ارقامی که در بالا برای مالاگا ذکر شد در همان عدد صفر باقی ماند، گارسیا باید از نتیجه خوشحال باشد.

با وجود آن که خط حمله ی مالاگا در این فصل همچون نیش یک ماهی قرمز تازه متولد شده بی ثمر بوده است، اما خط دفاع آن ها جزء مستحکم ترین خطوط دفاعی در لالیگا به شمار می رود. در ماه آگوست، این خط دفاع برای بارسلونا نیز در نیوکمپ مشکل ساز شده بود و در این هفته نیز آن ها با عملکردی مشابه برای یکی دیگر از غول های لالیگا دردسر درست کردند.

چیزی که در بازی مالاگا قابل توجه است این است که آن ها در شرایط مختلف انسجام دفاعی خود را به خوبی حفظ می کنند.  وقتی که بازیکنان حریف از مرکز به سمت دروازه ی آن ها حرکت می کنند، بازیکنان خاوی گارسیا با فشار وارد کردن به حریف سعی می کنند راه نفوذی به آن ها ندهند. وقتی حریف از جناحین حمله می کند، مهاجمان مالاگا به عقب بر می گردند و نقش مدافع را بازی می کنند.

مهم تر از سازمان دهی خوب مالاگا در فاز دفاعی، بازی روان و بی نقصی است که آن ها در این فاز ارائه می دهند. آن ها به قدری روان حرکت می کنند که آدم را یاد اسکرین سیور های متقارن و مدام در حال حرکت ویندوزهای دهه 90 می اندازند.

رئال مادرید نیز نتوانست انسجام و بازی روان مالاگا در فاز دفاعی را از بین ببرد. اما مشکل رئال مادرید در این بازی، نبود بازیکنی بود که بهتر از هر کس دیگری می توانست دفاع مالاگا را به هم بریزد.

james

در حقیقت، این نتیجه ی بدون گل نشان می دهد که نبوغ و استعداد خامس رودریگز تا چه اندازه در برنابئو نقش محوری دارد. البته باید اعتراف کرد که رئال مادرید در این بازی می توانست سه یا چهار گل را وارد دروازه ی کامنی کند اما این را هم باید در نظر داشت که مردان رافا بنیتز در این بازی و در غیاب بازیکن کلمبیایی با فرمولی حمله می کردند که حریف به راحتی می توانست دست آن ها را بخواند.

خامس رودریگز به واسطه ی این که هم یک گلزن خوب و هم یک سازنده ی گل عالی است به یک سلاح نیرومند برای رئال مادرید تبدیل شده است. وقتی که فضا محدود است ، وقتی که همانند بازی با مالاگا تراکم در محوطه جریمه زیاد است، غیرقابل پیش بینی بودن خامس گره ی بازی را برای هم تیمی هایش باز می کند.

وقتی درون محوطه ی جریمه است، هم احتمال دارد که با یک ضربه ی سنگین دروازه ی حریف را باز کند و هم این احتمال هست که  به یکی از هم تیمی هایش پاس بدهد. وقتی که در جناحین است، هم احتمال دارد که مدافع رو به روی خود را جا بگذارد و هم ممکن است که یک سانتر زیبا انجام دهد.

او باعث می شود که مدافعان برای پیش بینی حرکاتش تنها به حدس و گمان اکتفا کنند. توانایی های دوگانه ی او و الگوهای غیرقابل پیش بینی ای که در بازی اش وجود دارد، مدافعانی که سعی در متوقف کردن او دارند را دچار شک و سردرگمی می کند.

و این همان چیزی است که رئال مادرید در برابر مالاگا کم داشت.

وقتی که کارواخال و مارسلو به سمت جلو حرکت می کردند، بازیکنان مالاگا می توانستند مطمئن باشند که قرار است سانتر انجام شود. وقتی توپ در مالکیت مودریچ و یا ایسکو بود، آن ها می دانستند که احتمالا رئال می خواهد از مرکز حمله کند. اما مهم تر از آن این بود که بازیکنان مالاگا به راحتی می توانستند گل زنان را از سازندگان گل تشخیص دهند. توپ تقریبا همیشه از کارواخال، مارسلو، مودریچ و ایسکو به سمت رونالدو و بنزما ارسال می شد و این وضعیت به ندرت تغییر می کرد.

به این ترتیب، رئال مادرید خود مسیر به سمت دروازه ی مالاگا را به حریف می شناساند و این موضوع وقتی روشن تر می شود که توجه کنید موقعیت های جدی تر رئال زمانی بود که مودریچ، ایسکو و خسه به طور موقت به اهداف گل زنی تبدیل می شدند.

اگر خامس در بازی بود، می توانست این شرایط را تغییر دهد.

بنیتز که از نتیجه ی بازی راضی نبود در کنفرانس خبری بعد از بازی گفت:” ایجاد موقعیت های مسلم گل در برابر تیمی که عقب نشسته کار آسانی نیست.”

حق با اوست، این کار واقعا آسان نیست، به خصوص زمانی که شما بازیکنی که در این کار از همه ماهرتر است را در اختیار نداشته باشید.

تیم کالینز