یک روز یک مدل لباس مد می شود، یک روز سخن بزگان … یک روز کشیدن سیگار و خوردن قهوه و یک روز نشان دادن ایرانی بودن خود با انتشار آخرین شایعات در مورد رنگ پوست گوجه سبز … و یک روز نشان دادن “هواداری واقعی”

روی صحبت با “هواداران اصیل و واقعی رئال مادرید” است … اشتباه نکنید … نه دسیما فن ها و نه مورینهو فن ها، نه کریس فن ها و نه بیل فن ها … بلکه همانهایی که از سال 1950 طرفدار واقعی رئال مادرید بوده اند و هر کدام چندین عکس در کنار دی استفانو و برنابئو دارند … روی صحبت با دوستانی است که خود را اصیل ترین و واقعی ترین مادریدی های ممکن می دانند …

به شخصه عادت به نگارش متن در ستایش از عملکرد یک نفر و به قول دوستان “بازیکن فن” شدن ندارم و در طول این 18 سال به جز یک مورد خیلی مقدس هیچ بازیکنی نبوده که با چشم بسته از عملکرد او حمایت کنم … اما اتفاقات اخیر مرا تغییر داده و نوبت آن رسیده که چشمهای خود را ببندم و آنچه را که قلبم حکم می کند انجام دهم.

 

“هواداران واقعی رئال مادرید” چه کسانی هستند؟

 

پاسخ به این سؤال سخت است. شاید ساده تر این باشد که آنهایی که خود را “هواداران واقعی رئال مادرید” می دانند چه کسانی نیستند؟ مسلماً آنها افرادی نیستند که با دیدن چند سوپر سیو از دروازه بانی در انگلستان، پشت کاپیتان تیم را خالی کرده و او را منشأ تمام مشکلات رئال و اسپانیا در چند سال گذشته دانسته، وی را مستحق هو شدن و “اخراج” او را بزرگترین خرید فصل رئال مادرید بدانند. نه … این نوشته در مورد سن ایکر بزرگ نیست، دوره اش گذشته و اشک تمساح ها ریخته شده، جانشین بر حق و اسطوره “هواداران واقعی رئال مادرید” هم با مربی محبوبش عکس می اندازد و به حضورش در تیم محبوبش افتخار می کند، بازوبند کاپیتانی تیم محبوبش را می بندد و مشغول تکرار روند نه چندان فوق العاده فصول قبل خود در تیم محبوبش است … نه این نوشته در مورد ایکر کاسیاس بعدی است … کسی که مدتی است به شدت “هواداران واقعی رئال مادرید” را از خود زده کرده است … کسی که کهنه شده است، دیگر رکورد شکنی هایش کسی را خوشحال نمی کند، دیگر عملکردش کسی را بهت زده نمی کند، دیگر حتی فداکاری هایش به چشم نمی آید … او برای “هواداران واقعی رئال مادرید” عادی شده است

از سؤال دور شدیم … “هوادار واقعی رئال مادرید” هرگز قهرمان تیمش را تمام شده نمی داند، هرگز حتی برای یک ثانیه به فروش او فکر نمی کند، هرگز یک تازه وارد  را به او ترجیح نمی دهد، حتی یک لحظه جرأت مقایسه او با بازیکنانی که درخششی مقطعی داشته اند را ندارد … “هواداران واقعی رئال مادرید” روز به روز در حال افزایش اند، دستکم تا زمانی که تیم در فاز تهاجمی درخشش خاصی ندارد، سر و صدایشان نیز لحظه به لحظه بلندتر می شود …

 

و حالا من یک “بازیکن فن” هستم

 

واضح است که بلافاصله پس از انتشار این مطلب به “بازیکن فن بودن” متهم خواهم شد … حقیقتش این است که این اتهام را می پذیرم … بله من “بازیکن فن” هر بازیکنی هستم که خودش را برای ما فدا کرده است … می خواهد ایکر مقدس باشد، یا رائول، یا هیرو و یا کریستیانو … تقاضای اندکی احترام برای بازیکنی که تاریخ را دور زده است تقاضای زیادی نیست. درک اینکه او وارد دهه چهارم زندگیش شده است و دیگر بازیکنی که دوندگان صد متر را به چالش می کشید نیست، نباید چندان سخت باشد … او هم حق دارد پیر شود

“هواداران واقعی رئال مادرید” گستره وسیعی را تشکیل می دهند که شاید بعضی از آنها ندیده باشند روزهایی که او با یک چشم و یک دست تیمش را نجات می داد … شاید فراموش کرده اند که در روزهایی که رقیب دیرینه او تیم باشگاهیش را فدای تیم ملیش کرد، او تا آخرین لحظه برای کسب دسیما تلاش کرد و تیم ملیش را فدای رئال مادرید کرد … شاید از یاد برده اند که او بجای اینکه ریکاوری کند به آلمان رفت، گرمکن پوشید و در جهنم سیگنال ایدونا پارک 90 دقیقه کنار خط ایستاد و بر سر بازیکنان فریاد کشید و به آنها روحیه داد … فراموش کرده اند وقتی فرگوسن گفت «تنها وقتی دیدم رئال مادرید، آرزوی تمام زندگی او است اجازه رفتنش به مادرید را دادم» … عشق و فداکاری فقط به نشان دادن قلب و بوسیدن لوگوی رئال مادرید نیست

 

انگار مد شده است … او حالا سمبل بازیکن پرستی است و مخالفت با او نشان دهنده هواداری “واقعی” … هر چه صدایتان هم بلند تر باشد هوادار “واقعی تر”ی هستند … پس ذره ای به وجدانتان فرصت ندهید، ذره ای انصاف به خرج ندهید، اجازه ندهید قدرشناسی ذره ای جلوی شما را بگیرد … همه چیز آماده است: ادامه دهید و به همه ثابت کنید که یک هوادار “واقعی” هستید. ما “بازیکن فن ها” هم صبر میکنیم تا مشخص بعد از رئال مادرید و پورتو، سومین تیمی که هوادار آن خواهیم شد کدام است؟

 

Veronica