سال 1994. یکی از شب های سرد ماه نوامبر در سانتیاگو برنابئو. من و یکی از دوستان صمیمی ام ساعاتی را برای تهیه بلیط دربی مادرید بین رئال و اتلتیکو در صف گذرانده بودیم و پس از بالارفتن از آن پله های تمام نشدنی  بالاخره به بخش ” گالینرو “، بالاترین، سردترین و ارزان ترین قسمت ورزشگاه رسیده بودیم که تنها بخشی بود که دو دانش آموز بیکار از عهده پرداخت بلیط آن بر می آمدند.

دوست من ناباورانه گفت:  “بوترا از ابتدا در ترکیب نیست.” درباره این موضوع قبلا هم صحبت کرده بودیم. اما این که مربی تیم، خورخه والدانو، هم بازی سابق و دوست امیلیو بوتراگوئنوی دوست داشتنی ما، او را در چنین بازی مهمی نیمکت نشین کرده بود مانند یک شوک بود.من گفتم: ” بله، باور نمی کنم که آن بچه دوباره قرار است بازی کند.”

“آن بچه”، رائول گونزالس بلانکو بود. یک نوجوان لاغر 17 ساله که چیز زیادی درباره او نمی دانستیم. او در تیم جوانان اتلتیکو مادرید بازی می کرد تا این که رئیس باشگاه اتلتیکو، خسوس خیل، به این نتیجه رسید که تیم جوانان برای باشگاه خیلی پرهزینه است و آن را منحل کرد. به همین دلیل، رائول به رئال مادرید آمد و تمام رکوردهای گلزنی را شکست. با این حال، حتی من و دوستم که دو مادریدیستای پروپاقرص بودیم هیچ گاه بازی او را از نزدیک ندیده بودیم. زیرا ما معمولا برای دیدن بازی های رئال مادرید B به ورزشگاه می رفتیم ولی رائول مستقیما از رئال مادرید C به تیم اصلی فراخوانده شده بود.

رائول که مدعی جانشینی بوتراگوئنو در رئال بود، هفته قبل از آن دربی، اولین بازی خود را برای رئال انجام داده بود. یک بازی خارج از خانه با زاراگوزا که با شکست 3-2 رئال همراه بود. در آن بازی، او هر موقعیتی که نصیبش شد را به هدر داد، و دو تا از موقعیت های خوبی که از دست داد بیانگر این بود که پای راست او هنوز جای کار زیادی دارد.

با این حال، هیچ کدام از دوستان من اعتقاد نداشتند که رائول در بازی با زاراگورا بد بود. او برای دفاع حریف دردسرهای زیادی درست کرد، پاس گل دوم را به زامورانو داد و نشان داد که این قابلیت را دارد که خود را در موقعیت های گلزنی قرار دهد. در حقیقت، هریک از حرکات او منجر به موقعیتی برای گلزنی می شد.

اما او هنوز 17 ساله بود.یک نیمه بازی برای نوجوانی با این سن و سال کاملا کافی بود. اما قرار گرفتن در ترکیب اصلی در برابر اتلتیکو؟ نشستن بوتراگوئنو روی نیمکت؟

احتمالا می دانید که در آن بازی چه اتفاقی افتاد. “آن بچه” دفاع اتلتیکو را دیوانه کرد، همان کاری که با دفاع زاراگوزا کرده بود. با یک ضربه پای چپ عالی گلی را به ثمر رساند، پاس گلی دیگر به زامورانو داد، و یک پنالتی به دست آورد که توسط میگوئل گونزالس (میشل) به گل تبدیل شد. تا در نهایت بازی با نتیجه 4-2 به پایان برسد.

در پایان آن سال، آن دو دانش آموز بیکار بالاخره شغلی پیدا کردند و همه حقوق خود را برای دیدن بازی های رئال مادرید در سانتیاگو برنابئو خرج کردند. تا آن زمان، ما به ندرت به ورزشگاه می رفتیم. اما از آن به بعد، برای دیدن همه بازی های رئال به برنابئو رفتیم تا ببینیم “آن بچه” چگونه به یکی از بزرگ ترین اسطوره های تاریخ رئال مادرید و فوتبال اسپانیا تبدیل می شود.

اولین ورژن رائول که تا اولین سال های قرن 21 ادامه داشت، سریع، با انگیزه و خستگی ناپذیر بود. این سه مشخصه که او را از بوتراگوئنو متمایز می کرد، رائول را به یک تهدید همیشگی برای دروازه حریف تبدیل کرده بود. شاید او بی رحم ترین مهاجمی بود که من دیده ام. او حتی یک دقیقه را هم از دست نمی داد. از هر موقعیتی استفاده می کرد، همیشه مدافعان حریف را تحت فشار قرار می داد، به دنبال تک تک توپ ها می دوید. انرژی او بی نظیر بود. او با استفاده از انرژی و سرعت، خود را در موقعیت هایی برای گلزنی قرار می داد که هیچ یک از مهاجمان دیگر نمی توانستند مانند او این کار را انجام دهند. در مقایسه با فوتبال امروز، رائول آن روزها را می توان ورژن سریع تری از لوئیز سوارز کنونی دانست که همیشه مدافعان حریف را به اشتباه می انداخت.

Real Madrid v Valencia - Champions League Final

در آن سال ها تا تابستان 2002، شما می توانستید مطمئن باشید که رائول در هر بازی حداقل دو بار خود را در موقعیت عالی گلزنی قرار می دهد. تا آن زمان، رائول سه بار لالیگا و سه بار چمپیونزلیگ را فتح کرد و دو بار نیز فاتح جام بین قاره ای شد و گل زدن در فینال ها به یک عادت برای او تبدیل شده بود. گل او در فینال چمپیونزلیگ سال 2000 در برابر والنسیا به خوبی در ذهن مادریدیستاها نقش بسته که دروازه بان سابق رئال، سانتیاگو کانیزارس را دریبل کرد و جا گذاشت. و نیز گل او در برابر واسکودوگاما در فینال جام بین قاره ای سال 1998.

دومین ورژن رائول که مردم عموما آن را به یاد می آورند پس از جام جهانی 2002 شروع شد. مصدومیت باعث شد او نتواند در بازی یک چهارم نهایی در برابر کره جنوبی در جام جهانی 2002 حاضر باشد و فصل بعد از آن جام جهانی او به بازیکنی با سرعت کمتر اما باهوش تر تبدیل شد.

تعداد کمی از بازیکنان هستند که بهتر از رائول می توانند خود را با تغییرات فیزیکی که در دوران حرفه ای بازیشان رخ می دهد وفق دهند. رایان گیگز یکی از نمونه هاست. تکامل رائول از یک مهاجم خستگی ناپذیر به یک مهاجم دوم باهوش که پشت سر مهاجمان نوک مانند رونالدوی برزیلی بازی و فضاسازی می کرد باعث شد او بتواند هم چنان در رئال مادرید باقی بماند. او خود را از نو ساخت و با تکیه بر حس بی نظیر موقعیت شناسی، افول مهارت های فیزیکی خود را جبران کرد.

در دومین مرحله از دوران حرفه ایش، رائول مانند سابق نمی توانست در بازی ها تاثیرگذار باشد اما هنوز یکی از بازیکنان ارزشمند و قابل اتکای تیم پرستاره رئال مادرید بود. او سه لالیگای دیگر را به کارنامه خود افزود اما هرگز نتوانست دوباره به سطح اول اروپا برسد.

تجربیات او در عرصه ی ملی بسیار تلخ بودند با وجود این که او در 102 بازی توانست 44 گل برای تیم ملی اش به ثمر برساند. در دوران بازیگری او، اسپانیا در جام جهانی 98 در مرحله گروهی حذف شد که بیشتر آن به خاطر اشتباهاتی بود که دروازه بان تیم آندونی زوبی زارتا در بازی اول گروهی در برابر نیجریه انجام داد که به شکست 3-2 اسپانیا انجامید. در یورو 2000، رائول در دقیقه آخر بازی با فرانسه در یک چهارم نهایی یک پنالتی را از دست داد و اسپانیا 2-1 شکست خورد و دوسال بعد از آن، بازی حساس یک چهارم نهایی در برابر کره جنوبی را به علت مصدومیت از دست داد.

عملکرد رائول که وارد دومین مرحله از دوران فوتبالش شده بود در یورو 2004 پرتغال و جام جهانی 2006 آلمان نیز انتظاراتی را که از نام او و با توجه به خاطره بازی های خوب او در دیدارهای حساس می رفت را برآورده نکرد. هنوز می شد باور داشت که در مورد رائول هیچ چیز غیرممکن نیست (و او می تواند به روزهای اوج خود بازگردد) اما این موضوع به حقیقت نپیوست زیرا لوئیز آراگونز تصمیم گرفت او را از تیم ملی کنار بگذارد.

او در رئال به فوتبال خود پایان نداد و با آگاهی از سختی هایی که تصمیم جدایی از رئال مادرید می تواند برای او به همراه داشته باشد، تصمیم گرفت قبل از بازنشستگی به آلمان، قطر و آمریکا برود. رائول نوع نگاه بسیاری از هم نسل های من به فوتبال را تغییر داد، این که از یک بازیکن جوان که محصول باشگاه است چه انتظاری باید داشت، این که یک بازیکن رئال مادرید باید چگونه باشد.

عصر یکشنبه رائول آخرین بازی رسمی خود را برای نیویورک کاسموس انجام داد. حال که 21 سال و یک هفته از اولین بازی او در برنابئو گذشته، به نظر می رسد که رائول برای پایان دادن به دوران حرفه ای بازی خود تصمیم درستی را گرفته است و به این ترتیب او با یک قهرمانی باشکوه با فوتبال وداع می کند.

آن دو دانش آموز بیکار که اکنون تعداد زیادی موی سفید روی سر خود دارند نمی توانند با کلمات مردی را توصیف کنند که درون و بیرون زمین یک الگو بود. به همین دلیل خیلی ساده فقط می گویند: ممنونیم رائول.

ادواردو آلوارز