.
.
.
معارفه ي كارلو آنجلوتي
(اين مقاله يك متن شخصي است و ٪‏١٠٠ سليقه در آن دخالت دارد ).
وقتي كه آنجلوتي به عنوان سرمربي رئال مادريد معرفي شد ، من به هيچ وجه حس خوبي نداشتم …
البته بعد از خواندن اولين كنفرانس خبريش حس متفاوتي پيدا كردم .
كارلو حرف هايي زد كه سالها بود در تيم محبوب من مفهومي نداشت .
آنجلوتي گفت : رئال مادريد بايد زيبا بازي كند ، پر گل برنده شود و جام ها را به ارمغان بياورد .
حرف هاي اميد بخش آنجلوتي براي من يك روشنايي در تاريكي بود و التيامي به شرايط تيم پس از فصل پايان يافته …
او استارت زد ، به ياد دارم كه در اولين بازي رسميش با چشمي قرمز كه ناشي از فشار و استرس بالا بود تيم را هدايت مي كرد .
نيمكت رئال با شكوه تر از هميشه به نظر مي رسيد . لباس هاي شيك و هماهنگ مربيان يك طرف و وزن بالاي نيمكتي كه زيدان بزرگ را به عنوان كمك مربي روي خود مي ديد از طرف ديگر .
تا نيم فصل اول روند تيم آنجلوتي كاملا سينوسي به نظر مي رسيد و بدترين نمايش آن ، نيمه ي اول ال كلاسيكوي نيوكمپ بود .
آغاز سال ٢٠١٤ ، شروع شب هاي درخشان رئال مادريد بود .
در كوپا دل ري ، تيم بدون حتي يك گل خرده راهي فينال مستايل شد .
در لاليگا حريفان يكي پس از ديگري به زانو در مي آمدند .
در چمپيونزليگ رئال مادريد به فكر جا به جا كردن ركورد ها بود .
اولين بازي حساس كارلو فينال كوپا بود كه در آن تيم بي رونالدوي كارلو با سوپر گل بيل گران قيمت بارسلونا را به زانو در آورد .
به عقيده ي من اين بازي ، شاه كليد شروع شب هاي رويايي و صرف فعل خواستن و توانستن براي بازيكنان بود .
رئال مادريد به دليل نبود جانشينان مناسب براي ١١ مرد اصلي تركيب در لاليگا كمي از ٢ رقيب خود جا ماند و لاليگا را با ٢ امتياز كمتر از دست داد .
اما شاهكار تيم ١٠١٣-٢٠١٤ رئال مادريد ، خرد كردن سه تيم اول و پر ادعاي بوندسليگا بود …
١/٨ نهايي : رئال مادريد ٩-١ شالكه
١/٤ نهايي : رئال مادريد ٣-٢ دورتمند (رونالدو غايب بزرگ بازي برگشت بود {تنها شكست تيم كارلو در ليگ قهرمانان}.)
نيمه نهايي : رئال مادريد ٥-٠ بايرن مونيخ ( رقم زدن بدترين شكست تاريخ بايرن مونيخ در آليانس آرنا)
لادسيما از هميشه نزديك تر بود . بعد از ١٢ سااااااااال طلسم راه نيافتن به فينال شكسته شد .
حريف رقيب ديرينه و منفور تيم و طرفداران بود . اتلتيكومادريد چغر و بَد بدن …
چه چيزي مي تواند سخت تر از شكست مقابل راه راه پوشان بي كلاس باشد ؟!؟!
و چه چيزي مي تواند شيرين تر از بردن دسيما باشد در حالي كه آنها نزديك ترين تماشاچيان شادي و شكوه ما باشند ؟؟؟؟
ادامه دارد…
مهدي ايلخاني پور