مرجع خبری رئال مادرید:محمدرضا شجریان، اسطوره آواز ایران باز هم یادداشتی درباره فوتبال نوشت.

شجریان این یادداشت را صفحه شحصی اش در فیسبوک منتشر کرد. او ناسزاگویی در فوتبال را زیر سوال برد و افشا کرد که علاقه‌مند به رئال مادرید است. یادداشت استاد آواز ایران را بخوانید:

براى هرانسانى ديدارها بهترين لحظات زندگى اوست. ديدارهاى دوستانه و گاه عاشقانه، اين لحظه ها موقعى دلنشين اند كه همدلى واشنايى در ان باشد. اين همدلى جزبا احترام متقابل و دل و گوش جان به سليقه و نظريه و خواست همديگر دادن به دست نمي ايد. ما مي‌توانيم با احترام به رقبا و حريفان خود درهر پديده زندگى از رقابتهاى ورزشى گرفته تا هنرى و سياسى و….. انها را دوستدار خود كنيم. ما اين استعداد را داريم حتى دشمني ها را به دوستي و به هم‌فهمى مبدل کنیم. هرگز به رقبا و حتى دشمنان ناسزا نگوئيم.

در ورزش خصوصا ورزشهاى قهرمانى و رقابتى بين شهرها و يا ملتها كه به نفسه بيانگر سلامتى و شادابى مردمان است اين شادابى را نبايد الوده به كينه ورزى و رقابتهاى غير انسانى و ايجاد خشم و نفرت كرد. بدانيم كه خود ما دراين مورد بيشتر از رقيب يا حتى دشمن آزار ميبينيم. آنچه را به خود نميپسنديم براى ديگران هم نپسنديم. براى ورزشكاران و تيمهاى رقيب احترام قائل شويم تا ارتباطات انسانيمان خدشه دار نشود.

چرا درميدانهاى ورزشى به جاى فرياد شادى كشيدن و تشويق و هورا كشيدن و افراد خودى را روحيه دادن گاه مرتكب فحاشى و ناسزا گويى به بازيكنان رقيب ميشويم و اشياء را پرت ميكنيم؟! چگونه ميتوانيم خود را آدم بدانيم وقتى با كينه ورزى و خشم، گاه طرفداران دو تيم به جان هم ميافتيم؟ چرا بايد شادابيهاى ورزش و فرياد شاديها به اين جا ختم شود؟ جز اينست كه ما ادم نشده ايم و نادانيمان ما را به اين ورطه هولناك كشانده است؟ ورزش بايد روح انسانى را در ما تقويت كند نه كينه توزى ونفرت را!

ورزش براى سلامتى و نشاط روح و روان است نه كينه و نفرت و پيامدهاى زشت آن! چرا برخى نوجوانها و جوانهاى يك ملت فرهنگمدار چند هزارساله در عصر فضا و ليزر و كامپيوتر و ارتباطات درفيسبوك و سايتها مرتكب ناسزا گويى و فحاشى به ديگران و يا اشخاص سرشناس جهانى بشوند؟ چه سودى حاصل مي شود جز بدنامى و سرشكستگى يك ملت!؟ چرا اين اشتباهات مرتكب شويم !؟

ورزشكاران موفق ما آبروى جهانى ما هستند. اين درست است كه با ناسزاگوئى پاداش انها راضايع كنيم؟ من ازوقتى يادم مي آید عاشق فوتبال بوده ام. بازيهاى تيمهاى سرشناس و پرستاره را با دقت دنبال مي كنم. از بازيهاى تيمهاى انگليس لذت مي برم. از بازيهاى بارسا لذت مي برم ولى تيم موردعلاقه ام هميشه رئال مادريد بوده است. وقتى اين تيم بد بازى كند يا ببازد ناراحت مي شوم. اما بازيكنان هنرمند تيمهاى ديگر راهميشه ستايش كرده ام.

منكر نمي‌توان شد گلى را كه مسى دقيقه ٩١ دربازى آرژانتين به ما زد. مثل پتكى بود كه به سرم خورد ولى انصاف بايد داد كه بسيار زيبا و هنرمندانه بود. در بازی با آرژانتين دروازه بان را همه ستايش كرديم و تبريك گفتيم. همين بازيكن را كه اشتباهى هم دربازى با بوسنى نداشت وقتی رقيب سه گل به ما زد٬ مقصر خطاب مي كنيم و با همه تأثر و تاسف و ناراحتى كه خود او داشت به جاى دلدارى دادن و ادامه تشويقهاى قبلى عده اى خود گم كرده و ياوه گو از بين ما كه جز ناسزاگويى هنرى ندارند، اين بازيكن فداكار را آزرده خاطر كرده اند.

بس كنيم و بهتر بينديشيم تا واى برما نباشد. برماست كه هنگام ورود بچه هاى تيم ملى با استقبال از زحماتشان قدردانى كنيم تا وجدانمان آرامش پذيرد و بچه هایمان با شوق و ذوق بيشتر به كارشان ادامه دهند.

photo_2016-04-24_12-34-400