مرجع خبری رئال مادرید : کریم بنزما مهاجم فرانسوی رئال مادرید مصاحبه ای با فرانس فوتبال انجام داد.

در حال حاضر در بهترین شرایط خود هستی؟”خب… می توانم بگویم که حالا افراد بیشتری به کارم احترام می گذارند اما جدا از آمارم گلهای بیشتری به ثمر رسانده ام. فکر می کنم که چیزی در مورد فوتبالم عوض نشده است. حرکت می کنم، موقعیت ایجاد می کنم، پاس گل می دهم، تکضرب بازی می کنم، به جلو می روم و … همیشه همین کار را می کردم و همچنان همان بازیکن قبلی هستی.”

قبلا بیشتر مورد انتقاد بودی:”شاید نگاه ها به فوتبال عوض شده باشد حالا دیگر همه فوتبال را 90 دقیقه نمی بینند و بیشتر در شبکه های اجتماعی هستند. شاید به اندازه کافی به کار یک بازییکن در جریان بازی توجه نمی شود و فقط به این نگاه می کنند که گل می زنند یا نه. هر کسی که بیشتر گل زده باشند را بهترین می دانند و من زیاد گل نمی زنم. اما گاهی ممکن است که خوب بازی نکنی و گل بزنی و بگویند بهترین هستی. من این سبک از فوتبال را دوست ندارم اما در آینده بیشتر و بیشتر این گونه می شود. فوتبال به ورزشی تبدیل شده که فقط به آمار نگاه می کنند. باید با آن هماهنگ شد و من هم به خوبی هماهنگ شدم.”

عاشقان فوتبال بازی تو را بیشتر دوست دارند؟” وقتی بازی می کنم سعی می کن مبه فوتبال احترام می گذارم. به طور مثال وقتی زاویه گل زنی نداری نباید شوت بزنی آن هم در حالی که هم تیمی دیگری جایگیری بهتری دارد. بدین ترتیب پاس می دهم. این طور نیست که به خودم بگویم که می توانستم خودم گل بزنم. هر کسی دیدگاه خودش را به فوتبال دارد اما سعی می کنم در مسیر درستی قرار بگیرم.”

باعث بهتر شدن هم تیمی هایت می شوی؟” همین طور است. سعی می کنم بقیه را بهتر کنم. این احترام به فوتبال هم هست چرا که می توانی حمایت خوبی داشت هباشی، پاس خوبی بدهی و مدافعان را به خودت جذب کنی. نمی دانم که من نمک هستم یا فلفل یا زردچوبه. سعی می کنم ترکبی از همه آنها باشم.”

خودت می دانی که در بهتر شدن بازی بقیه نقش داری؟” این را درون زمین می بینم. می توانم وینیسیوس را مثال بزنم. می دانم که چه نقشی در بازی او داشتم. می توانید از خودش بپرسید. در حال حاضر همان بازیکن قبلی نیست. مدتی است که همان کاری را انجام می دهد که باید بدهد و نمی توان او را سرزنش کرد. بازیکن جوان و خوبی است. می تواند کارهای بسیاری بیشتری انجام بدهد. فقط نیاز بود که کسی به او بگوید که می تواند این کارها را انجام بدهد. درون زمین دو، سه جمله برایش کافی است چرا که با دو، سه حرکت خودش را نشان می دهد به خصوص در 20 دقیقه پایانی. باید تصمیم های درستی را بگیرد، این که سانتر کند و پاس گل بدهد یا شوت بزند یا گل بزند. باید سرش را به بالا بگیرد و همه چیز را به جلو ببرد. حالا وینیسیوس همین کار را می کند. شاید نیازی نبود که کسی به من این ها را بگوید. از سنین کم با بازیکنان بزرگی کار کردم. باید به آنها نگاه می کردم و هر چه زودتر اطلاعات لازم را جمع آوری می کردم. یاد گرفتم که سریع و با ذهنم بازی کنم. در کنار هم تیمی هایم بازی را آنالیز می کنم. می دانم که کم کم چه کارهایی از آنها بر می آید.”

خودت را بازیکن بی مانندنی می دانی؟” بله می توان این را گفت. مثل مهاجمی بازی نمی کنم که درون محوطه باشد اما می دانم که چطور در این نقش بازی کنم. مثل مهاجمی بازی نمی کنم که فقط به دنبال زدن ضربه آخر باشد. سخت تلاش کرده ام. با نگاه به رونالدوی برزیلی رشد کردم و از نظر من می دانست که چه کارهایی باید انجام بدهد. چیزهایی از زیدان و رونالدو را یاد گرفتم. از زیزو به طور مثال استپ هایش را یاد گرفتم. می داند که چه زمانی که یک پاس خوب بدهد یا یک دریبل خوب بزند. از رونالدو ریسک کردن ، دریبل و گلزنی را یاد گرفتم. اما من مثل آنها نیستم چرا که آنها خیلی بالاتر هستند.”

می دانی که وقتی توپ را می گیری باید چه کار کنی؟” بله این الزامی است. در فوتبال کنونی زمان وجود ندارد. سرعت بیشتر از حد معمول است. جدیت بازیها بیشتر است. وقتی توپ را می گیری، باید در یکی دو ثانیه تصمیم  بگیری چرا که دو، سه بازیکن به سمتت می آیند. من از قبل تصمیم می گیرم که باید چه کار کنم و بعد با خودم می گویم:” به این بازیکن پاس خواهم داد و این حرکت را انجام می دهم.” به همین خاطرسعی می کنم دو قدم جلو باشم. سعی می کنم ذهنم را فعال نگه دارم. وقتی توپ را می گیرم، نیازی نیست که یک هم تیمی از من توپ را بخواهد. آنهایی که با من بازی می کنند، این را می دانند. وقتی توپ به من می رسد، نیازی نیست که اسمم را صدا بزنند. همیشه بهترین گزینه را انتخاب می کنم. وقتی تکضرب  و شناور بازی می کنیم، عاشق فوتبال هستم و ریسک های لازم را انجام می دهم. وقتی هم تیمی  می تواند تک به تک شود، به او پاس می دهم. وقتی مقابل دروازه حریف هستم سعی می کنم دروازه بان را فریب بدهم و پاس بدهم. این فوتبالی است که عاشقش هستم. هر بار که بازی می کنم سعی می کنم این کار را انجام بدهم. به تغییر فکر نمی کنم. مثل رانندگی یک فراری است. فوتبال باید زیبا و باهوش باشد.”

بازیسازی را بیش از گلزنی دوست داری؟” نه. بازیسازی و تمام کنندگی دو مقوله مجزا هستند. بازیسازی یک افتخار تیمی است. باید حرکات را کشف کنی، توپ را لمس کنی و حتی وقتی توپ را لمس نمی کنی برای بقیه قضاسازی کنی. گلزنی یک حس فوق العاده فردی است و برای تیم نیز مهم است و دو حس متفاوت را همزمان داری. به همین خاطر گلزنی باعث می شود که شتاب یک فراری را درون خودت حس کنی. من بازیسازی را دوست دارم اما گلزنی را هم دوست دارم. درون زمین گاهی شرط می بندیم که ده بار شوت به تیرک بزنیم و من هر ده بار را می زنم. می خواهم به این بازی عشق بورزم و مهاجمی متفاوت باشم اما گلزنی را هم دوست دارم. به طور عادی نمی توانی هر دو کار را با هم انجام بدهی اما من انجام می دهم.”

مهاجم ایده آلش:” کسی که بتواند هر کاری انجام بدهد، هم با حرکاتش در بازی تیم نقش داشته باشد، هم پاس های کلیدی بدهد ، هم از تیمش حمایت کند و هم گل ی بزند. گلی که مقابل اتلتیکو مادرید زدم، با استفاده از پرس کردن کوکه بود که توپ را لو  داد، ریکاوری کردیم، کاسمیرو به من پاس داد و گل نهایی را زدم. شاید نتوان در طول 90 دقیقه این کار را برای یک بار دیگر تکرار کرد چرا که تلاش بدنی بالایی می خواهد. اما تلاشم را کردم. در طول پنج تا ده دقیقه از بازی برایش تلاش می کنم. البته هر بازیکنی ویژگی های متفاوتی دارد. اگر روزی پسرم در پست من بازی کند، دوست دارم که در پستی مشابه من بازی کند. چیزی جز گلزنی را بلد نیستم.”

چه فکری داری وقتی صاحب توپ نیستی و توپ پیرامونت است؟” به شرایط بستگی دارد. پرس کردن خوب است اما این که صرفا پرس کنی و پاس بدهی کافی نیست. باید پرس کنی و توپ را به دلیلی حرکت بدهی. گاهی سه دقیقه کامل توپ را لمس نمی کنم تا اتفاقات را بررسی کنم و ببینم که آیا مدافع حریف به سمتم می آید یا فضا دارم. به این کار نیاز دارم. به این کفر کنم که آیا به طور مثال نیاز است با یه سمت چپ بروم. گاهی ناخواسته توپربایی می کنم تا ببینم که آیا مدافع حریف من را دنبال می کند یا نه. اگر من را دنبال نکند، وقتی حرکت می کنم، می دانم که باید چه کار کنم. اگر من را دنبال کند، باید با یک یا دو ضربه بازی کنم. سعی می کنم درون زمین از حریف اطلاعات کسب کنم. مثل یک کامپیوتر هستم و این دیدگاه را دارم.”

پس خودت را باهوش تر از بقیه می دانی:” شاید. سعی می کنم که به این  نقطه برسم و تیمم لذت ببرد. مدت زیادی است که چنین تفکری دارم و نمی دانم که تعمدی است یا نه.”

تغییر سبک بازی از زمان رفتن رونالدو:” ساده است. وقتی در رئال مادرید بازی می کرد، سالی 50-60 گل می زد. در آن زمان باید با حقیقت کنار می آمدم. باید طوری درون زمین حرکت می کردم که او صاحب برتری شودو صاحب فضا شود چرا که ضربات خوبی در محوطه جریمه حریف می زد. فرصت طلب تر از من مقابل دروازه حریف بود. من به او پاس گل می دادم و او به من پاس گل می داد. وقتی که رفت، باید این مسئولیت ها را می پذیرفتم و گل می زدم و به هم تیمی هایم پاس گل می دادم. نه من مثل رونالدو بازی می کنم و نه او مثل بنزما بازی نمی کند. این طور نیست که حالا یک لیدر باشد. از من نمی خواست که کل توپها را به او بدهم. بازی خود را می کرد اما دو برابر من گل می ز. از زمان رفتنش بازی من طبیعی تر نشد. نمی خواهم این را بگویم که همه توپها از من عبور می کرد اما من بازیسازی می کردم و او گل می زد. موقعیت می ساختم و او ضربه نهایی را می زد. در لیون نیز  همین کار را می کردم. حالا در رئال من ضربه نهایی را می زنم. وقتی کریستیانو حضور داشت، من موقعیت می ساختم و او ضربه نهایی را می زد.”

از بازی کنار کدام بازیکنان بیشتر لذت بردی؟” رونالدو، جونینینو، فرد و اوزیل. با زیدان هم در تمرینات کار کردم. بازیکنان باکیفیتی هستند و فوتبال از آنها حمایت می کند و اگر به آنها پاس بدهی، توپ را به تو برمی گردانند.”

سیستم تیم ملی فرانسه به 1-4-2-3 و حضور امباپه و گریزمان در جناحین:” با توجه به شرایط خوب پیش رفت. در تیم ملی فرانسه زمان زیادی برای تمرین نیست اما با بازیکنان خوب همه چیز خوب پیش می رفت. بحث همکاری خودکار نیست. شش سال بود که به تیم ملی دعوت نشده بودم و باید هماهنگ می شدم. این مثلث زیاد با هم نبوده اند.نمی توان آن را مثلث دانست. سه مهاجمی هستیم که در یک خط بازی می کنیم. امباپه و من جلوتر هستیم، گریزمن کمی عقب تر بازی می کند. او پاس اول را می دهد و باید ما را تغذیه کند. نمی توانیم زیاد جایمان را با هم عوض کینم.”

با دریبل هایت نمی خواهی مدافعان حریف را مسخره کنی؟” برای این بازی نمی کنم. وقتی دریبل می زنم برای مسخره کردن مدافع حریف نیست. می خواهم بازی خودم را داشته باشم. می خواهم به بردن هم تیمی هایم کمک کنم. زیاد به دنبال چنین چیزهایی نیستم.”

می توانی بهتر از این همبشوی؟” نه. فعلا می خواهم در مین سطح بمانم. همه می گویند:” می توانی کمی بهتر شوی.” اما من چنین حسی ندارم. از نظر فنی، تاکتیکی، ذهنی، بدنی و … می خواهم در همین سطح باشم. حالا باید جامهای تیمی را ببرم.”