جادوی هفته
بازی رئال مادرید و پی اس جی در برنابئو از آن بازیهایی است که هرگز فراموش نخواهیم کرد و روزی برای نوه هایمان در موردش تعریف می کنیم. وقتی بعد از بازی رفت گفتیم که آن قدر از رئال معجزه دیده ایم که برگرداندن شکست یک گله برایمان هیچ است، برخی ما را مسخره کردند و گفتند که اگر گلباران نشویم، هنر کرده ایم چه برسد به کامبک. چهارشنبه شب بیش از هر زمان دیگری به برخی «تازه رئالی شده ها» درس داد که مفهوم رئال مادرید یعنی چه. رئال مادرید یعنی تا دقیقه 92:48 ناامید نشوی و منتظر یک ضربه سر مهارنشدنی بمانی، یعنی حتی اگر دو گل عقب بودی و فقط نیم ساعت زمان داشتی، مثل بنزما باشی و با انگیزه به سمت دروازه بان حریف بروی و او را وادار به اشتباه کنی، یعنی وقتی همه منتظر تشییع جنازه ات هستند، از جایت بلند شوی و دنیا را به لرزه در بیاوری. اگر کسی خود را رئالی می داند و هنوز به این سطح از ایمان نرسیده، بهتر است از هواداری رئال انصراف بدهد.

لات های مجازی هفته
در این هفته ها و ماه های اخیر هر بار از آنچلوتی حمایت می کردم (راستش کارلو نیازی هم به حمایت من یا شخص دیگری نداشت چرا که وقتی که تیمی با اقتدار صدر جدول لالیگاست، این همه فحاشی و توهین قابل درک نبود) با سیلی از توهین و فحاشی در فضای مجازی مواجه می شدم. اولش به این فکر کردم که به جای ستون این هفته، همه آن فحش ها را دوباره بازنشر کنم و چیز دیگری ننویسم اما بی خیال شدم. کارلتو نه در این فصل بلکه در آن شب لذت بخش مونیخ دل ما را برد. همان شبی که بایرن قدرتمند، پرستاره و مثل همیشه پرافاده را در خانه خودش و در مقابل چشمان هوادارانش خرد و خاکشیر کرد.  همان فصلی که سه حریف آلمانی را مغلوب کرد تا به یک “ژرمن کش قهار” تبدیل شود و پس از دوازده سال ما را به دسیما برساند. در روزهایی که برخی “گالیله ها” منتظر بودند تا تیم آنچلوتی در اروپا ناکام بماند و ندای “من می دونستم، من می دونستم” سر بدهند، با آرامش منتظر چنین روزی بودیم. ترکیب رئال مادرید نه از نظر کیفیت و نه از نظر کمیت قابل رقابت با بزرگان اروپا نیست. در حال حاضر ترکیب رئال را حتی 11 بازیکن باکیفیت هم تشکیل نمی دهند چرا که در شب بازی با پی اس جی در برنابئو، عملکرد ضعیف کارواخال و آسنسیو برای یک بار دیگر نشان داد که چقدر این ترکیب ناقص است. هر چند که مدیران رئال مثل همیشه منتظرند تا ناکامی هایشان را سر مربی خالی کنند اما حقیقت این است که حذف پی اس جی پرستاره کافی است تا با توجه به قهرمانی لالیگا، صرفنظر از این که چه اتفاقی در مراحل بعدی چمپیونزلیگ رخ بدهد، به کارلتو نمره ممتاز بدهیم و ارزو کنیم که همچنان افتخار بدهد و سال آینده هم روی صندلی تیم محبوبمان بنشیند هر چند که برخی مدیران رئال در تابستان قبلی به دنبال پوچتینو بودند و وقتی به مربی آرژانتینی نرسیدند، سراغ کارلتو رفتند…

کامبک واقعی هفته
چقدر چندش آور بود که برخی در شب کامبک رئال مقابل پی اس جی آن را با کامبک کثیف بارسا با کمک داور بازی (آیتکین) مقایسه کردند. مسی یکی از ستارگان پوشالی آن کامبک بود که بعد از آن بی عدالتی، دست تفدیر تا جایی که توانسته او را تنبیه کرده است. مسی که در سالهای اخیر سنت کامبک خوردن را در بارسا به خوبی اجرا کرده بود، حالا این سنت را را به تیم جدیدش منتقل کرده است. بدین ترتیب پی اس جی که در 150 دقیقه مقابل رئال پیروز شده بود، در یک ربع با هت تریک بنزما کامبک خورد و نسخه اش پیچیده شد. مسی در برنابئو مثل بازی رفت، یک تماشاگر تمام عیار بود. همان طور که پیش از بازی گفته بودیم، می دانستیم که خطر اصلی پی اس جی، ستاره آینده تیم مان امباپه است. امباپه در هر دو بازی مقابل رئال درخشید و قطعا فصل آینده می تواند ضلع ناقص سوم خط حمله رئال را به بهترین شکل تکمیل کند و مثلثی مهارنشدنی را در کنار بنزما و وینیسیوس تشکیل بدهد. در مورد خرید هالند با توجه به مصدومیت های پرشمارش فعلا نمی توانیم چیزی با قطعیت بگوییم. رئال مادرید نه با یک تیم فوتبال بلکه با دولت قطر و دلارهای نفتی اش و همچنین سازمان عریض و طویلی نظیر یوفا جنگید اما بنزما و مودریچ به تنهایی برای فروپاشی این ابهت پوشالی کافی بودند. همین که قطری ها به خاطر رفاقت با چفرین میزبانی چمپیونزلیگ را به پاریس بردند و حالا نمی توانند تیمشان را در فینال در شهرشان ببینند، حسابی دلمان را خنک می کند.

حامد فلاح