پیرمرد هفته
می گفتند سنش از 60 سالگی گذشته و به درد رئال مادرید نمی خورد. می گفتند دوره اش گذشته و به همین خاطر است که در تیم درجه دویی همچون اورتون کار می کند. می گفتند که رئال مادرید بعد از جواب منفی آلگری و پوچتینو از سر ناچاری به سراغش رفته چون گزینه هایش ته کشیده بودند. اما کارلو ثابت کرد که برایش حرف های مفت دیگران کوجک ترین اهمیتی ندارد. مرد دانای فوتبال جهان، فقط یکی کمتر از کل تاریخ بارسلونا قهرمان اروپا شده است. اغراق نیست اگر بگوییم آنچلوتی بهترین مربی تاریخ فوتبال است. این را  آمار می گوید: چهار چمپیونزلیگ، قهرمانی در پنج لیگ بزرگ، پنج فینال اروپایی و … در کل تاریخ 160 ساله فوتبال، هیچ کس به این رکوردها نرسیده است. اگر کارلو فقط ترکیب چیدن و روحیه دادن بلد است، پس چرا این همه به ظاهر “نابغه” در فوتبال جهان آمار او را ندارند؟ نه گواردیولا، نه فرگوسن، نه هلنیو هررا، نه باب پیسلی و نه هیچ احد الناس دیگری! هر بار کارلو را مسخره کردند، گفتیم ما لال می شویم و کارنامه کارلو خودش صحبت خواهد کرد. آنچلوتی بدون شک بهترین مربی تاریخ فوتبال است و رئال مادرید خوش شانس بوده که کارلو که می توانست عاشق هر تیم دیگری در دنیای فوتبال باشد، عشق به تیم محبوبمان رئال مادرید را انتخاب کرد و یک سال پیش با دستمزدی یک سوم اورتون به برنابئو آمد. اگر یک سال پیش به شما می گفتند آنچلوتی به عنوان اخرین گزینه مدیران باشگاه هدایت تیم را به عهده گرفته و قرار است تقریبا بدون هیچ خریدی هر دو جام بزرگ فصل را ببرد، قطعا شما را در بیمارستان روانی محبوس می کردند اما…

مرد عنکبوتی هفته
دم یوفا، فیفا، فورفورتو و هر حسود دیگری گرم که با روحیه دادن به کورتوا باعث شدند تا دروازه بان بلژیکی معجزه ای غیرممکن را رقم بزند. قرار ندادن تیبو در لیست بهترین دروازه بان های جهان باعث شد تا این گلر به چیزی شبیه ابرقهرمان ها تبدیل شود. واکنش های عجیبی که کورتوا در فینال پاریس انجام داده بود را فقط در فیلم های مارول دیده بودیم، جایی که ابرقهرمان هایی همچون مرد عنکبوتی با واکنش هایی فرا انسانی معجزه ها را رقم می زنند. کورتوا با توپگیری های شگفت انگیزش به خصوص در مقابل محمد صلاح ( که با کری هایش که تا مدتها سوژه تمسخر خواهد بود) فصلی افسانه ای را تکمیل کرد. فصل رئال مادرید می تواند داستان جدیدی برای کودکان قبل از خوابشان باشد، داستانی که روزی که پدربزرگ یا مادربزرگ شدیم، برای نوه هایمان تعریف خواهیم کرد تا یاد بگیرند که چگونه در دشوارترین شرایط هم ناامید نشوند و به رویاهایشان باور داشته باشند. این که رئال مادرید با ترکیبی از بازیکنانی که در سالهای پایانی فوتبالشان هستند (مودریچ و بنزما) و بازیکنانی تازه کار (وینیسیوس، رودریگو، کاماوینگا و والورده) توانسته سه غول مغرور فوتبال انگلیس را مقهور خود کند، فراتر از یک افسانه است. آنچلوتی در فصل دسیما فوتبال آلمان که در آن زمان فوتبال برتر اروپا بود را مات کرد و این بار نوبت تحقیر لیگ پرافاده ای بود که خود را مبدع فوتبال می داند. این که نه تنها لیورپولی ها بلکه منچستری ها (نظیر رونی و اشمایکل)، آرسنالی ها (نظیر آنری) در حمایت از تیم کلوپ قد علم کرده بودند، به خوبی نشان می دهد که کار بزرگ رئال  کم ستاره چه ضربه ای به ابهت پوشالی لیگ انگلیس زده است.

رسوایی هفته
وقتی که پروژه سوپرلیگ ارائه شد، چفرین و بوریس جانسون (نخست وزیر انگلیس) گفتند که دلیلی ندارد که یوفا با آن همه تجربه برگزاری مسابقات فوتبال مختلف بخواهد برگزاری مسابقات را به سازمانی دیگر بدهد اما در یک سال اخیر فاجعه ای نبوده که در یوفا رخ ندهد. از تکرار قرعه کشی (برای دشوار کردن مسیر رئال مادرید) گرفته تا فاجعه تاخیر 36 دقیقه ای فینال چمپیونزلیگ. هر کس دیگری جای چفرین بود، بعد از این دو فاجعه استعفا می داد اما یار گرمابه و گلستان ناصر الخلیفی پررو تر از این حرفهاست. این که داور گماشته شده توسط چفرین عجیب ترین تصمیم داوری تاریخ فینال های چمپیونزلیگ را بگیرد و گل سالم بنزما را مردود کند، تصمیمی اتفاقی نبود. چفرین به هیچ قیمتی نمی خواست رئال فاتح اروپا شود اما چاره ای جز پذیرش شکست نداشت. وقتی یوفا عرضه برگزاری یک فینال را ندارد، این همه اصرار برای مخالفت با سوپرلیگ از کجاست؟

حامد فلاح