مرجع خبری رئال مادرید : رلوو در گزارشی نوشت: تونی کروس، یکی از پرافتخارترین بازیکنان رئال مادرید، با یکی از زیباترین و باشکوهترین وداعهایی که یک فوتبالیست میتواند تجربه کند، از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. همراه با فرزندانش در زمین، در میان تشویقهای پرشور هواداران و با جام دیگری از لیگ قهرمانان در دست، کروس به وعدهاش وفا کرد و در حالی از فوتبال کنار رفت که همچنان ستارهای تأثیرگذار بود. تصمیم او، برخاسته از ذهنیتی روشن و قاطع بود: رفتن در اوج، بدون آنکه با افولی تدریجی، کارنامهاش را خدشهدار کند. وداعی کامل و درخور شخصیت و نگاهش به فوتبال و زندگی. با این حال، هیچکس تردید ندارد که رئال مادرید همچنان با او در ترکیب، بهتر میبود؛ حتی اگر اندکی از کیفیت فنیاش کاسته شده بود.
باشگاهی در سطح رئال مادرید، با از دست دادن چنین مهرهای، باید بهسرعت برای پر کردن این خلأ آماده میشد، اما در دفترهای این باشگاه تصمیمگیرندگان چنین تصور کردند که ساختار موجود، توان تحمل این فقدان را دارد. آنان گمان میکردند روند تکامل کاماوینگا، شوامنی و والورده میتواند نسخهای نو و کارآمد از خط میانی خلق کند. ایده این بود: فوتبال مدرن، دیگر مجالی برای مکث و تفکر نمیگذارد، پس به سراغ انرژی، دوندگی و تنوع برویم. اما آن رؤیا محقق نشد.
فوتبال هنوز به سکون، تفکر و ظرافت نیاز دارد. بازیکنانی چون پدری و ویتینیا، که اکنون در نیمهنهایی لیگ قهرمانان حضور دارند، نمونههایی از تعادل میان شتاب و آرامش هستند. سه هافبک جوان رئال – با وجود استعداد فراوان – هنوز فاقد آن خصوصیات منحصربهفردی هستند که کروس داشت؛ نه از نظر بازیسازی، نه در هدایت جریان بازی. والورده درخشان است، دو نفر دیگر هم پتانسیل دارند، اما هیچکدام «کروس» نیستند.
در تابستان، والورده پیراهن شماره ۸ را گرفت؛ عددی نمادین، با آرزوی جانشینی استاد. رابطه او با کروس حالتی پدرانه داشت، اما با همه تلاشها، نتوانست خلأ او را پر کند. والورده رهبر نیست، و تیمی بدون رهبر در میانه میدان، همیشه متزلزل خواهد بود.
از سوی دیگر، دنی سبایوس – نزدیکترین گزینه به سبک بازی کروس – هرچند گهگاه جرقههایی از توانایی خود نشان داد، اما هرگز آنچنان قابل اتکا نبود که سکان هدایت یک تیم بزرگ را بهدست گیرد. در همین ترکیب، مودریچ نیز دیگر نمیتواند بار اصلی را بهدوش کشد؛ بازیکنی که با وجود افسانه بودنش، اکنون تنها برای دقایق محدود و در نقش مکمل مؤثر است.
بحران میانه میدان اما فقط فنی نیست، بُعدی فلسفی نیز دارد. تفکری که در مدیریت باشگاه شکل گرفت – تیمی پرانرژی و با پرس شدید – با سبک و سلیقه آنچلوتی همخوانی ندارد؛ مربیای که همیشه کنترل، تعادل و بازی با طمانینه را ترجیح میدهد. او، برخلاف تصورات هیجانی، هنوز به «رجیستا»ها اعتقاد دارد – بازیکنانی که بازی را هدایت میکنند.
در این میان، باشگاه حتی به گزینههایی چون آردا گولر یا نیکو پاز هم فکر کرده؛ بازیکنانی جوان که شاید روزی بتوانند نقش بازیگردان را ایفا کنند. اما آنچلوتی هرگز اعتماد کاملی به این ایدهها نداشت. تنها مورد موفق اخیر آسنسیو بود که خود، نتیجه زنجیرهای از اتفاقات نادر بود.
در نهایت، حذف سنگین از اروپا به وقوع پیوست؛ نه غافلگیرکننده، اما بسیار دردناک. رئال مادرید، با وجود شروعی امیدوارکننده، در پایان فصل به دیوار واقعیت برخورد کرد. اکنون، خاطره کروس – که حالا حتی در تبلیغات تلویزیونی ظاهر میشود – در ذهنها زندهتر از همیشه است. چرا که نهتنها جایگزینی برایش پیدا نشد، بلکه حتی تلاشی واقعی برای این جایگزینی صورت نگرفت.
تونی کجایی؟ جی پی اس کجایی؟
بنظر من کروس بازیکنی بود که رفتنش بیشتر از هر بازیکن دیگهای به تیم صدمه زد چون وسط زمین دستش بود و یه لیدر واقعی برای خط هافبک بود و تعجب میکنم چطور کارلتو و پرز از قبل به دنبال جانشینی برای کروس نبودن و نتونستن این خلأ به وجود اومده رو پر کنند
نه سبایوس بدرد میخوره و بین کاماوینگا و شواننی یکی باید گورشو گم کنه، مودریچ هم باید با افتخار خداحافظی کنه امسال و یک سمتی تو باشگاه بهش بدن. گولر قرضی بره و ای کاش میشد ویتینیا رو آورد و یک هافبک دفاعی خوب اورد
از بین کاماوینگا و شوامنی من نظرم روی کاماوینگا هست که بره
درسته که آچار فرانسه تیم هست اما امسال اشتباهات واقعا بچگانه ای انجام میده و از یه بازیکن توی این سطح از فوتبال واقعا بعیده ، از پنالتی های مفتی که به تیم حریف میده گرفته تا اخراجش جلوی آرسنال