امروز همه ی ما مادریدیسو ها ، با دلی مالامال از سودای اوندسیما و رویاهای رنگ باخته ، هر روز و  هر شب به فکر جدل برگشت لیگ قهرمانان برابر جان سخت ترین هم شهری ممکن در کل هستی (!) ، فکر میکنیم . نتیجه ی صفر بر صفر “بهترین بد” به شمار میرفت و خبر های مصدومیت  لوکا مودریچ ، گرت بیل و کریم بنزما ما را کاملا زیر سایه ترس و نگرانی برد. این روز ها در لابلای تمامی خبرها ، در پس هر نظر و مقاله ای چه در مرجع خبری رئال یا که در هر سایت و شبکه های اجتماعی دیگر، همه ی ما میخواندیم : سیستم 442 یا 433 یا حتی 352 ؟؟ غیبت احتمالی کریم ! خسه یا خاویر هرناندس؟ ایسکو یا ایاراماندی ؟ کدام تاکتیک ؟ کدام استراتژی؟ . همه اینها را هر روز مطالعه کردیم و در آخر هر کدام نقش پر رنگ کارلو را دیدیم و به آنجلوتی فکر کردیم. تمام جملات آخر همه ی اخبار و نظرات ، تاکید بر این ادعا بود که این آنجلوتیست که باید تصمیم تاریخی را بگیرد. همه به او فکر میکنیم . به ناخدای کشتی رئال مادرید 2015 . مثل بازیکنان روی عرشه  و مانند کل تماشاگرانی که بلیت خود را برای چهارشنبه  رزرو کرده اند ، ما هم نگاهمان را به کارلتو دوختیم. به مردی که ناخدا وار بر جلوی کشتی روی عرشه، پیپ افروختهاش را  بر لب گذاشته  بود و طوفانی را که پیش مآمد را تماشا میکرد.

همگان آشتفه اند و او همچنان آرام است . با همان ابرو بالا انداختن های آشنا .چشم در چشم دریا و طوفان َبه چهارشنبه ی مقابل آتلتیکومادرید فکر میکرد و روزهای گذشته را مرور میکند و مرور . یادآوری تمام نتایج پس از فتح دسیما . یادآوری  1 – 1 ، 1 – 0 ، 2 – 1 ، 2 – 1 ، 2 – 2  ، 4 – 0  و 0 – 0 . هفت بازی بدون هیچ دست آور و تسلطی .و مملو از حقارت و انتقادات تند . او حدودا یک سال است هیچ توفیقی برابر رقیب همشهری بدست نیاورده است . امید همه رئالی ها به این است فکر های کارلو بر اساس واقعیت باشد تا انتظارات مدیران . حقیقت این است که واقع بینی این مرد ایتالیایی بود که او را آنجلوتی ساخته است . به هر حال و  هر نتیجه ای ، او همان آنجلوتی ای است که کشتی به گل نشسته ی مورینیو را به آب های آرام رساند .همان آنجلوتی که قاتل هیولا های آلمانی بود . همان آنجلوتی که بارسلونا را کیش و مات کرد …  او بود که کشتی مادرید را به جزیره لیسبون و گنج لادسیما رساند.

بی تردید کارلو آنجلوتی مردیست که همواره بحران ها پایان میدهد ، اما این بار غیبت رهبر ارکستش ، لوکا مودریچ، معمایی جدید و چند مجهولی را پیش روی او داده است . شاید کارلو به یاد نیاورد اما کسانی هستند که یادشان هست که در سال 2003 در نیمه نهایی لیگ قهرمانان ، رئال مادرید – به عنوان مدافع عنوان قهرمانی –  توانسته بود دو بر یک یوونتوس را در بازی رفت مغلوب سازد . وقتی زمان بازی برگشت فرا رسید غیبت معروف کلودیو ماکه له له در پست هافبک هولدینگ ، مادرید را به درون جهنم فرستاد و یوونتوس موفق شد سه بر یک بازی را در تورین پیروز شود و به فینال منچستر برود. و یا چرا جای دوری برویم ، حتما همه و خود  کارلو آنجلوتی  به یاد دارد که غیبت ژابی آلونسو چگونه داشت باعت سقوط رئال در فینال لیسبون میشد.

به یاد آوردن این خاطرات حالا همه را در مورد سرنوشت بازی آینده  میخکوب میکند … ولی دوستان عزیز اگرچه غیبت هافبک کلیدی کروات  و دو ظلع مثلث بی بی سی نگران کننده است اما دوست دارم نکته ای را یادآوری کنم . لطفا سعی کنید به یاد بیاورید. بیاد بیاورید ما با کاسیاس ، واران ، رائول ، خسه و راموس و بقیه چگونه آشنا شدیم. به یاد بیاوریم که چگونه آنها از پس تصویر پس زمینه به وسط  ماجرا وارد شدند و به قهرمان ما بدل شدند . به ذهن بیاورید کاسیاسی را که در فینال گلاسکو به جای سزار سانچز به زمین آمد و شد سوپر قرمان همه ی ما . یا چگونه واران در دو دیدار پی در پی به بارسلونا گل زد و شد انتخاب اول همه. رائول و خسه را هم در ذهن داشته باشید که در آغاز جوانی پا به زمین سانتیاگو برنابئو گذاشتند و بعد مجبورمان کردند که پوسترشان را بخریم و به دیوار اتاق هایمان بچسبانیم. برایم فقط یک مثال وجود ندارد . راموس ، ایسکو ، مورینتس ، خوزه انتونیو ریس و خیلی های دیگر را هم به یاد دارم . تصور کنید ما اگر ما فقط سزار را می طلبیدیم ، در آن صورت دیگر کاسیاسی نمی بود . اگر همیشه میگفتیم په په ، دیگر وارانی با سناریوی الکلاسیکو وجود نداشت . ویا اگر فینال لیسبونی نبود ، با تمام زجر ها و درد هایش ،  شاید هرگز راموسی با اعتبار طلایی دقیقه 94 نبود . دلیل دوست داشتن مادرید برای من فقط رونالدو و زیدان و کاکا و فخر و جلال و شکوه این باشگاه نیست ، بلکه اینکه خدای این باشگاه هر روز داسانی جدید برای تعریف کردن دارد مرا بیش از پیش شیفته این کشتی بزرگ مینماید. این کشتی بزرگ . بزرگترین کشتی دنیا .

آیا این جمله را بیاد دارید ؟ “در پرتغال جمله ای دارم که میگوید هر چه کشتی بزرگ تر باشد توفان هم سهمگین تر خواهد بود . پورتو در پرتغال کشتی بزرگی بود. چلسی  در انگلیس کشتی بزرگی بود.همینطور اینتر درایتالیا . حالا در رئال مادرید هستم . بزرگ ترین کشتی دنیا .” بله ، این جملات ژوزه مورینیوست . همان کسی که کارلو همواره با او مقایسه شد و توانست بیشتر رکورد های او را در رئال بشکند ومال خود کند . کشتی مادرید حالا تحت هدایت کارلتوست. کشتی ای که ، در مصاف آینده با اتلتیکو مادرید ، در طوفانی عجیب سخت ترین محک  فصلش را خواهد خورد. با وجود کل نگرانی ها و توجهات به تصمیمات کارلو و داستان جدیدی در پیش روست . فصل جدیدی در تاریخ مادرید.

چهارشنبه شب امید های ما به حقیقت خواهد پیوست به قول توماس رونکرو ، من هم دلایل خودم را برای خوشبین بودن دارم …

علی محمدی