مرجع خبری رئال مادرید: انریکه مارتینز ده آزاگرا (متولد پامپلونا، 1946) تا ژانویه 2023 یک مهندس صنعتی بازنشسته بود که زندگی آرام و خانوادگی خود را با علاقه بزرگش، یعنی حمایت از تیم رئال مادرید، تلفیق کرده بود. امروز، پس از هدایت مبارزه ساکنان محله علیه سر و صدا و کنسرت‌ها از طریق ریاست انجمنی که برگزاری رویدادها و ساخت دو پارکینگ را متوقف کرده است، او با افتخار می‌گوید که یک سال از عمرش را برای مقابله با «یک بی‌عدالتی» و حتی صرف‌نظر از تعطیلاتش صرف کرده است تا مدل کسب‌وکار پیشنهادی فلورنتینو پرز را رد کند. بدون برگزاری رویدادها در ورزشگاه برنابئو و بدون راه‌حل در چشم‌انداز برای باشگاه، بازگشت ساکنان به «زندگی عادی» تا حد زیادی مدیون مبارزه، پافشاری و بیش از 1300 ساعت مطالعه پروژه برای رجوع به دادگاه و دستیابی به حق در تمام دعاوی تاکنون بوده است.

شدت این مبارزه در سال 2024 تأثیرات زیادی بر انجمن، شهروندان منطقه چامارتین و همچنین بر مارتینز ده آزاگراا گذاشته است؛ کسی که دیگر به ورزشگاه نمی‌رود تا با «رفتارهای تهاجمی بی‌اندازه» برخی که در شبکه‌های اجتماعی او را مورد حمله قرار می‌دهند، روبه‌رو نشود. بدون پنهان‌کاری، او به رسانه رلوو می‌آید تا 12 ماه مبارزه سخت را مرور کند، وضعیت کنونی این چالش را به‌روزرسانی کند و انتقادهایی به باشگاه و شهرداری وارد کند. فلورنتینو در آخرین جلسه مجمع، نیش و کنایه‌ای به او زد («می‌گوید که عضو باشگاه است، اما فکر نمی‌کنم یک مادریدیستا واقعی باشد») و مارتینز نیز با ارائه دلایل پاسخ می‌دهد: «متأسفم که هیئت مدیره بر روی یک پروژه غیرقانونی سرمایه‌گذاری کرد. پیش‌بینی من این است که در نهایت حقیقت پیروز خواهد شد.»

در واقع فلورنتینو پرز که هزاران رابط سیاسی دارد، آن قدر از جنبش فوق العاده شگفت انگیز این پیرمرد 79 ساله تحت فشار قرار گرفت که چاره ای جز این پیدا نکرد که تهمت غیررئالی بودن را به او بزند! احتمالا از نظر پرز پسرخوانده اش انس القراری که قرار است به زور از جانب او به رئال تحمیل شود، رئالی ترین آدم دنیاست و هر کسی از رفتارهای دیکتاتورمآباته و چندش انگیز او خوشش نیاید، رئالی نیست!

برای کسانی که شما را نمی‌شناسند… انریکه مارتینز ده آزاگرا کیست؟

سؤال زیبایی است (با خنده). خوب، همان‌طور که می‌بینید، من یک فرد مسن و عاشق عدالت هستم. وقتی با چیزهای ناعادلانه روبه‌رو می‌شوم، چیزی در درونم به من می‌گوید «نه، نباید این را پذیرفت». آزادی و احترام به همزیستی اصول اساسی هستند که ما برای دستیابی به آن‌ها سال‌ها تلاش کرده‌ایم.

آیا در طول این سال 2024، هرگز از این که رهبری انجمن محلی را بر عهده گرفته‌اید و در برابر غول بزرگی مثل رئال مادرید ایستاده‌اید، پشیمان شده‌اید؟

نه، اصلاً. حتی یک احساس کاملاً برعکس پیدا کرده‌ام.

آیا به یاد دارید چطور، کی و چرا «انجمن آسیب‌دیدگان از برنابئو» را ایجاد کردید؟ آیا نقطه عطفی وجود داشت که باعث شد تصمیم به اقدام بگیرید؟

بله. در واقع، همه این‌ها با طرح ساخت دو پارکینگ بزرگ و یک تونل عظیم و کاملاً غیرمنطقی شروع شد، نه با کنسرت‌ها. ما متوجه شدیم که باید کاری انجام دهیم، زیرا در منطقه ما یک بی‌عدالتی در حال وقوع بود. بنابراین، در ژانویه 2023، من به‌عنوان یک فرد آسیب‌دیده به همراه دو دوست دیگرم اقدام کردیم و انجمن را تشکیل دادیم. با گذشت زمان، این مبارزه به یک مسئله اخلاقی تبدیل شد. ما نباید اجازه دهیم که نهادهای عمومی، مانند شهرداری، علیه شهروندان عمل کنند، به‌جای اینکه از آن‌ها در برابر بی‌قانونی‌ها محافظت کنند. وقتی می‌بینید خود نهاد قانون را نقض می‌کند، این باعث می‌شود واکنش نشان دهید و فکر کنید که نمی‌توانید اجازه دهید چنین اتفاقی بیفتد.

ما دریافتیم که پارکینگ‌ها و تونل موردنظر یک فاجعه هستند، زیرا این طرح منجر به افزایش شدید آلودگی هوا، حدود دو تا سه برابر سطح کنونی، و مشکلات بزرگی در حوزه ترافیک می‌شود. حتی خود پروژه هم پیش‌بینی کرده بود که مشکلاتی ایجاد خواهد شد. منطقی است: اگر هر ساعت حدود 2000 خودرو وارد و خارج شوند، همان‌طور که در مطالعات آن‌ها ذکر شده، این موضوع یکی از شریان‌های اصلی، مانند خیابان لا کاستیانا، را دچار ازدحام خواهد کرد. آن‌ها قصد داشتند این کار را انجام دهند، طرح خود را به شهرداری ارائه کردند و شهرداری این ایده را پذیرفت و آن را عمومی کرد. ما، به‌طور منطقی، به دادگاه مراجعه کردیم و به عدالت که عمیقاً به آن ایمان داریم، رجوع کردیم. در نتیجه، با توجه به تمامی شواهدی که ارائه دادیم، قاضی حکم داد که این پارکینگ‌ها به دلایل متعدد قانونی نیستند و حتی شهرداری را ملزم به پرداخت هزینه‌های دادرسی کرد. متأسفانه شهرداری برای دو یا سه ماه دیگر به اجرای این پروژه ادامه داد… آن هم با پول ما. نباید فراموش کنیم که این پول عمومی است. بنابراین، بار دیگر مجبور شدیم از عدالت درخواست کمک کنیم، که این پروژه را متوقف کرد. اکنون، در انتظار رسیدگی به این پرونده در دادگاه عالی عدالت، ساخت‌وساز همچنان متوقف است.

چه کسی شما را به‌عنوان رئیس انجمن پیشنهاد داد؟

آن‌ها دیدند که من گویا «قربانی ایده‌آل» هستم (با خنده). این را به شوخی می‌گویم. من یک مهندس هستم و با موضوعات فنی آشنا هستم. بررسی این پروژه کار پیچیده‌ای بود. چون من فرد فنی بودم، به من گفتند: «انریکه، تو پیش برو». و من هم با کمال میل پذیرفتم.

چند ساعت را برای بررسی جزئیات پروژه بازسازی برنابئو و پیدا کردن نقاط ضعف قانونی آن صرف کرده‌اید؟

خیلی، خیلی زیاد. پرونده اداری‌ای که ما برای درخواست بررسی قانونی پارکینگ‌ها ارائه کردیم، نزدیک به 12,000 صفحه داشت. می‌توانم بگویم که بیش از 1300 ساعت برای آن وقت گذاشته‌ام. این کار ماه‌های بی‌شماری از وقت من را گرفته است. من تمام حمایت دوستانی که از ابتدا همراه بودند را داشتم و از این‌که مردم از همان ابتدا دیدند که این پروژه جدی است و ما در حال مبارزه با بی‌عدالتی علیه حقوق شهروندان هستیم، قدردانم. امروز، افراد زیادی از این مبارزه حمایت می‌کنند و کمک می‌رسانند.

آیا در ابتدا تصور می‌کردید که تا این حد پیش بروید؟ از بیرون این مبارزه غیرممکن به نظر می‌رسید…

در ابتدا، وقتی شما در برابر دو غول قرار می‌گیرید، تصور می‌کنید که آن‌ها دو نهاد عظیم و با شهرت جهانی هستند، به‌ویژه رئال مادرید. به‌عنوان یک خاطره، باید بگویم وقتی به دنبال وکلای طراز اول بودم، همه به دلیل تضاد منافع به من «نه» گفتند. من سراغ وکلای رده دوم رفتم… و باز هم، با کلمات محترمانه، آن‌ها هم گفتند که تضاد منافع دارند. در واقع، هیچ‌کس باور نداشت که این کار ممکن باشد. همه می‌دانیم که جامعه چگونه کار می‌کند. اما وقتی شما برای چیزی مبارزه می‌کنید و یقین پیدا می‌کنید که حق با شماست و شواهد و مدارک کافی جمع‌آوری می‌کنید، به این باور می‌رسید که عدالت به صدای شما گوش خواهد داد و حق را به شما خواهد داد. ما با داده‌ها کار کردیم. اینجا هیچ فلسفه‌ای در کار نیست. و آن‌ها مرتکب تعداد زیادی تخلف قانونی شده‌اند.

آیا در حال حاضر انجمن‌های مشابه دیگری فعال هستند؟

برای رعایت انصاف، باید بگویم این ماجرا را ابتدا یک انجمن دیگر که توسط دو خواهر (ساکرامنتو و اینماکولادا راموس) اداره می‌شد، آغاز کرد. آن‌ها اراده و توان زیادی داشتند و واقعاً این موضوع را به‌طور عمومی مطرح کردند. ما تلاش کردیم با آن‌ها هماهنگ شویم، اما موفق نشدیم. استراتژی آن‌ها کمی با استراتژی ما متفاوت بود. در حال حاضر، انجمن «آسیب‌دیدگان از برنابئو» است که تمامی نگرانی‌های ساکنان را جمع‌آوری کرده است. ما به نزدیک 2000 عضو رسیده‌ایم که این تعداد را می‌توان به حدود 6000 یا 7000 نفر معادل‌سازی کرد. برخی از این افراد حتی اهل محله ما نیستند. درک شده که این مسئله بیشتر از یک مشکل محلی، یک مشکل مربوط به جامعه مدنی است. وقتی حقوق مردم توسط یک نهاد نقض می‌شود، آن‌ها برای مبارزه آماده می‌شوند. افراد زیادی هستند که حتی عضو انجمن نیستند، اما از ما حمایت مالی می‌کنند.

اکنون زندگی روزمره شما چگونه است در مقایسه با، مثلاً، دو سال پیش؟ چند ساعت در شبانه‌روز می‌خوابید؟

می‌توانم بگویم که علایق شخصی‌ام تغییر کرده و آن‌ها را کنار گذاشته‌ام. من یک سال از زندگی‌ام را به این موضوع اختصاص داده‌ام و حتی تعطیلاتم را از دست داده‌ام. بچه‌ها و همسرم به سفر رفتند و من ماندم تا کار را ادامه دهم. وقتی با ضرب‌الاجل‌ها روبه‌رو می‌شوید، نیاز دارید که بسیار کار کنید و اصرار بورزید. نمی‌توانید آن را مثل یک پایان‌نامه به حال خود رها کنید. من 12 ماه از وقت فراغتم را از دست داده‌ام، اما در عوض آرامش درونی و حس این‌که به‌نوعی در ساخت جامعه مدنی مشارکت کرده‌ایم، به دست آورده‌ام. این کار واقعاً لازم است. خوابم هم به همان اندازه بوده: خوب و کافی. شاید به این دلیل است که وجدانم راحت است.

آیا در این مدت تحت فشار زیادی قرار گرفته‌اید؟
نه. با وجود این که همه به من هشدار می‌دادند که ممکن است با خطراتی فرضی روبرو شوم، زیرا این مسئله به پول هنگفتی مربوط است و برای پول، اخلاق معنی ندارد، اما شخصاً هیچ‌گونه تهدیدی دریافت نکرده‌ام و چیزی که زندگی‌ام را مختل کند وجود نداشته است. فرزندان و همسرم از من می‌خواهند که احتیاط کنم، اما من به این چیزها فکر نمی‌کنم.

آیا فلورنتینو پرز تاکنون سعی کرده است با شما تماس بگیرد؟
نه.

آیا شهرداری با شما ارتباطی برقرار کرده است؟
در مورد مسئله پارکینگ‌ها که مربوط به شهرداری بود، تمام تلاش‌های ما برای گفتگو به دیواری از بی‌اعتنایی برخورد کرد. آن‌ها نخواستند به دلایل یا نامه‌های ما توجه کنند. زمانی که فهمیدند موضوع جدی است، باید تلاش می‌کردند تا ارتباط برقرار کنند. وقتی موضوعات به گفتگو گذاشته شود، اغلب راه‌حل‌های بهتری نسبت به رفتن به دادگاه پیدا می‌شود. اما آن‌ها هیچ کاری نکردند؛ هیچ، مطلقاً هیچ.

آیا کسی از باشگاه رئال مادرید با شما تماس گرفته است؟ مثلاً خوزه آنخل سانچز یا مانولو ردوندو؟
نه. آن‌ها یک جلسه‌ای برگزار کردند که خودشان آن را «چند‌رشته‌ای» نامیدند. در آن جلسه بوتراگوئنو، نمایندگان شهرداری، شورای منطقه و جامعه محلی حضور داشتند. بوتراگوئنو مدیریت جلسه را بر عهده داشت و پیشنهاد کرد که صبور باشیم و ۲۰ کنسرت را تحمل کنیم تا آن‌ها برای مشکل سر و صدا راه‌حلی پیدا کنند و ورزشگاه را عایق‌بندی کنند. ما پاسخ دادیم که هرگز نمی‌توان پذیرفت حتی یک دقیقه سلامت انسان به خطر بیفتد و علاوه بر این، عایق‌بندی ورزشگاه ممکن است عملی نباشد. آنچه انجام می‌شود کاملاً غیرقانونی است.

خوزه آنخل سانچز به دلیل شکایت انجمن شما در مورد سر و صدای کنسرت‌ها، در تاریخ ۲۹ اکتبر به عنوان متهم در یک پرونده احتمالی جرم زیست‌محیطی حضور پیدا کرد. وضعیت این پرونده در حال حاضر چگونه است و گام‌های بعدی چیست؟
ما شکایتی کیفری ارائه کرده‌ایم که در شرایط فعلی ممکن است تا هفت سال زندان به دنبال داشته باشد. از آنجا که آن‌ها (نمایندگان رئال مادرید) هنگام شهادت دادن تقصیر را به گردن برگزارکنندگان کنسرت‌ها انداختند، ما درخواست کرده‌ایم که تحقیقات جدیدی انجام شود. این تحقیقات شامل حضور برگزارکنندگان برای شهادت و ارائه قراردادها و شرایط آن‌ها است. زمان‌بندی بعدی به قاضی بستگی دارد.

خوزه آنخل سانچز و فرانسیسکو پانادرو، مدیر زیرساخت‌های باشگاه، تقصیر سر و صدا را در برابر قاضی به گردن برگزارکنندگان انداختند. آیا شما این استدلال را می‌پذیرید؟
به نظر من این استدلال تا حدودی غیرمنطقی است. نظریه آن‌ها این است که ورزشگاه سر و صدا نمی‌کرده، بلکه این برگزارکنندگان کنسرت بوده‌اند. این مثل این است که بگویید: «من یک دیسکو دارم، آن را اجاره می‌دهم تا موسیقی پخش کنید و اگر صدا از دیسکو خارج شد، باید شما را جریمه کنند.» این مکان است که باید همه شرایط لازم برای استفاده خاص را داشته باشد. به همین دلیل، کسانی که به دادگاه احضار شده‌اند، اعضای هیئت مدیره باشگاه هستند که ورزشگاه را اجاره داده‌اند، نه برگزارکنندگان. شهرداری نیز، در تلاش برای حمایت از رئال مادرید، علیه برگزارکنندگان اقدام کرده و جریمه‌هایی ناچیز برای آن‌ها در نظر گرفته است. آن‌ها می‌گویند ۸۰۰ هزار یورو جریمه کرده‌اند، اما این کنسرت‌ها بیش از ۱۰۰ میلیون یورو درآمد داشته‌اند. اگر جریمه کمتر از ۱٪ درآمد باشد، آن‌ها همچنان به کارشان ادامه می‌دهند. این جریمه بازدارنده نیست.

آیا فکر می‌کنید دوباره کنسرتی در برنابئو برگزار شود؟
معمار ورزشگاه خودش در مصاحبه‌ای با رسانه رلوو گفت که امکان عایق‌بندی کامل ورزشگاه وجود ندارد. مهر و موم کردن یک مکان به این اندازه از نظر هزینه، پیچیدگی و به‌ویژه از نظر تهویه غیرعملی است. اساساً این کار امکان‌پذیر نیست.

متأسفم که هیچ‌کس متوجه نشد که ایجاد یک مرکز کنسرت به طور کامل قوانین را نقض کرده و بر سلامت افراد تأثیر می‌گذارد. صدا گاهی یک مفهوم انتزاعی است که درست درک نمی‌شود. مردم ممکن است فکر کنند: «این سالمندان بداخلاق که کار دیگری ندارند، مشغول شکایت و اذیت هستند.» اما نه؛ این مسئله بسیار جدی است. برای حمایت از اعتراضات‌مان و تکیه بر داده‌های واقعی، ۱۵۵ اندازه‌گیری از سوی شرکت‌های متخصص سفارش دادیم تا شدت صدا را ارزیابی کنیم. در همه این اندازه‌گیری‌ها، میزان سر و صدا به شکلی چشمگیر از حد مجاز فراتر می‌رفت. به طور میانگین، این میزان ۳۰۰۰ برابر حد مجاز بود. برای مقایسه، قانون شهرداری می‌گوید اگر میزان سر و صدا ۹ برابر حد مجاز باشد، وارد منطقه خطر جدی برای سلامت می‌شویم. ما به طور متوسط ۳۰۰۰ برابر را تحمل کردیم و گاهی این مقدار به ۱۲ هزار یا ۱۵ هزار می‌رسید. این یک فاجعه کامل است.

کنسرت‌ها به طور میانگین سه ساعت طول می‌کشند، تمرینات پیش از کنسرت و برنامه‌های پیش و پس از کنسرت هم وجود دارد. شهرداری، به جای دفاع از ما و با وجود داده‌های خودشان که توسط پلیس اندازه‌گیری شده بود، نه تنها مانع این کنسرت‌ها نشد، بلکه آن‌ها را تشویق کرد. متأسفانه ما مجبور شدیم به دادگاه مراجعه کنیم و باز هم حق با ما شناخته شد. قانون می‌گوید این یک جرم احتمالی است.

از چه زمانی عضو باشگاه رئال مادرید هستید؟
بیش از بیست سال. من عضو باشگاه، دارنده بلیت فصلی و عضو یکی از انجمن‌های هواداری هستم. این باشگاه من است. اما بین باشگاه و هیئت مدیره تفاوت قائل هستم.

آیا همچنان به ورزشگاه می‌روید؟
به توصیه خانواده‌ام نمی‌روم. همان‌طور که می‌دانید، میان افراد منطقی می‌توان درباره همه چیز صحبت کرد. من با افرادی که عاشق رئال مادرید هستند، مثل خودم، صحبت کرده‌ام و وقتی دلایل محکم ارائه می‌کنید، آن‌ها گوش می‌دهند. اما برخی دیگر نه. طرفدارانی هستند که به شدت تعصب دارند و نمی‌توانند میان اشتیاق و منطق تمایزی قائل شوند، و ممکن است باعث دلخوری شود. به احترام همسر و فرزندانم، تا زمانی که اوضاع آرام نشود، به ورزشگاه نمی‌روم. وقتی مسئله کنسرت‌ها شروع شد، به من هشدار دادند که نروم. در شبکه‌های اجتماعی افرادی بودند که واکنش‌های بسیار تهاجمی نشان دادند و حتی من را مستقیماً مخاطب قرار دادند.

پس شما شبکه‌های اجتماعی را دنبال می‌کنید؟
بله، بله. خیلی علاقه‌مند نیستم و هر روز آنجا نیستم، اما اخبار به دستم می‌رسند.

آیا می‌دانید چه کسی پشت حساب کاربری @RuidoBernabeu است، یکی از فعالان معروف در شبکه X؟ نقش او چقدر مهم بوده است؟
بسیار مهم است. مانند همه کسانی که از این مشکل رنج می‌برند، ما از او عمیقاً سپاسگزاریم. او کار فوق‌العاده‌ای انجام داده است. او کسی است که حتی آزار جدی و واقعی دیده و تهدید شده است. اما عزت و شرافت زیادی دارد و همچنان به مبارزه ادامه می‌دهد.

فلورنتینو در آخرین مجمع عمومی، درباره هواداری شما از رئال مادرید تردید کرد و چندین کنایه زد. آیا سخنان او را شنیدید؟
بله، بله (می‌خندد). برای من افتخار است که در چنین مجمع مهمی از من نام برده شود، هرچند نیازی به این توجه ندارم و ترجیح می‌دهم یک مرد ناشناس باشم. اینجا یک سردرگمی عمدی بین حقایق، فوتبال و مسئله‌ای که درباره آن صحبت می‌کنیم وجود دارد. هیچ‌کس اینجا درباره فوتبال صحبت نمی‌کند؛ ما درباره تصمیم اشتباه و عمیقاً نادرست هیئت مدیره رئال مادرید صحبت می‌کنیم، که یک مدل کسب‌وکار غیرقانونی را طراحی کرده‌اند. یک نفر اگر ذره ای درک داشت، باید هشدار می داد. فلورنتینو گفت که من ادعا می‌کنم هوادار رئال مادرید هستم، اما طوری این را بیان کرد که احتمالاً می خواست بگویدهوادار بارسلونا هستم.با کمال احترام، به نظر من این صحبت‌ها کودکانه است. آیا او نمی‌فهمد که دلایل منطقی و احساسات دو مقوله کاملاً متفاوت هستند؟ شاید آن‌ها بخواهند من را از عضویت در باشگاه اخراج کنند، اما من هوادار رئال مادرید هستم و خواهم ماند. این هیئت مدیره یک مدل کسب‌وکار را آغاز کرد که شامل ساخت دو پارکینگ با ظرفیت ۲۰۰۰ خودرو برای خدمات‌دهی به ورزشگاه برنابئو بود. مشکل این بود که این زمین عمومی است، با پول عمومی ساخته شده و باید مورد استفاده عمومی قرار بگیرد. اما این پارکینگ‌ها اصلاً مورد استفاده عمومی نبودند. ما با این تصمیم مخالفت کردیم و دادگاه هم حق را به ما داد. آن‌ها مجبور شدند این پروژه را متوقف کنند. پس از آن، هیئت مدیره تصمیم گرفت که ورزشگاه را به محلی برای برگزاری کنسرت تبدیل کند. اما این طرح نیز از اساس غیرقانونی بود، زیرا به وضوح قوانین شهری و زیست‌محیطی را نقض می‌کرد. ما در حال صحبت از تصمیماتی هستیم که نه تنها از نظر قانونی اشتباه‌اند، بلکه به سلامت و کیفیت زندگی شهروندان آسیب جدی می‌رسانند.

چگونه زندگی همسایگان با متوقف شدن رویدادها بهتر شده است؟
به طور چشمگیری. ما دوباره به حالت عادی بازگشته‌ایم. البته همچنان مشکلاتی وجود دارد که برخی از آن‌ها ناشی از استفاده بیش از حد از فضای عمومی است، اما آن‌ها نیز قابل اصلاح هستند.

آیا فکر می‌کنید رسانه‌ها در این نبرد از شما حمایت کرده‌اند یا برعکس، نفوذ رسانه‌ای رئال مادرید باعث شده برخی روزنامه‌ها و شبکه‌ها صدای شما را سانسور کنند؟
من نمی‌توانم درباره معیارهایی که تحریریه‌های برخی رسانه‌ها دارند قضاوت کنم. برخی رسانه‌ها تلاش کرده‌اند حقیقت را کشف کنند، دیدگاه ما را با دیدگاه مخالف مقایسه کنند، اما برخی دیگر ما را نادیده گرفته‌اند. چرا؟ دلیلش را خودشان می‌دانند. این موضوع، موضوعی بسیار بزرگ است، به‌خصوص چون بر سلامت مردم تأثیر می‌گذارد. اگر به درستی به این مسئله پرداخته می‌شد، تقریباً می‌توانست یک اپیدمی تلقی شود. به نظر من این موضوع باید به صفحه اول خبرها می‌آمد، این‌طور نیست؟

آیا احساس می‌کنید که افکار عمومی، به‌طور کلی، فکر می‌کنند همسایگان برنابئو گروهی از افراد ثروتمند هستند که صدای بلند را تحمل نمی‌کنند؟ چگونه با این تصویر مقابله می‌کنید؟
این یک تاکتیک برنامه‌ریزی شده بود. می‌دانید چطور کار می‌کند: ما یک چیز می‌گوییم، طرف مقابل چیز دیگری می‌گوید تا ما را بی‌اعتبار کند. حتی ادعا کرده‌اند که ارزش خانه‌های ما بالا رفته است، چیزی که کاملاً کذب است. سلامت افراد وابسته به محله‌ای که در آن زندگی می‌کنند نیست. اگر ما توانستیم این مسئله را حل کنیم، به این دلیل است که متحد بودیم، جنگیدیم و مردم از نظر مالی از ما حمایت کردند تا بتوانیم از پس هزینه‌ها برآییم. در محله ما، خوشبختانه، افرادی با حرفه‌ها و تحصیلات متنوع وجود دارند که کمک می‌کنند، از جمله یک تیم حقوقی و یک تیم فنی. تعداد زیادی از افراد قدرت و دانش خود را در اختیار همه گذاشته‌اند. ما این شانس را داریم که به دلیل زندگی در این محله، افرادی داریم که از ما حمایت می‌کنند و می‌توانند ما را از لحاظ مالی پشتیبانی کنند. در محله‌های دیگر، این بسیار سخت‌تر خواهد بود، اما این بدان معنا نیست که ما به نوعی از این وضعیت بهره‌مند می‌شویم. مشکل اینجاست که شهرداری باید به آن دسته از افرادی که چنین امکاناتی ندارند توجه بسیار بیشتری نشان دهد.

چقدر پول صرف استخدام وکلای خود و سازماندهی اندازه‌گیری‌های دسی‌بل کرده‌اید؟
چندین ده هزار یورو. نمی‌توانم دقیق بگویم، ولی چندین عدد است. این هزینه‌ها چگونه تأمین می‌شود؟ به‌طور داوطلبانه، طبیعی است، و علاوه بر آن، افرادی هستند که به‌طور رایگان کار می‌کنند. اگر بخواهی به یک مهندس و وکیل پول بدهی، هزینه‌اش بسیار بالا خواهد بود، ولی افرادی از محله و بیرون هستند که به‌طور رایگان این کار را انجام می‌دهند. آن‌ها می‌فهمند که این یک مشکل اجتماعی است و از ما حمایت می‌کنند. یک دعوی حقوقی با مدارک کارشناسی کمتر از ۳۰ هزار یورو هزینه نخواهد داشت. این برایم دردآور است: شهرداری با پول ما به ما حمله می‌کند. و علاوه بر آن، ما مجبوریم علیه آن اقدام کنیم و پول بیشتری بپردازیم. مفهوم عدالت کمی تار می‌شود. تنها زمانی می‌توانی به آن مراجعه کنی که امکانات لازم برای این کار را داشته باشی.

آیا شما همچنین مخالف این هستید که در تابستان، همانطور که پیش از اصلاحات گاهی اتفاق می‌افتاد، کنسرت‌هایی برگزار شود؟
قانون نمی‌تواند تا حدودی رعایت شود. قانون، قانون است. اگر محدودیت‌ها نقض شوند و غیرقانونی باشند… نباید مجاز باشند. پیش از اصلاحات در ۳۰ سال، هشت کنسرت برگزار شد. امسال ۱۸ کنسرت داشتیم. این خود نشان‌دهنده تغییر است. اگر برای چیزی که برای منافع عمومی مفید است، باید تلاش کرد، این کار انجام خواهد شد. مثلاً هیچ‌کس مخالف یک کنسرت خیریه برای کمک به آسیب‌دیدگان از سیل والنسیا نخواهد بود.

شما اعلام کردید که رئال مادرید با مجوز فعالیت منقضی‌شده فعالیت کرده است و باشگاه و شهرداری این را رد می‌کنند. موضوع از چه قرار است؟
این مسئله هم عجیب و هم نگران‌کننده است. ما از مقامات خواستیم تا مدارکی را که برگزارکننده کنسرت ها برای دریافت مجوز برگزاری کنسرت‌ها به جامعه ارائه کرده‌اند، برای ما ارسال کنند. در میان این مدارک، یکی از موارد اساسی و منطقی که باید ارائه شود، مجوز عملکرد است. اگر قرار است چیزی در یک مکان برگزار شود، آن مکان باید مجوز فعالیت داشته باشد. ما متوجه شدیم که مقامات مدارکی را ارسال کردند که نشان می‌دهد برگزارکنندگان از یک مجوز مربوط به سال 2001 استفاده کرده‌اند. این موضوع بسیار ما را متعجب کرد. وقتی که رئال مادرید در سال 2019 درخواست مجوز برای بازسازی برنابئو را ارائه داد، این مجوز به آن‌ها داده شد. اما در آن مجوز تصریح شده بود که مجوز فعالیت تا زمانی که بازسازی‌ها به پایان نرسد و مجموعه‌ای از شرایط رعایت نشود، صادر نخواهد شد.

برای درک بهتر، این شبیه به این است که شما یک رستوران دارید و تصمیم می‌گیرید که یک طبقه دیگر به آن اضافه کنید، یک سن برای اجرا بگذارید یا تعداد درهای خروج را تغییر دهید. تمام این تغییرات ساختار مکان را به طور قابل‌توجهی تغییر می‌دهند و شما نیاز به مجوز عملکرد جدید خواهید داشت. این دقیقاً همان چیزی است که اینجا اتفاق افتاده است. ما پرسیدیم: «چطور می‌توانید فعالیت کنید در حالی که مجوز عملکرد ندارید؟» مجوز سال 2001 منقضی شده و دیگر اعتبار ندارد. ما این موضوع را به قاضی کیفری اطلاع داده‌ایم. در قوانین کیفری، این نوع فعالیت به عنوان فعالیت غیرقانونی شناخته می‌شود و موجب افزایش مجازات خواهد شد. مجوز فعالیتی که استادیوم دارد، برای استفاده خصوصی ورزشی است. یعنی برای مسائل ورزشی خصوصی طراحی شده است. شما نمی‌توانید آن را به یک کلاب شبانه بزرگ تبدیل کنید، زیرا این کار مفهوم و کاربری آن را کاملاً تغییر می‌دهد. برای انجام این کار، باید تغییراتی در طرح کلی، مطالعات صوتی و زیست‌محیطی مشخصی انجام شود. ما بارها درخواست مجوز کرده‌ایم. آخرین بار در 15 آگست ، ما درخواست کردیم که تمام مجوزهای عملکرد از زمان آغاز کارهای ساختمانی برای ما ارسال شود. اکنون چهار ماه و نیم گذشته است و ما همچنان مجوز را دریافت نکرده‌ایم.

پس از آن، مادرید بیانیه‌ای صادر کرد و آن‌ها را متهم به انتقال «به‌طور عمدی و با علم به کذب بودن آن، به مراجع قضائی و به افکار عمومی، اطلاعاتی کاملاً مخالف حقیقت» کرد. آیا این شما را شگفت‌زده کرد؟
ما هیچ چیزی را تحریف نکرده‌ایم. ما دقیقاً آنچه را که هست گفته‌ایم. این موضوع کمی من را به یاد رفتارهای ونزوئلایی ها می‌اندازد: آن‌ها کجا هستند؟ آیا شما مجوز دارید؟ آن را به ما بدهید. چهار ماه گذشته و ما هنوز آن را نداریم. اگر وجود داشته باشد، ما آن را خواهیم داشت.

پیش‌بینی شما از چگونگی پایان یافتن این موضوع چیست؟
حقیقت پیروز خواهد شد و قانون اعمال خواهد شد. امیدوارم و آرزو می‌کنم که، همانطور که گفتم، افرادی که تحت تأثیر این مسائل قرار گرفته‌اند، متوجه شوند که اشتباه کرده‌اند. سپس، همه با هم می‌توانیم تلاش کنیم تا راه‌حلی پیدا کنیم، حتی اگر این مسئله برای باشگاه من عواقبی داشته باشد.

بدترین موردی که می‌شناسید از همسایه‌ای که تحت تأثیر سر و صدای تمرینات و کنسرت‌ها قرار گرفته، چیست؟ برخی از سالمندان می‌گفتند که نوه‌هایشان دیگر نمی‌خواستند به خانه‌شان بیایند و دیگر دوستانی نداشتند.
بسیاری از چنین موقعیت‌هایی وجود دارد. موضوع بی‌خوابی واضح است. زمانی که در اوج برگزاری 18 کنسرت بودیم و یک عذاب واقعی کشیده می‌شد، یکی از همسایگان را ملاقات کردم. او با یک کودک کوچک آمده بود. به من گفت که به پزشک می‌رود چون کودک نمی‌توانست بخوابد. افراد مسن از خروج از خانه می‌ترسند. افراد زیادی تمام منطقه را اشغال می‌کنند و این به آن‌ها اضطراب می‌دهد. مشکلات فشار خون؛ میگرن‌هایی که اجازه زندگی نمی‌دهند… همه این‌ها اثبات آن در دادگاه دشوار است مگر در موارد خاص. چطور می‌توان افسردگی را تعریف کرد، که یکی از علائم دیگر است؟ قانون این را به عنوان یک جرم خطر احتمالی در نظر می‌گیرد. مطالعات بالینی فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهند سر و صدا یکی از مضرترین عوامل بیماری‌زا است. تمام قوانین اتحادیه اروپا آن را به رسمیت می‌شناسند و بر مبارزه با آن تأکید دارند و قانون سر و صدا در قانون کیفری ما از آن حمایت می‌کند. این ثابت شده است که این موضوع مشکلات زیادی ایجاد می‌کند و مشکلات بیشتری را که حتی از آن باخبر نخواهیم شد، به وجود می‌آورد. افسردگی یک‌شب اتفاق نمی‌افتد. ناگهان می‌بینید که سلامت‌تان رو به زوال است و نمی‌دانید چرا. به عنوان یک مثال کوچک، باید بگویم که من یک سگ دارم و او دیگر نمی‌خواهد به بیرون برود. کودکان دچار ترس‌های شبانه شده‌اند. ممکن است کمی دراماتیک به نظر برسد، اما این‌ها واقعی هستند، اثبات‌شده‌اند و در تمام حکم‌های قانونی موجود نیز دیده می‌شوند.

آیا همسایه‌ها از نقش و شجاعت شما در این فرایند قدردانی کرده‌اند؟
بله، بله. و دوباره می‌گویم، من بسیار راضی و در آرامش هستم که توانستم قسمتی از زندگی‌ام را برای کمک به دیگران اختصاص دهم. این که توانسته‌ام کمی از شانس خود را برای کمک به دیگران برگردانم، به من آرامش می‌دهد. ما به مبارزه خود ادامه خواهیم داد. گاهی اوقات احساس شرم می‌کنم: من چهره‌ی شناخته‌شده این پروژه هستم، اما پشت این پروژه بیش از 2,000 نفر هستند. ده‌ها نفر از آن‌ها به طور فعال کمک کرده‌اند، یک تیم حقوقی، یک تیم فنی، یک تیم ارتباطات… افرادی که بهترین توانایی‌های خود را گذاشته‌اند و ترجیح می‌دهند در ظاهر نباشند، یک ارتش از مورچه‌ها. گاهی در خیابان مرا متوقف می‌کنند: «انریک، خیلی ممنون.» من نباید از طرف خودم تشکر کنم، بلکه باید از طرف تمام محله تشکر شود. ما در حال ساختن چیزی زیبا برای جامعه هستیم.